Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

هر آنچه از فصل اول سریال ویچر نت فلیکس باید به خاطر آورید

0

2 سال پیش نخستین فصل از سریال ویچر از شبکه نت فلیکس پخش شد و تا چند روز دیگر، فصل دوم نیز کار خود را شروع خواهد کرد. احتمال اینکه طی این 2 سال جزئیات سریال را فراموش کرده باشید، یا حتی ندانید ویلن اصلی سریال چه کسی است، وجود دارد. در هر حال این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا هر نکته مهمی که از سریال فراموش شده را دوباره به یاد بیاورید و مثل جمع‌بندی قبل از امتحان، تمام نکات مهم را به مخاطبین بازگو کند.

نکته: مطالبی که در ادامه خواهید خواند، مطابق با جهانِ سریال ویچر ساخته شبکه نت فلکیس است و مطابقت چندانی با کتاب‌ها یا بازی‌های این مجموعه ندارد.

ویلن اصلی سریال ویچر چه کسی است؟

شخصیت شرور اصلی در فصل اول سریال ویچر نت فلیکس امپراتور نیلفگارد است. اغلب مردم جهان ویچر معتقد بودند که نیلفگارد سرزمینی پست و کثیف است، اما بعد از اینکه امپراتور ایمیر روی تخت پادشاهی نشست و خود را «شعله سفید» نامید، نظر مردم نیز به او برگشت و هوداران زیادی پیدا کرد. امپراتور نیلفگارد در چشم بسیاری از خادمانش همانند مسیح است که برای نجات آنان آمده.

این باورِ مسیح بودن امپراطور ایمیر به‌قدری میان طرفدارانش جا افتاده که در فصل اول شاهدیم یکی از سربازان دقیقا قبل از کشته شدن توسط گرالت، مدعی می‌شود «رستگار شده» و نجات پیدا کرده است. ایمیر علاوه بر قدرت سیاسی و نظامی، یک شخصیت کاملا مذهبی هم هست. فرینجیلای ساحره، در فصل اول می‌گوید: «شعله سفید مرا تبدیل به آنی کرد که هم‌اکنون هستم و به من قدرتی والا داد.»

بر خلاف وعده رستگاری که نیلفگارد به پیروان خود می‌دهد، آنها از هیچ ظلم و ستمی هم دریغ نمی‌کنند. کشتن پیر و جوان، زن و مرد، غارت اموال مردم و شکنجه کردن آنان از معدود کارهایی است که نیلفگارد پشت نقاب مذهبی خود انجام می‌دهد. در فصل اول سریال دیدیم که نیلفگارد کشورگشایی را آغاز کرده و در حال لشکرکشی به سمت جنوب می‌باشد. امپراتور ایمیر همچنین به پیدا کردن سیری نیز علاقه‌مند است، چرا که فکر می‌کند قدرت و هدف اصلی نیلفگارد با به دست آوردن سیری حاصل خواهد شد، یعنی همان پایان دنیا. شوالیه Cahir سیری را دنبال می‌کند اما دخترک از دست او فرار کرده و گرالت را پیدا می‌کند؛ اما این به معنی تمام شدن تعقیب و گریز نیست.

سیری در سریال ویچر نت فلیکس چه کسی است و چه قدرت‌هایی دارد؟

سیری حتی قبل از به دنیا آمدنش هم شخصیت مهمی بود. گرالت بدون اینکه بخواهد صاحب سیری شد، آن هم از طریق قانون غافلگیری. قانون غافلگیری عنوان می‌کند که اگر شخصی، جان شخص دیگر را نجات دهد، وی باید به عنوان پاداش به او هدیه‌ای نامعلوم دهد، هدیه‌ای که هویتش برای هر دو طرف نامشخص است. گرالت درگیر بازی سرنوشت شد و پاداشش تبدیل به فرزند دختری با نام سیری گشت. ویچر که نه بچه می‌خواست و نه علاقه‌ای به بزرگ کردنش داشت، او را ترک کرد و سال‌ها بی‌خبر از سیری به زندگی‌اش ادامه داد؛ اما سرنوشت چنین نمی‌خواست و کاری کرد که این دو نفر به یکدیگر ملحق شوند.

گرالت خود می‌دانست که بالاخره دیر یا زود باید به سیری برسد، چون از قطعی بودن سرنوشت باخبر بود و پرنسس رنفری نیز به او گفته بود سرنوشت ویچر در دختر میان جنگل‌ها نهفته است.

سیری همزمان با به دنیا آمدنش قدرتی «خانوادگی» به دست آورد که انگار در خاندان‌شان جریان داشت. او می‌توانست با فریاد خود آدم‌ها را بکشد و بناها را نابود کند، یا جیغ بزند و حتی زمین نیز شکاف بردارد. گاهی اوقات سیری صداهایی می‌شنید که با او حرف می‌زنند؛ این اتفاق بیشتر در مواقع خطر رخ می‌داد و باعث می‌شد سیری از وجود تهدید دور خود آگاه شود. این قدرت سیری از مادرش به ارث رسیده بود اما مادربزرگش از آن محروم بود؛ در هر حال نه مادر و نه دختر توانایی کنترل این قدرت عجیب را نداشتند.

سیری و پیش‌گویی‌ها

Cahir قصد دارد با به چنگ آوردن سیری از او برای قدرتمندتر کردن نیروهای نیلفگارد استفاده کند. با قدرت خارق‌العاده سیری، نیلفگارد تقریبا غیر قابل شکست خواهد شد که نوید آینده‌ای خطرناک برای تمام جهان را می‌دهد. Cahir در صحبت‌های خود می‌گوید: «زمان شمشیر و تبر نزدیک شده است، سیری نیز در جریان نجوا کردن برخی وردها دقیقا همین جملات را تکرار می‌کند. سیری در این صحنه به زبان کهن صحبت می‌کند و با جادوی خود سه نفر را می‌کشد؛ معنی سخنان سیری به این شرح بود:

براستی چنین است که به تو می‌گویم، موعد شمشیر و تبر نزدیک شده است، موعد طوفانِ گرگ. موعد سرمای سفید و نور سفید نزدیک شده است… موعد دیوانگی و موعد تحقیر.

اما امکان این هم وجود دارد که سیری حتی خطرناک‌تر از این حرف‌ها باشد. طبق یکی از پیش‌بینی‌ها در فصل اول، زمان نابودی انسان نزدیک شده، همانطور که Stregobor در بیان دلیل الزامی بودن کشته شدن پرنسس رنفری گفته بود:

تا کنون از نفرین خورشید سیاه چیزی شنیدی؟ نخستین کسوف کامل در 1200 سال پیش. این واقعه باعث بازگشت لیلیت، خدابانوی اهریمنِ تاریکی به جهان با هدف نابودی نوع انسان شد. طبق پیش‌گویی جادوگر خردمند، Eltibald، مسیر لیلیت با 60 زن که تاج طلا بر سر دارند و دریاچه‌ها را مملو از خون می‌کنند هموار خواهد شد.

با در نظر گرفتن این پیش‌گویی می‌توان احتمال داد که سیری همان لیلیت مخوف باشد که فعلا از تمام قدرت‌های خود باخبر نشده است. البته امکان اینکه پیش‌گویی غلط باشد نیز وجود دارد، چون Stregobor اغلب اوقات اشتباه می‌کند و پیش‌گویی‌هایش درست از آب در نمی‌آیند. اگر مثبت‌اندیش باشیم سیری نجات‌دهنده دنیا خواهد بود و لیلیت را شکست خواهد داد.

یِنِفر به دنبال فرزند

ینفر برای تبدیل شدن به جادوگر قربانی‌های زیادی انجام داد، یکی از آنها نیز از دست دادن قابلیت بچه‌دار شدن بود. در تمام فصل اول سریال دیدیم که ینفر در حال تلاش برای اصلاح این مورد است و می‌خواهد بچه‌دار شود. او ریسک‌های زیادی به جان خرید و حتی در تلاش برای رسیدن به هدفش، به غول چراغ نیز رو آورد، پس از شکست در این موقعیت سراغ قلب اژدهای طلایی رفت. وقتی همراه با گرالت به اژدها (که Borch نام داشت)  رسید، از طریق همین اژدها مطلع شد که هرگز و به هیچ عنوان صاحب فرزند نخواهد شد و نخواهد توانست حامله شود.

ژرچه این ماجراجویی‌ها نتیجه خوبی نداشتند، اما باعث ایجاد رابطه‌ای عمیث بین ینفر و گرالت شدند. هنگام درگیری با غول چراغ، گرالت از غول خواست که هیچوقت ینفر را از دست ندهد، پس از اینکه جادوگر از آرزوی گرالت مطلع شد با خود فکر کرد که علاقه‌اش به گرالت شاید اصلا واقعی نباشد و صرفا به دلیل جادوی غول چراغ، عاشق گرالت شده باشد.

در فصل دوم نیز شاهد تلاش مجدد ینفر برای بچه‌دار شدن خواهیم بود. احتمالا او در مورد مادر گرالت تحقیق خواهد کرد، چرا که او نیز مثل ینفر جادوگر بود اما توانست فرزند به دنیا بیاورد و مشکلی هم برایش ایجاد نشود. ما در فصل اول دو بار با مادر گرالت رو‌به رو شدیم که هر دو مورد در خواب‌های ویچر جریان داشتند.

حال باید دید که آیا جواب ینفر در زندگی Visenna (مادر گرالت) پیدا می‌شود یا نه. البته احتمال اینکه الف‌ها نیز بتوانند به ینفر کمک کنند وجود دارد.

در انتهای فصل اول، شخصیت‌های اصلی در چه وضعیتی بودند؟

گرالت از ریویا، ینفر از ونگربرگ و سیری سه شخصیت اصلی فصل اول ویچر بودند. هر کدام از انها اغلب در خط زمانی خود به سر می‌بردند و داستان‌های مخصوص خود را تجربه می‌کردند. با رسیدن به قسمت های نهایی هر سه در یک خط زمانی قرار گرفتند و نقطه اتصال بین‌شان شکل گرفت. فصل دوم سریال ویچر نت فلیکس تنها یک خط زمانی خواهد داشت که همه کاراکترها در آن حضور دارند.

آخرین قسمت فصل اول ویچر ما را به جنگ Sodden برد. جایی که ینفر توانست با جادوی مهلک خود ارتش نیلفگارد را به آتش ببندد و ان‌ها را بسوزاند. پس از اینکه ینفر نیلفگاردی‌ها را به عقب راند هیچ اثری از او ندیدیم و می‌توان گفت ینفر از صحنه غیب شد.

در آخرین سکانس فصل اول هم سیری و گرالت به هم می‌رسند و یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. سیری با اینکه ینفر را نمی‌شناسند، اما از گرالت می پرسد که ینفر کیست. ویچر نیز در صحبت‌های خود اشاره می‌کند که باید به خانه باز گردد؛ خانه نیز جایی نیست جز کر مورهن، قلعه‌ای که گرالت انجا بزرگ شده و تبدیل به ویچری تمام عیار گشته.

نت فلیکس چندی پیش انیمه‌ای هم از دنیای ویچر پخش کرد که با نام Nightmare of the Wolf شناخته می‌شود. این انیمه روی کاراکتر وزمیر، استادِ گرالت تمرکز داشت و پیشینه‌ی کر مورهن را به مخاطب نشان می‌داد. در جریان این فیلم بود که فهمیدیم کر مورهن پیش‌تر مورد حمله قرار گرفته و بسیاری از کودکانی که باید ویچر می‌شدند (از جمله گرالت) از قلعه فرار کردند و سپس توسط وزمیر پیدا شدند. همه این موارد به درک بهتر از کر مورهن کمک می‌کنند و البته ما را برای رو‌به‌رو شدن با وزمیری به مراتب سالخورده‌تر در فصل دوم اماده می‌کنند.

دیگر کاراکترها و سرنوشت‌شان

تیسایا

وی گرچه در جریان نبرد Sodden توسط فرنجیلا به شدت زخمی شد، اما موقع به آتش کشیده شدن ارتش نیلفگارد به دست ینفر روی پا بود و در آخرین حرکت خود نام این جادوگر را صدا زد و دیدیم که پس از فراز و نشیب‌های فراوان بین این دو شخصیت، آرامش نسبی‌ای بین‌شان برقرار شد و با هم دوست شدند.

تریس مریگلد

تریس هم در جریان نبرد Sodden صدمه شدیدی دید، اما توانست زنده بماند و در فصل بعدی نیز حضور خواهد شد. تریس در مورد شاه فولتست نیز درست حدس زده بود، چرا که پادشاه با ارتش خود به کمک انها آمد و باقی مانده سربازان نیلفگارد را به قتل رساند یا عقب راند. مدت‌ها پیش گرالت نفرین دختر او را برداشته بود و وی را از هیولای استریگا تبدیل به انسانی کرده بود که باید می‌بود.

ویلگفورتز

او تنها جادوگری بود که سابقه و مهارت نظامی هم داشت و از سینترا دفاع کرد. گرچه در رای‌گیری بر خلاف ویلگفورتز رای داده شد، اما او با جمع کردن گروهی کوچک از جادوگرها به نبرد Sodden رفت و آنجا نیز مبارزه کرد. این جادوگر بی‌باک بر خلاف هشدارهای ینفر با Cahir نبردی تن به تن داشت که شکست خورد اما زنده ماند. ویلگفورتز از حال رفت و پس از به هوش آمدن به شکل بی‌رحمانه‌ای یکی از یاران خود را سلاخی کرد، دلیل این کار هنوز روشن نیست که در فصل بعد احتمالا خواهیم فهمید.

و اما یسکیر

یسکیر (یا همان دندلاین) یکی از برجسته‌ترین نقاط فصل اول بود. او با ترانه Toss Coin to Your Witcher جاودان شد و بخش اعظمی از محبوبیت سریال نیز مدیون اوست. یسکیر ماجراجویی‌های فراوانی با گرالت تجربه کرد، اما در انتها دیدیم که ویچر به او گفت تمام چیزی که در دنیا می‌خواهد خلاص شدن از شر یسکیر است! ترانه‌سرای شوخ‌طبع و سرزنده نیز با غم و اندوه صحنه را ترک کرد و سر به ناکجاآباد گذاشت؛ اما اصلا نگران نباشید، چرا که وی در فصل دوم سریال ویچر نت فلیکس نیز حضور خواهد داشت و باز هم از بینندگان دلبری خواهد کرد!

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.