فیلم «هتل رویال» (The Royal Hotel) محصول سال 2023 دومین فیلم بلند داستانی «کیتی گرین» است. فیلم همکاری دیگری با «جولیا گارنر» و بازتاب تازهای از تفکرات فمنیستی این دو هنرمند محسوب میشود. منبع الهام ساخت فیلم هتل رویال مستند داستانی Hotel Coolgardie و یک رخداد واقعی در استرالیا است. با این حال نویسندگان و کارگردان این فیلم با خلق ساختارهای دراماتیک برای رخدادهای خشونتآمیز، برداشت فمینیستی خود را به داستان تزریق کردهاند. در ادامه با نقد و بررسی فیلم هتل رویال همراه گیمنیوز باشید.
نقد و بررسی فیلم The Royal Hotel
فیلم هتل رویال داستان دو دختر تنها که به استرالیا مهاجرت کردهاند را روایت میکند. آنها که رابطهی نامشخصی با یکدیگر دارند و منشا آشنایی و دوستی احتمالیشان هرگز در طول فیلم مشخص نمیشود، برای تغییر زندگی خود به دنبال کار میگردند. دست سرنوشت یا هر چیز دیگری، به هر حال آنها به یک میخانه در شهری دورافتاده هدایت میشوند. جایی که یک صاحب دائمالخمر و مشتریانی ثابت دارد که همگی در یک معدن کار میکنند. افراد نه چندان متشخصی که بار خشونت فیلم بر دوش آنها است و رفته رفته خودشان را نشان خواهند داد. «هانا» و «لیو» (Liv) دخترهایی که میگویند از «کانادا» آمدهاند تا زندگی تازهای برای خود در استرالیا بسازند شخصیتهای اصلی این فیلم و به سختی قهرمان آن هستند.
هر دو دختر به زودی در میخانه مشغول به کار میشوند. در حالی که در همان شب اول مورد آزار کلامی قرار میگیرند و وضعیت نابسامانی دارند، به هر حال تصمیم میگیرند به کار خود ادامه دهند. اگرچه هانا از همان ابتدا به اوضاع بدبین و محتاط است. اما لیو با سرخوشی زیاد و کمک گرفتن از مشروبات الکلی، مشکلات را نادیده میگیرد. هانا محافظهکار و البته پشتیبان لیو در شرایطی است که هیچکدام دلگرم به چیزی جز خودشان نیستند. اگرچه همچون رابطهی آنها، دلیل مهاجرتشان نیز تا پایان فیلم در ابهام باقی میماند، در خلال دیالوگها یک چیز را میتوان فهمید: هدف دور شدن از خانه تا جای ممکن است.
این هدف و دلایل مبهم آن اما هانا و لیو را در شرایط بدی قرار میدهد. آنها پس از سختیهای روزهای اول، کمکم با مردم محلی آشنا میشوند. به عنوان تنها دختران آن منطقه، خاطرخواه پیدا میکنند.
«متی» اولین کسی است که علاقهاش به این دو را نشان میدهد. هانا به ویژه مورد توجه اوست که تا حدی هم علاقه از خود نشان میدهد. اما فضای این ارتباط اصلا عاشقانه نیست. لحن فیلم همواره خصومت دارد. حتا در لحظات خوشگذرانی و هیاهویی که به تصویر کشیده میشوند، فضای ایجادشده تهدیدآمیز و آبستن یک اتفاق ناگوار است. نشانههای این رخداد شوم احتمالی رفته رفته بیشتر نمایان میشوند. وقتی که شخصیتهای دیگر یعنی «تیث» و مهمتر از همه «دالی» به فضای داستان وارد میشوند. تیث به شدت به لیو علاقهمند است.
با این حال در جامعهای که داستان فیلم The Royal Hotel روایت میشود، مردان خوی تند و خشنی دارند. اگرچه متی در ابتدا با رد شدن توسط هانا کنار میآید و متمدن برخورد میکند، مشخص است که از این اتفاق راضی نیست. اما داستان قرار نیست به سبک کمدی رمانتیک این نارضایتی را علاج کند. متی به نزدیک شدن به هانا ادامه میدهد و سعی میکند با فراموش کردن اتفاق قبلی، بار دیگر شانس خود را امتحان کند. تیث هم اولین بار رد شدن توسط لیو را دوام میآورد، و به سبک خود با آن کنار میآید. بیشتر رو بیشتر نوشیدن، ظاهرا تنها چارهای است که او دارد. برای اینکه از یاد ببرد که توسط لیو نادیده گرفته شده و توسط همپیالههای خود مورد تمسخر قرار گرفته، به نوشیدن روی میآورد که او را به یک موجود عصبانیتر و خودخواهتر تبدیل میکند.
اما دالی شخصیت متفاوتی است. او از همان ابتدا ذات خشن و وحشی خود را نشان میدهد. اگرچه بعدا با لطفی که در حق دخترها میکند جلوی متشنجتر شدن فضا را میگیرد. اما درست وقتی که کمی اعتماد دخترها را به دست آورده، روی واقعی خودش را نشان میدهد. دالی عجیبترین و خشنترین عضو گروه مردان خاطرخواه دخترها است.
خشونت کمکم به فضای داستان تزریق میشود. شخصیتها با پیشرفت داستان از رفتارهای منطقی و آرام فاصله میگیرند و به سمت رفتارهای خشونت آمیز حرکت میکنند. این قاعده شامل هانا و همچنین لیو هم میشود. آنها هم در پایان فیلم دست به اعمال خشونتآمیز میزنند. مردان متوجه نمیشوند که دخترها الزاما نمیخواهند با آنها ارتباطی داشته باشند. به جز آنکه در این شهر و میخانه کوچک کار کنند، پول در بیاورند و زندگی مستقل خود را بسازند و گاهی هم خوش بگذرانند. اما مشکل اصلی این شهر فرهنگی است. میگساری در هویت فرهنگی مردم این شهر است. آنها هیچ تفریح یا سرگرمی دیگری هم ندارند. مردمی که صبح تا شب مشغول کار سخت و سنگین بدنی هستند و پس از آن برای استراحت و ساعتی خوشگذرانی مجبوراند به میخانه بروند.
برخی از آنها اما برای فرار از واقعیت سختی که درگیرش هستند، سیاهمست میکنند. برای آنکه حداقل در تاریکی شب، و تا زمانی که به تاریکی خوابی عمیق فرو بروند، به الکل پناه میبرند. غافل از اینکه این اعتیاد میتواند زندگی آنها را به یک کابوس بیپایان تبدیل کند. شاید در خوی انسان، پناه بردن به چیزی که او را میکشد هم هست.
فیلم The Royal Hotel فارغ از صحنهی پایانی که پرداخت نامناسب ملودرام تینایجری دارد، فیلم خوبی است. یک برداشت فمنیستی از جهانی نازیبا که بیننده را به فکر دربارهی زندگی وادار میکند. فیلم خشونت خزندهای که رفته رفته به بحران تبدیل میشود را نشان میدهد و موفق میشود از آن به عنوان ابزاری برای پرداختن به ناهنجاریهای اخلاقی استفاده کند. اگرچه فیلم رابطهی شخصیتها را مبهم نگه میدارد و سوالاتی هم در فیلمنامه بیپاسخ میمانند، در فضاسازی و خلق کنشها و واکنشهای شخصیتها، به ویژه هانا و لیو موفق عمل میکند. در نهایت این فیلم ارزش تماشا را دارد، نه فقط به خاطر بازی بسیار خوب شخصیتهای اصلی و البته اغلب دیگر بازیگرانش، بلکه به خاطر تثبیت کردن چند تصویرِ نمونهوار در ذهن بیننده.
تصاویری از وحشت و دلهرهی تجاوز، از بیپناهی و ضعف جسمانی. تصاویری از تعلیق و انتظار برای گذشتن از یک شب تاریک. صحنههای ملموسی که بازیگران و کارگردان از حس و حال دو دختر بیکس و بیپناه خلق کرده و فیلمبردار ضبط کرده است. تصاویری که باید در حافظهی هر بینندهای ثبت شوند. اگر نه به قصد پند گرفتن، حداقل به جهت مشاهدهی دستدوم تجربهی افراد دیگر.