چند سالی از پایان پخش سریال Game of Thrones میگذرد، اما هنوز هم که هنوز است این برنامه تلویزیونی محبوبیت عجیبی دارد و با توجه به اینکه HBO در حال ساخت چند اسپینآف از این مجموعه هم هست، میتوان حدس زد که در سال های آتی محبوبتر هم شود و نامش را بیشتر بشنویم. گرچه پایانبندی سریال اصلا مطابق انتظار هواداران نبود و سه فصل آخر اصلا در حد و اندازه پنج فصل ابتدایی نبودند، اما نمیتوان از شخصیتپردازی جالب و پخته این سریال در تمامی فصول چشم پوشید. به همین خاطر، میخواهیم در این مقاله بهترین شخصیتهای Game of Thrones در هر فصل را انتخاب و معرفی کنیم.
فصل اول – ند استارک
بدون شک ستاره فصل اول و یکی از بهترین شخصیتهای Game of Thrones کسی نبود جز رهبر خاندانهای شمالی، ادارد استارک. او که شخصیتی قدرتمند و با شرافت داشت، نشان میداد که در چنین دنیای ظالم و پر از بیعدالتی هم میتوان انسان بود و به دنبال عدالت گشت؛ دیدن چنین کاراکتری باعث زنده شدن امید و خوش بینی به آینده در مخاطب میشد، اما سرنوشت ادارد ثابت کرد که وقتی درگیر بازی تاج و تخت میشوی، یا میمیری و یا هم برنده میشوی!
ادارد استارک به دنبال عدالت بود و میخواست کسانی که مجرم بودهاند را به سزای اعمال خود برساند، او عاشق خانوادهاش بود و نمیخواست اجازه دهد کسی از اعضای خانوادهاش آسیب ببیند، ند استارک مردی شرافتمند اما سادهلوح بود که به هیچ وجه نباید به جنوب و مقر پادشاهی سفر میکرد. شان بین (Sean Bean) نیز به خوبی از عهده ایفای نقش چنین کاراکتری بر آمده بود و توانست حق مطلب را در خصوص ند استارک ادا کند. حتی با پایان سریال، عاقبت ند استارک باز هم شومترین اتفاقی بود که بر سر خاندان استارک آمد و دومینوی اتفاقات ما بعد خود را آغاز کرد.
فصل دوم – تایوین لنیستر
سریال Game of Thrones پر بود از شخصیتهای شرور که تایوین لنیستر، رهبر خاندان لنیستر نیز قطعا یکی از همانها بود. مثل شان بین، چارلز دنس (Charles Dance) هم توانست در ایفای نقش خود ماهرانه عمل کند و به کاراکتر خیالیاش روح بخشد.
شخصیت تایوین طوری بود که مثل رباتی بیاحساس کار کند تا قدرت مطلق را در خاندان و خانواده لنیستر حفظ کند. او برای شرافت خانواده خود دست به هر کاری میزد و حاضر بود بیرحمانهترین عملها را نیز برای رسیدن به هدفش انجام دهد. گرچه جافری تاج پادشاهی را بر سر داشت،اما همه میدانستند که قدرت واقعی از آن تایوین است و او بر هفت قلمرو حکمرانی میکند. سکانسهایی که تایوین و آریا استارک با هم مکالمه داشتند نیز جزو جذابترین صحنات فصل دوم سریال Game of Thrones به حساب میآیند.
فصل سوم – جیمی لنیستر
فصل سوم Game of Thrones برخی از بهترین قسمتهای سریال با حضور جیمی لنیستر را داشت. او به عنوان یکی از بهترین شخصیتهای Game of Thrones که با نقش آفرینی نیکولای کاستر-والدو (Nikolaj Coster-Waldu) جان گرفته بود، شباهتهایی هم با شخصیت شاهزاده چارمینگ از شرِک داشت که نظر طرفداران را به خود جلب کرد. جیمی لنیستر در سومین فصل Game of Thrones همراه با برین از تارث به مقر پادشاهی عازم میشود و در طول این ماجراجویی، به بُعد مثبت جیمی لنیستر پی میبریم.
در همین فصل بود که جیمی برای محافظت از برین، دست راست خود را از دست داد و فهمیدیم که قصد وی برای رسیدن به رستگاری جدی است و نمیخواهد همیشه با قهرمانی که پشت نام و ابهت پدرش پنهان میشود باقی بماند. دیالوگهای جیمی در این فصل هم بسیار جذاب بودند و هنوز هم که هنوز است بعد از شنیدن «یک گرگ به چه حقی شیر را قضاوت میکند؟» مو به تنمان سیخ میشود.
فصل چهارم – تیریون لنیستر
تیریون لنیستر با بازی پیتر دینکلیج (Peter Dinklage) بهترین شخصیت کل سریال از دیدگاه بسیاری از طرفداران است. این کوتولهی لنیستر که نقش شخصیتی باهوش و عیاش را ایفا میکند، کسی است که مقر پادشاهی را از حمله استنیس براثیون نجات داد و کاری کرد حکومت در دست لنیسترها باقی بماند. فصل چهارم یکی از بهترین نقشافرینیهای تیریون را در خود داشت و قوس شخصیتی او را به بهترین شکل به نمایش گذاشت.
تیریون که به دلیل کوتوله بودنش مورد نفرت پدر، خواهر و بسیاری دیگر از اعضای خاندانش قرار میگرفت، در طول سه فصل ابتدایی سریال مزه عزت و پیروزی و احترام و عشق را چشید، و وقتی در فصل چهارم به قتل پادشاه متهم شد، فهمید که تقریبا همه به دنبال کشته شدن او هستند و باید هر چه زودتر از پایتخت فرار کند. سکانسی که تیریون به دادگاه منتقل شده و در جایگاه متهم قرار میگیرد یکی از بهترین قسمتهای کل سریال Game of Thrones است.
فصل پنجم – دنریس تارگرین
مادر اژدهایان، کالیسی، میسا؛ دنریس طوفانزاد با القاب بسیاری شناخته میشود و افراد زیادی طرفداریاش را میکنند. امیلیا کلارک (Emilia Clarke) توانسته در بهترین حالت ممکن به شخصیت دنریس زندگی بخشد و این تارگرینِ در جستجوی تاج و تخت را تبدیل به یکی از محبوبترین شخصیتهای کل سریال سازد. دنریس تارگرین نیز که قطعا یکی از بهترین شخصیتهای Game of Thrones است، بهجز فصل هشتم در تمامی فصول سریال میدرخشد و سکانسهای جذاب زیادی دارد. اما مطمئنا بهترین آنها در فصل پنج رفم میخورد. تیریون به نزد او آمده و ملکه باید تصمیم بگیرد که در قبال خیانت جوراه مورمونت چه تصمیمی باید گرفت؛ و در ضمن او حال عازم وستروس خواهد شد و هدف اصلی خود را پی خواهد گرفت.
در فصل پنجم Game of Thrones بود که فرزندان هارپی علیه او بر خاستند و این تنش که دور دنریس وجود داشت بیش از پیش شد. بازگشت دوتراکیها به سریال و مواجهه مجدد آنان با دنریس هم از دیگر مواردی بود که کالیسی را تبدیل میکند به بهترین شخصیت Game of Thrones در فصل پنجم.
فصل ششم – جان اسنو
جان اسنو با نقشآفرینی کیت هرینگتون (Kit Harington) یکی دیگر از شخصیتهایی بود که در تمامی فصول سریال قسمتهای جذابی را به خود اختصاص داده بود، اما اوج این جذابیت در فصل ششم نهفته است. در پایان پنجمین فصل دیدیم که جان کشته شده، اما در دومین قسمت از فصل شش جان با جادوی ملیساندرا به زندگی باز میگردد و بار دیگر نقش قهرمان را ایفا میکند. او حال مسئول آزادسازی شمال و وینترفل از دستان رمز بولتون است، کسی که شاید حتی از جافری هم بیرحمتر و دیوانهتر قلمداد شود.
در این فصل جان ترکیبی است از کاراکترهای ند استارک و راب استارک. شخصیتی دوستداشتنی که میخواهد آزادی را به مردم ببخشد و در اجرای عدالت پافشاری میکند. نبرد حرامزادگان نیز که از بهترین قسمتهای کل سریال است در جریان فصل ششم رخ میدهد و جان ستاره اصلی این نبرد است. او با سپاه رمزی بولتون مواجه شده و انتقام خانواده و مردمش را از وی میگیرد.
فصل هفتم – سرسی لنیستر
سرسی لنیستر، دختر تایوین لنیستر ملکهی اصلی وستروس است. دشمنانش از او میترسند و دوستانش بیشتر. لنا هیدی (Lena Heady) که در قامت سرسی لنیستر حاضر شده، توانسته کاری کند که این زن لنیستری در مقایسه با افراد شروری مثل رمزی بولتون و جافری سربلند بیرون آمده و تبدیل به منفیترین کاراکتر سریال شود. پرداخت سرسی لنیستر بسیار خوب انجام شده و از همان فصلهای نخستین شاهد تمرکز داستان روی او هستیم؛ اما این فصل هفتم است که کاراکتر وی در سریال را به نهایت جذابیت و البته قساوت خود میبرد.
در فصل هفتم سریال Game of Thrones تمام فرنزدان سرسی مردهاند و او به تنهایی روی تخت اهنین مینشیند. تمام وستروس تحت نظارتش هستند و هیچکس جلودارش نیست، تنها امید یعنی جیمی لنیستر نیز دیگر روی سرسی تاثیر ندارد و ملکه پس از مرگ فرزندانش تبدیل شده به هیولایی که همه از او میهراسند و جرئت مخالفت با وی را ندارند.
فصل هشتم – ثیان گریجوی
انتخاب یک کاراکتر خوب از شخصیتهای فصل هشتم واقعا سخت است. این فصل شاید به تنهایی بتواند دلیلی بر عدم تماشای سریال برای تازهواردها باشد! جان، تیریون، سرسی، دنریس و بسیاری شخصیتهای دیگر در این فصل هدف اصلی خود را گم میکنند که قطعا تقصیر تیم نویسندگی است، اما ثیان گریجوی از معدود شخصیتهایی است که از این ماجرا جان سالم به در برده و توانسته قوس شخصیتی خود را کامل کند.
الفی الن (Alfie Allen) توانست به خوبی تغییر شخصیتی ثیان را نشان دهد. او در فصلهای اول آدمی دمدمی مزاج و یک دنده بود که به استارکها خدمت میکرد، سپس علیه همین خاندان به پا خاست و بعدتر هم توسط رمزی بولتون خواجه شد. در فصل آخر بود که ثیان به رستگاری رسید و در ازای نجات دادن برن استارک، جانش را از دست داد و تک و تنها به مصاف نایت کینگ رفت. گرچه او با یک ضربه نابود شد اما نمیتوان شهامت او را انکار کرد و در میان شخصیتهای ضعیف فصل هشتم، او را نستایید.
نظر شما در خصوص این انتخابها چیست؟ فکر میکنید جای چه کسانی خالی است و چه شخصیتهایی باید به لیست اضافه شوند؟ نظرات خود را در بخش کامنتها بیان کنید.