نقد قسمت چهارم فصل دوم سریال Westworld – بازی هیچ وقت تمام نمیشود

یکی از خیرهکنندهترین و زیباترین قسمتهای WestWorld قسمت چهارم این فصل بود. قسمت چهارم فصل دوم WestWorld با یک پرداخت فوقالعاده قوی، گرهافکنی و گرهگشایی به موقع، تنظیم و تقسیم به اندازهی داستان بر روی تمام زمان قسمت، باز کردن فضاهای جدید برای کارگردان، ارتباط دادن و استفاده از شخصیتهای فرعی برای روشن کردن داستان و منتقل کردن و متعادل کردن بار داستان، ارائه ی نحوهی جدید از محتوای داستانی در رابطه با کل داستان سریال و بسیاری از محاسن دیگر به جنگ منتقدانی رفت که فصل دوم WestWorld را ضعیف ارزیابی کرده بودند. با توجه به مسیر سریال، به نظر میآید جاناتان نولان و شرکت HBO برای ادامهی داستان، تدارک زیادی دیدهاند. در ادامه به وضعیت هماکنون WestWorld و همچنین نقد قسمت چهارم فصل دوم WestWorld میپردازیم. با گیمنیوز همراه باشید.
این نقد و بررسی بخشهای مهمی از داستان را لوث میکند. برای جلوگیری از فاش شدن داستان، پیش از خواندن نقد سریال را تماشا کنید.
شگفتی داستان آنجاست که داستاننویس به ظرافت هر چه تمامتر توانسته یک مفهوم ذهنی را در داخل یک روایت فیلمنامه جای دهد. ما بدون حافظه چه هستیم؟ اگر ما تاریخی نداشته باشیم چگونه انسانهایی میشویم؟ اگر مرگ نداشته باشیم چه؟
پاسخ این است که مرگ و حافظه دو اتفاق مجزا از یکدیگر نیستند. ما بدون مرگ حافظهای نخواهیم داشت. چراکه هیچ تفکری شکل نخواهد گرفت. تمام ویژگی زندگی ما در سایهی مرگ نهفته است. مرگ است که باعث میشود چیزی به نام زندگی وجود داشته باشد. اگر مرگ را پایان زمان زندگی بدانیم، پس بدون مرگ زمان بیمعناست و بدون زمان حافظه کاربردی ندارد. یکی از ویژگیهای ذهن ما درک پیوستهی زمان و مکان با یکدیگر است. حتی قوانین فیزیک نوین زمان و مکان را بهعنوان پیوستاری از تنیدگی و گسستگی انرژی مینامد. پس اگر رکن اصلی این قانون، یعنی زمان، از دست برود طبیعتاً چیزی به نام، تفکر، حافظه، زندگی نیز وجود نخواهد داشت.
علاوه بر این توصیف نظری باید به این موضوع اشاره کرد که ازلحاظ اجتماعی نیز اجتماعی پدید نمیآید. اجتماع از پیوستن و به رسمیت شناختن اعضای اجتماع به وجود میآید. یکی از ضمانتهایی که افراد به یکدیگر احترام میگذارند رانهی زندگی یا ترس از مرگ است. هنگامیکه اجداد ما از مرگ میترسیدند از هم نوعان خود برای مبارزه با عوامل طبیعی کشنده مثل سیل و خشکسالی و هجوم حیوانات وحشی و برای جلوگیری از عوامل خطرناک همچون حملهی انسانهای دیگر مدد میجستند. اگر مرگی در کار نباشد پسنیازی هم به همکاری نیست و بالطبع هیچ ضمانتی برای به رسمیت شناختن یکدیگر نیز وجود ندارد.
در قسمت چهارم فصل دوم WestWorld نویسندهی فیلمنامه با دستمایه قرار دادن این موضوع به زیبایی فرآیند تکرار را در زندگی “جیمز دلوس” نشان میدهد. هرروز و از ابتدا تاکنون برای 149 مرتبه زندگی وی تکرار شده است. برای کسی که مرگ معنا ندارد حافظهای هم شکل نمیگیرد و هم چنانی که دیدیم به گفتهی ویلیام ذهن به خود تخریبی روی میآورد. ذهن نمیتواند شرایط موجود را با ساختاری که او برای آن ساختهشده است تطبیق دهد و روی به انکار خود میآورد. این نکتهی کلیدی در ارتباط با حافظهی “برنارد” هم وجود دارد. ذهن او نمیتواند فهم خود را از گذشته و آینده تطبیق دهد و به همین خاطر هم اطلاعی از زمانی که خود در آن است ندارد.
نقد قسمت دوم فصل دوم سریال را میتوانید اینجا در گیمنیوز بخوانید.
نقد قسمت سوم فصل دوم سریال را میتوانید اینجا در گیمنیوز بخوانید.
از طرفی برنارد زمانی کاملاً در اختیار فورد بوده است. او اکنون بازی جدیدی طراحی کرده است که در آن هرکسی نقش خود را در آن ایفا میکند. از ویلیام تا برنارد همه و همه قبلاً در بازی فورد در نظر گرفته شدند. فورد میان همهی مخلوقات خود در گردش است و هرکسی که به بازی اضافه یا از آن کم میشود را پیشبینی کرده است. بهاحتمال زیاد آن ذهنی که برنارد ماموریت یافته برای آن بدن کنترل کنندهای پیدا کند میبایست ذهن آرنولد باشد. آرنولد میخواهد اشتباه خود را جبران کند و فورد در این راه اگرچه دیر اما بالاخره با ترتیب دادن بازی بینقصی به او پیوسته است.
اتفاق جالبی که از قسمت اول تا قسمت چهارم فصل دوم WestWorld در جریان است اضافه کردن شخصیتهای فرعی به داستان بدون حذف هیچ کدام است. به این ترتیب انتظار میرود که نویسنده و کارگردان بخواهند در شوکی بزرگ به سریال، تعداد زیادی از شخصیتها را با حادثهای حذف کنند. در قسمت چهارم فصل دوم WestWorld با این که از سه شخصیت اصلی این سریال یعنی “میو”، “دلورس” و “پیتر ابرناثی” خبری نبود اما همچنان چهار داستان موازی در حال اتفاق افتادن بود. داستان ویلیام با جیمز برای بازگرداندن ذهنش به کنترل کنندهای جدید، داستان ویلیام و سربازان اتحادیه، داستان برنارد و السی و در نهایت داستان دختر ویلیام که به طرز عجیبی وارد بازی فورد شده است. همین نشان دهندهی حجم بازیگران اصلی و فرعی این داستان است که نویسنده ناچار است برای حفظ انسجام و یکپارچگی سریال تا آخر این فصل تعداد زیادی از آنها را وارد یک گروه کند و تعدادی از آنها را با داستانهای فرعی حذف کند.
در مجموع به دلیل تایمتراولینگهای متعدد، بازیهای منحصربهفرد بهخصوص بازی استثنایی پیتر مولان در نقش جیمز دلوس و سکانسهایی که ذهن او قادر به بیان درک خود از واقعیت نبود، نحوه چینش داستان به نحوی که شخصیتها به دلایل قابلقبول و توجیهپذیر با یکدیگر برخورد داشته باشند، استفاده از افکتها و زوایای دوربین بهجا، زیبایی خیرهکنندهی فیلمبرداری بهخصوص در حملهی برنارد به آزمایشگاه و همچنین گسترش داستان از چند شخصیت اصلی اما تکراری به شخصیتهای جدید، قسمت چهارم فصل دوم WestWorld دیدنیترین قسمت این فصل تا این جای کار بوده است. باید منتظر ماند و دید نولان و شبکهی HBO برای ادامهی این سریال چه برنامهای در پیش خواهند داشت. برای نقد و بررسی دیگر قسمتهای سریال WestWorld با گیمنیوز همراه باشید.