نسل هشتم بازیهای رایانهای با ورود PS4 و Xbox One، مدتی است که شروع شده است اما هنوز بوی نسل جدید به مشام نمیرسد. بازیهایی که تاکنون برای این کنسولها عرضه شدهاند، در نهایت خوشبینی فقط افزایش زیباییهای بصری را برای مخاطبان به ارمغان آوردهاند و هنوز نتوانستهاند دوستداران واقعی صنعت بازی را تحت تاثیر قرار بدهند. هنوز شرکتها نتوانستهاند عوانی عرضه کنند که در نسل قبل در رویای تحقق آن بوده باشیم. در زیر هفت چیزی که میتواند موتور محرک نسل هشتم باشد را نام برده و دلایلمان برای انتخاب را بیان خواهیم کرد.
- ریسینگ آرکید
چند سالی است این سبک که در گذشته طرفداران بسیاری داشت، به قهقرا رفته است. با اینکه در دو نسل گذشته شاهد عناوین فوقالعادهای در سبک اتوموبیلرانی آرکید بودیم ولی در اواخر نسل هفتم، این سبک رو به افول رفته و عملا از معادلات شرکتها برای کسب مشتری خارج شدند. اوج گیری ناگهانی و سریع فرنچایز فورتزا موتور اسپورت از یک طرف و تکرارها و ضعفهای مکرر سری محبوب و قدرتمندی چون Need For Speed از سوی دیگر، شرکتها را برآن داشت تا راه موفقیت عناوینی چون فورتزا را به عنوان یک اتوموبیلرانی شبیهساز ادامه بدهند و از قافله عقب نمانند. حتی اسپینآف آرکید سری فورتزا یعنی هورایزن نیز نتوانسته است شور ریسینگهای آرکید قدیمی مثل Most Wanted و Underground 2 را برگرداند. شرکت EA بیش از همه مقصر بود. عرضه مکرر و سالانه NFS، این فرنچایز را تا مرز نابودی برده است. این شرکت همچنین سری محبوب و موفقی چون Burnout را نیز به کلی نابود کرد. مایکروسافت نیز با تمرکز بر فرنچایز فورتزا، عملا به غیر از هورایزن، سهمی برای این سبک قائل نشده و به کلی عنوانی همانند PGR را فراموش کرد. Rockstar نیز سری Midnight Club را کنار گذاشته و خبری از این عنوان محبوب راکاستار وجود ندارد. سونی هم ترجیح داد در جبهه شبیهسازها بجنگد و تمرکز اصلی خود را بر روی فرنچایز GT قرار داد تا بازاری که زمانی زیر سلطهاش بود را به مایکروسافت واگذار نکند و حتی موتور استورم نیز نتوانست جایگاه مناسبی پیدا کند.
در این میان اندک عناوین نسبتا مستقل ریسینگ آرکید، همانند Blur و Split Second نیز دیگر ادامهای برایشان ساخته نشد و یا مانند بازیهای استودیوی کدمسترز، جای خود را به عناوین شبیهساز دادند.
جای خالی این سبک در نسل هشتم به شدت احساس میشود. یک PGR جدید، یک ریبوت و نوسازی از سری NFS یا یک Burnout جدید میتواند مثل بمب منفجر شود. فرنچایزهایی مثل NFS میتوانند نسل هشتم را با فراموشی شکستهای نسل قبل شروع کنند و مطمئن باشند که آیندهای روشن در برابر خود خواهند داشت.
- بازی ورزشی
جای شکی نیست که نیمه دوم نسل هفتم، یک انقلاب در بازیهای شبیهساز ورزشی رخ داد. سری فیفا با قدرت، رقیب دیرینهی خود PES را شکست داده و کنار زد. فیفا از نسخه 10 و پس از آن نسخه مخصوص جام جهانی 2010، توانست برتری خود را بر حریف دیکته کند و یکه تاز شبیهسازهای ورزشی باشد. این کار را شرکت 2K نیز با NBA 2K انجام داد و عملا همه رقبای خود در بسکتبال را کنار زد. در ورزشهای دیگر مثل راگبی، گلف و هاکی نیز پیشرفتهای خوبی صورت گرفت و عملا دنیای بازیهای شبیهساز ورزشی دگرگون شد.
با این حال روند پیشرفتها کند شد و نبود رقیب مناسب، این فرنچایزها را به درجا زدن واداشت. کونامی نیز با وجود تمام تلاشهایش، هنوز نتوانسته است جایگاه فیفا را تهدید کند. در بسکتبال نیز، EA عملا میدان رقابت را به NBA 2K واگذار کرده و کنار رفته است. در دیگر موارد نیز عملا EA Sports بازار را در دست داشته و خبری از رقابت نیست. همین عوامل باعث شده دوستداران شبیهسازهای ورزشی، علاقه چندانی برای کوچ کردن به نسل هشتم در خود احساس نکنند. چیزی که بتواند تفاوت عمدهای برای آنها ایجاد کند وجود ندارد. فیفا چیزهای جدید و جذابی برای کنسولهای جدید ندارد و حتی از لحاظ بصری نیز با بازی خارقالعاده و متفاوتی روبرو نیستیم.
چنین شرایطی، زمان مناسبی برای کونامی است تا بتواند بازار از دست رفته خود را دوباره بازیابد. روند PES در شمارههای اخیر خوب بوده است و کونامی میتواند با استفاده از خواب خرگوشی EA، بازار نسل جدید را در دست بگیرد. ضمن اینکه برای شرکتی مثل 2K نیز فرصت مناسبی است تا بتواند به بازار بازیهایی غیر از شبیهساز بسکتبال روی آورد و سلطه EA Sports را در هم شکند.
با تمام این تفاسیر، محرض است که یکی از کلیدهای مهم این نسل، شبیهسازهای ورزشی و علیالخصوص فوتبال میباشد. حداقل من که تا یک فیفای متفاوت و نسل هشتمی به معنای واقعی نبینم، بعید است سمت کنسول جدید بروم مگر اینکه دلیلی مشابه RDR در نسل قبل از سمت راکاستار بیاید!
- یک System Seller واقعی
عملا در این نسل یک بازی که بتواند باعث فروش زیاد یک پلتفرم باشد، ندیدهایم. نسل جدید به یک GeoW نیاز دارد. نیاز به یک بازی همانند آنچارتد، حس میشود. عناوینی که بتوانند دلیلی برای خرید یک کنسول جدید باشند. ترجیحا یک IP تازه! هیلو5 و آنچارتد4 در راه هستند اما یک IP جدید و نو میتواند حس جدید و نو بودن نسل هشتم را به مشتریان القا کند. کاری که سونی و مایکروسافت، نسل قبل با گیرز و آنچارتد انجام دادند. در این نسل هنوز این خلا حس میشود. مایکروسافت کوانتوم بریک را دارد که پتانسیل یک سستم سلر را دارد اما سونی هنوز چیزی رو نکرده است. برای آنچارتد 4 باید بیش از یک سال صبر کنید. The Order چیزی که انتظار میرفت نبود و BloodBorne نیز با تمام شایستگیهایش، نمیتواند نقش یک سیستم سلر را ایفا کند. در جبهه مایکرو اوضاع کمی بهتر است و همانطور که گفتیم جدیدترین ساخته سم لیک یعنی کوانتوم بریک در راه است، هیلو5 آخرین مراحل ساخت و توسعه خود را طی میکند و گیرز جدید تحت نظارت مستقیم راد فرگوسن، آرام اما مطمئن به راهش ادامه میدهد. با اینحال مایکروسافت به چیزهای بیشتری برای جذب مشتری نیاز دارد. سیاستهای بعضا غلط این شرکت در ابتدای نسل، آنقدر به نفع سونی تمام شده و مشتریان را نامطئن کرده که نمیتوان به فروش خیره کننده این عناوین صد در صد اطمینان داشت.
در چنین شرایطی نیاز به یک IP جدید و همه پسند حس میشود. چیزی که بتواند نماد کنسولهای جدید دو شرکت در نسل جدید باشند. هنوز چنین بازیهایی معرفی نشدهاند. آنچارتد و گیرز و هیلو متعلق به قبل هستند. نیاز به نمادی جدید و جذاب است. مایکرو امید زیادی به کوانتوم بریک دارد اما سونی همین را نیز ندارد. البته شاید سونی نیازی هم نداشته باشد. PS4 در حال حاضر با روند چشمگیری در حال قدرتنمایی در بازار است. با تمام این تفاسیر، من به شخصه برای انتخاب کنسولهای جدید، به چیزی بیش از آنچارتد و گیرز نیاز دارم.
- مالتی پلیر متفاوت
نسل هفتم یک وجه تمایز خاص با همه تاریخ بازیهای رایانهای پیش از خود داشت؛ امکان بازی آنلاین! صبر کنید؛ درست است که این ایده در نسلهای قبل نیز توسط دریمکست شرکت سگا و حتی خود مایکروسافت ارائه شده بود، با اینحال این مایکروسافت و شبکه ایکس باکس لایو بروز شده X360 بود که این ایده را به شکلی کاربردی و قابل استفاده برای عموم عرضه کرد. این بستر چنان با سرعت گسترش یافت که اکنون کمتر بازیای را میتوان یافت که بخش چند نفره آنلاین نداشته باشد. شبکهی لایو و پس از آن PSN سونی، بستر مناسبی برای موفقیتهای خارقالعاده عناوینی مثل فرنچایز ندای وظیفه، فیفا، بتلفیلد و … بر روی کنسولهای خانگی فراهم نمودند و دنیایی فراتر از چیزی که قبلا قابل دسترسی بود را به خانهها آوردند.
خدمات آنلاین و ایدههای بازی مالتی هماکنون به حد اعلای خود رسیده است. GTA V Online نقطه اوج مالتی پلیری است که با بسترهای فعلی و تلاشهای الآنمان بدان دست یافتهایم. با این همه، این بازی فوق العاده، در نسل هفتم نیز در دسترس است و برای بهره بردن از آن نیازی به کوچیدن به نسل کنونی نیست.
نسل هشتم به چیزی فراتر از اینها نیاز دارند. باید مرزهای تکنولوژی در این زمینه از یک طرف و مرز ایدههای توسعه دهندگان بازیها از سوی دیگر، به جلو رانده شود. سرویسهای کلود که مخصوصا مایکروسافت مانور زیادی روی آن میدهد، میتواند این چشمانداز جدید باشد. همچنین ایده بازیهایی نظیر تایتان فال، دستینی و The Crew و علیالخصوص The Division (اگر همانطور که انتظار میرود، عمل کند) نیز میتواند نوآوریهایی در این زمینه بحساب بیاید. با این حال همه اینها اما و اگر است. فعلا چیزی ندیدهایم. خریداران و طرفداران کنسولها، نیاز به یک بازی ملموس دارند نه یک سری ایده و وعده تبلیغاتی. چیزی که بتواند آنها را مجاب کند کنسولهای قبلی خود را رها کنند چرا که بازیهای نسل جدید، مالتی پلیر و خدمات آنلاین خاصی را ارائه میکنند که در نسل هفتم وجود ندارند. مادامی که چنین بازی یا بازیهایی عرضه نشوند، نمیتوان مالتیبازهای حرفهای را آنطور که باید به سمت خود کشید.
- بازیهای نقشآفرینی
در این زمینه کمترین کمبود را داریم ولی بازهم دلیل نمیشود از آن چشم پوشی کنیم.در حال حاضر Bloodborne با قدرت خودنمایی میکند. جدیدترین اثر خالق سری “سولز”، میازاکی، غوغایی بپا کرده است. بازی تحسینهای بسیاری را برانگیخته و هم منتقدان و هم بازیکنندهها به شدت از آن راضی هستند. جدیدترین ادامه The Witcher نیز نگاههای زیادی را به خود جلب کرده و دنیای بازیهای رایانهای منتظر هستند تا جدیدترین دست پخت CDPR را نوش جان کنند.
با این همه هنوز خلا این سبک در نسل هشتم حس میشود. ویچر که هنوز عرضه نشده و BB نیز جدای از انحصار، سبک خاص خود را دارد. نسل جدید از نداشتن نقشآفرینیهای متنوع رنج میبرد. نسل جدید به یک مس افکت نیاز دارد. به یک فال آوت و همچنین IP های جدید. IP ها و استودیویهای معروف و مشهور این سبک، ساکت ماندهاند. چندین سال است که همه منتظر معرفی فال آوت هستند و خبری از بتسدا درنمیآید. بایوویر و مس افکت نیز بیصدا به پیش میروند و همچنان مخاطبان را در حسرت یک نقشآفرینی ناب اپرای فضایی نگه داشتهاند. از طرفی نقشآفرینیهای ژاپنی نیز حال و روز بهتری ندارند. اسکوئر همچنان وعدههای سرخرمن زیادی برای سری فاینال فانتزی میدهد و به غیر از آن عملا هیچ عنوان JRPG بزرگ و محسورکنندهای برای نسل هشتم وجود ندارد تا طرفداران این سبک را به سمت خرید یک دستگاه جدید، بکشاند. مایکروسافت کاملا از خیر نقشآفرینی انحصاری برای کنسولش گذشته است و اهمیتی بدان نمیدهد. آنها پس از آنکه شانس بزرگ خود برای خرید بایوویر را ازدست دادند و همچنین عدم موفقیت تجاری چند پروژه RPG شان مثل “ادیسه گمشده” ساکاگوچی، عملا از بازار رقابت نقشآفرینیهای انحصاری کنار گذاشته شدهاند.
با این حال، دورنمای این سبک و این بخش از صنعت گیم در نسل هشتم، همانند وضعیت فعلی آن، بهتر از بقیه است. با این حال سرمایه گذاری بیشتر و اهمیت عمیقتر به آن، میتواند سرعت انتقال بازیکنندهها از نسل هفتم به هشتم را تسریع کند.
- هوش مصنوعی و پیشرفتهای فنی غیربصری
اگر از من بپرسید که بیش از همه چه انتظاری از این نسل دارم، جواب من قطعا هوش مصنوعی خواهد بود. برای من کمی بافتهای با جزئیات بیشتر یا کمتر و انیمیشنهای بعضا مشکلدار، به اندازه هوش مصنوعی مزخرف، مهم نیست. نسل جدید به مدد حافظه رم بالا و سریع خود، این امکان را به توسعه دهندگان داده تا مهارت خود در هوش مصنوعی را به چالش کشیده و ایدههای جدیدی را به معرض نمایش بگذارند. با این وجود، این حافظه رم بیشتر و سریعتر، تاکنون در خدمت افزایش بهرهوری بصری بازیها قرار گرفته است. هنوز عنوانی به واقع نسل هشتمی از نظر هوش مصنوعی و دیگر ابعاد فنی غیربصیری ندیدهایم. چشمهای از این ایدههای نو و بدیع در AI را در عنوان سایه موردور نظاره کردیم و نتیجه فوقالعاده آن را نیز دیدیم. با این حال سازندگان غالبا سعی کردهاند پیشرفت در این صنعت را، به واسطه افزایش زیباییهای گرافیکی بازیها نشان بدهند. اما باید توجه داشت که کنسولهای جدید، برتری ابتدای نسل قبل بر PC را در این نسل حتی قبل از شروع، از دست داده بودند. PC های قدرتمند کنونی از لحاظ توان پردازشی و گرافیکی، عملا PS4 و Xbox One را پشت سر گذاشتهاند. پس خیلی نمیتوان نگاهها را به جلوههای بصری خیره کرد. نمونه بارز این مدعا، شکست The Order و Rise بود که عمده توان، وقت و منابع مالی خود را صرف گرافیک و انیمیشنهای خود کرده بود.
اما پیشرفتهای واقعی جای دیگری باید باشد. هوش مصنوعی در خط مقدم قرار دارد. بهبود و بهینهسازی این بخش در یک بازی، به قدری تاثیر مثبت دارد که عملا میتوان کمبودهای بصری را به آن بخشید. در قدمهای بعدی، صداگذاری و دیگر ابعاد فنی بازی قرار خواهند گرفت.
نسل هشتم نیاز به بازیهایی دارد که عملکرد مطلوبی در زمینه هوش مصنوعی ارائه دهد. حتی عناوین ناتی داگ نیز با وجود تمام شایستگیهای خود، مشکلات عدیدهای در AI داشتند. اما در نسل جدید این مشکلات قابل چشم پوشی نخواهد بود. افزایش توان پردازشی کنسولها، دیگر جایی برای اهمال سازندگان باقی نمیگذارد. سایه موردور نشان داد که چنین چیزی، حتی تا ورای تصور ما امکانپذیر است.
- نوآوریها
تا اینجا عملا نوآوری خاصی به جز سیستم نمسیس بازی سایه مودور ندیدهایم. خبری از عناوین بدیع و جالب توجهی همچون پورتال نیست. بازیها مدام به سمت تکرار و یکنواختی پیش میروند. هزینههای بالای ساخت بازیها باعث شده است شرکتها و توسعه دهندگان، تمایل چندانی به ریسک برای نوآوری نشان ندهند. همان فورمولهای قبلی درحال تکرار شدن هستند.
نسل جدید به نوآوری نیاز دارد. بازیهایی که چه از لحاظ شیوه گیمپلی، چه از لحاظ جلوههای فنی و بصری و چه از لحاظ داستان سرایی و جذابیت، چیزهایی ارائه کنند که در نسل هفتم نظیرشان را نشود پیدا کرد. نسل جدید به چیزی شبیه گیرز که در ابتدای نسل هفتم سیستم استاندارد و فوقالعادهای برای بازیهای شوتر سوم شخص ارائه داد، نیاز دارد. به یک جنگاوری نوین نیاز دارد که نه تنها سبک اکشن اول شخص نظامی را چندین قدم به جلو برد، بلکه قدمهای محکم و موثری در زمینههای مالتی پلیر، داستان سرایی و کارگردنی سینمایی بازیها برداشت. نسل هشتم نیاز به آنچارتدی دارد که توانست استاندارد جدیدی در روایت داستان و تنوع گیمپلی ارائه کند.
نسل جدید بیش از هرچیز به نیروها و ایدهها بکر و نو محتاج است. در نسل جدید، جایی برای ترسوها و کسانی که مدام اصرار به تکرار خود دارند، نیست.
با همه ی موارد موافقم
عالی بود .