نقد فصل ۴ Stranger Things بخش دوم و پایانی – قهرمانهای کوچک در دنیای وارونه

بخش دوم فصل چهارم سریال «چیزهای عجیب» (Stranger Things) به کارگردانی برادران دافر «مت و راس دافر» (Matt and Ross Duffer) در تاریخ ۱ جولای 2022 از شبکه «نتفلیکس» (Netflix) پخش شد. این بخش حاوی ۲ قسمت است. دو قسمت طولانی و جنجالی. در ادامه نقد بخش دوم و پایانی فصل 4 Stranger Things را در گیمنیوز بخوانید.
بخش یک
در بخش اول فصل 4 Stranger Things ما داستان کودکی ال با بازی (Millie Bobby Brown)، ماجرای گذشته او در آزمایشگاه، دنیای وارونه و منبع همهی این هیولاهای عجیب را کشف کردیم. و از همه مهمتر وکنا را شناختیم. ولی در اوج استرس رها شدیم. ال ضربانش قطع میشود، مایک، ویل با جاناتان و آٰگیل به دنبال ال هستند. وکنا در ذهن نانسی فرو رفته و جویس و جیم در زندان روسیای که هیولایی از دنیای وارونه در آنجا است به هم رسیدهاند.
نقد ۲ قسمت جنجالی پایانی فصل 4 Stranger Things
این دو قسمت پر از اطلاعات، شجاعت و عشق است. شاید بهترین کار در کارنامه همهی عوامل این سریال همین دو قسمت باشد. آغاز این بخش با اخطار وکنا به نانسی و دادن پیامی به ال بود. و البته از همه مهمتر کشیدن نقشهی مرگ وکنا توسط بچههای هاوکینز.
بهترین ویژگی این مجموعه هماهنگی فوقالعاده بین داستانها است، و رسیدن آنها به هم.
با شروع بخش دوم فصل مایک، ویل، جاناتان و آگیل که به دنبال ال بودند با پیدا کردن مکان ال به سمت او در حرکت هستند. ال به همراه پاپا در حال جستوجو در درون خودش به دنبال جوابها است. بچههای هاوکینز آماده اجرای نقشه خود برای کشتن وکنا هستند و جویس و جیم برای کمک به ال تصمیم میگیرند که هیولاهای به جا مانده از دنیای وارونه در زندان روسی را بکشند.
این چهار داستان در نقاط جذابی به هم میرسند. مایک، ویل، جانتان و آگیل در بهترین موقع ال را پیدا میکنند. وقتی که ارتش به ال میرسد و قصد کشتن او را دارد. این صحنه از هیجانانگیزترین و جذابترینهای این فصل است. اما بهترین نیست؛ این تازه یک شروع است. صحنهای که به ما نشان دهد این دو قسمت پایانی بهترینهای کل این مجموعه است. در اینجا دو تا از خطوط داستانی به هم میرسند و سرنوشت دو گروه با هم یکی میشود. آنها به سوی هاوکینز برای کمک به دوستانشان میروند اما متوجه میشوند که زمان ندارند. ال تصمیم میگیرد از فاصله دور با ارتباط ذهنی به دوستانش کمک کند. در همین زمان بچههای هاوکینز در حال آماده سازی نقشه کشتن وکنا هستند.
اینجا نیاز است کمی صبر کنیم و کلی اعتبار به بچههای هاوکینگز بدهیم. آنها با آن همه تهمت و آزار از سمت مردم شهر هنوز به دنبال نجات همه هستند. قهرمانان کوچک نقشهای کشیده، آن را برنامهریزی کرده و آمادهی از خودگذشتگی و فداکاری هستند. بسیار حیرت انگیز است که آنها در کنار هم با همفکری و حمایت پیش میروند. آنها بسیار میترسند ولی باز هم کار درست را با عشق و شجاعت انجام میدهند. چه کسی گفته قهرمانان هیچ وقت نمیترسند؟
آنها میدانند که احتمال مرگشان بسیار زیاد است. اما باز هم به سمت خطر میروند و تلاش خود را برای نجات همه میکنند. این همان درس بزرگ این سریال است عشق، دوستی و انسانیت.
مکس طعمه وکنا میشود تا هم زمان نانسی، ویکی و استیو به بدن وکنا حمله کرده و او را بکشند. بچهها به دنیای وارونه وارد میشوند و در آنجا وکنا حضور آنها را حس کرده و به آنها حمله میکند.
در همین زمان در زندان روسی، جویس، جیم و موری در حال مبارزه با هیولاها هستند. تا اینکه متوجه میشوند تعداد هیولاها بسیار زیاد است و The Demogorgon نیز آنجا است. همان سایهی سیاه که ویل را در فصل اول مورد هدف قرار داده بود.
همزمانی این صحنههای خارقالعاده بیدلیل نیست. هیچ صحنهای اضافه نیست و همه با هم ارتباط دارند. ال به ذهن مکس نفوذ کرده و از طریق مکس به نجات دوستانش میرود و اینجا است که داستانها دوباره به هم میرسند. نقطه حساس و دردناک ماجرا. ال تمام تلاشش را میکند اما موفق نمیشود به طور کامل دوستانش را نجات دهد. صحنه مرگ همزمان مکس و ادی از دلخراشترین صحنههای این سریال بود. صحنهای که اشک را جوری به چشمان بیننده میآورد که هیچ وقت این لحظه را فراموش نکنند، ال موفق میشود که مکس را زنده کند اما…
مکس بی جان در کما، مکسی که انگار نیست و ادی…! ادی این بار فرار نکرد، مرگ ادی قهرمانانه بود اما اسمش در تاریخ به عنوان یک قاتل ثبت شد. شاید تاریخ همیشه حقیقت نیست.
زلزله
وکنا پیروز شد ولی ال هنوز زنده است. نه تنها ال زنده است بلکه به هاوکینز آمده و کل تیم الان در کنار هم هستند. وکنا یک دریچه بزرگ به هاوکینز باز میکند، جویس و جیم به هاوکینز بازمیگردند. این صحنه بسیار احساسی و زیباست: لحظه رسیدن پدر به فرزند. سکانس آخر با جمع شدن تیم در تپهای و نگاه کردن آنها به پیشروی نیروی تاریک است یا بهتر است بگویم به شروع جنگ.
مرگ
مرگ پاپا و کل پروژه نینا، مرگ ادی و عاقبت دردناک مکس باعث ناراحتی بینندگان میشود. اگر صادقانه نگاه کنیم زنده ماندن آنها داستان را خیلی زیباتر میکرد؛ ولی شاید زیادی خوش بینانه بود. یک پایان خوش یا «هپی اندینگ» کمی مسخره! این مرگها باعث شد داستان طبیعیتر و جذابتر باشد. احساسات زیادی از بیننده درگیر میشود و در همین حال همه مشتاق دیدن فصل بعد و عاقبت مکس هستند.
پیتزا
یکی از جذابترین صحنهها وقایعی است که در ون پیتزا دومینو رخ میدهند. ویل که با احساسات شدید در مورد ال با مایک حرف میزند و لحظاتی که مایک با حرفهای عاشقانه و انگیزشیاش به ال قدرت میدهد. شاید کمی کلیشهای باشد ولی این یک داستان واقعی است. وقتی حالمان خوب نیست یا شکست خورده و ناامید هستیم، یک حرف انگیزهبخش یا یک پیام عاشقانه واقعا میتواند عاقبت ما را تغییر دهد. به انسانها لبخند بزنید شاید یکی دارد میرود خودکشی کند.
گریم
دو قسمت پایانی فصل 4 Stranger Things شاهکار به تمام معنا بودند. برادران دافر به خلاقانهترین حالت ممکن این فصل را طراحی و کارگردانی کردهاندو یکی از نقات قوت این سریال استفاده از گریم به جای CGI بود. وکنا و قیافه ترسناک او درواقع یک گریم بود. درست است از پرده سبز در بیشتر قسمتهای دنیای وارونه استفاده شده بود، ولی تا حد ممکن از گریم و طراحی صحنه خلاقانه استفاده شده که این کار باعث میشود بازیگر با حس بیشتری بازی کند و ما نیز آن حس را در این سمت صفحه نمایش دریافت کنیم. واقعا که این دو قسمت بازی با احساسات طرفداران بود. از غم و اشک، شادی عشق گرفته تا ترحم، شکست و پیروزی، همه و همه را حس خواهید کرد. تک تک لحظههای این سریال پر از احساس است.
قضاوت
بخش اول بسیار جذاب بود (برای خواندن بررسی بخش اول کلیک کنید) ولی این فکر به ذهن میرسید که در بخش دوم حتما ال پیروز میشود. مثل همیشه و دلیلی برای فصل پنجم نیست. شاید برادران دافر دارند الکی سریال را ادامه دار میکنند. این رسم کلیشهای هر سریال است. پیروزی دلچسب و پایانی خوش. ولی با دیدن بخش دوم واقعا به خلاقیت و ابتکار و هنر همهی افرادی که در این پروژه دست داشتند ایمان آوردم. ال شکست خورد ولی کامل نه. او هنوز فرصت دارد. اینبار باقدرت بیشتر و تیم خودش به جنگ وکنا میرود. اما وکنا نیز قدرتمند است. قویتر از همیشه و این بار کاملا دربهای هاوکینز به روی او باز هستند.
فصل بعد چه خواهد شد
در حقیقت با ابتکارهای برادران دافر واقعا فصل بعد قابل پیشبینی نیست. ولی این را میدانیم که پر از صحنههای هیجانانگیز و ترسناک خواهد بود. شاید حتی پر از اشک. از آنجایی که هیچ صحنهای در این سریال اضافه نیست یک مورد بسیار مرموز قابل توجه است، صحنهای که ویل از وکنا میگوید از آن روزهایی که وکنا در درون او زندگی میکرد. ویل میگوید:
«وکنا نمرده است، حالا که اینجا در هاوکینز هستم میتونم اون رو حس کنم. او آسیب دیده اما هنوز زنده است. حس عجیبه که حالا میدونم کی پشت تمام این قضایا بوده، هنوز یادمه که به چه چیزی و چطور فکر میکرد. اون متوقف نشدنی است نه تا وقتی که همه چیز و همه کس را نابود کنه. ما باید اون رو بکشیم.»
به هر حال این سریال قطعا از بهترینهای امسال است. سریالی با قدرت که ماهرانه طراحی شده است، مطمئنا از دیدن آن لذت خواهید برد.
به نظر شما فصل چهارم سریال Stranger Things فصل موفقی بود؟ نظر شما درباره نقد فصل 4 Stranger Things در گیمنیوز چیست؟
نقد خوبی بود. بیشتر درباره سریال ها بنویسید.