اگرچه بیشتر فیلمها به قصد سرگرم کردن مردم ساخته میشوند، اشتباه است که فکر کنیم سینما قابلیت «تغییر جهان» را ندارد. فیلمها میتوانند تأثیری بسیار بیشتر از آنچه ما تصور میکنیم داشته باشند. آنها میتوانند باعث تحول فرهنگ، سیاست و قوانین شوند و حتی میتوانند مسیر تاریخ را عوض کنند. در همین راستا، هیفا المنصور (نخستین کارگردان زن عربستان سعودی) میگوید: «هنر قادر است که مردم را تحت تأثیر قرار دهد و چشم آنها را باز کند.» در اینجا 10 فیلم به شما معرفی خواهد شد که تاثیری فراتر از پردهی سینما داشتند و جهان را تغییر دادند. همراه گیمنیوز باشید تا ببینیم 10 فیلم معروفی که جهان را تغییر دادند، کداماند.
Blackfish
مستند ماهی سیاه پس از انتشار در سال 2013 جهان را غافلگیر کرد. این فیلم مستقل دربارهی یک اُرکای خشمگین به نام تیلیکوم است که مربیاناش به او سخت میگیرند و رفتاری غیرانسانی دارند. به همین دلیل، تیلیکوم به سه تن از کارکنان پارک آبی حمله میکند و آنها را میکشد. مستند ماهی سیاه نحوهی رفتار با این نهنگ قاتل و دیگر موجودات دریایی را افشا کرد و همین افشاگریها منجر به اعتراضات جهانی شد. سونامی توئیتها، اشتراکگذاری ویدیوهای فیسبوک و دادخواستها اینترنت را ملتهب کرد و چهرهی موذیانه و واقعی این نمایش سرگرمکننده بر همگان آشکار شد. پارکهای آبی موسوم به سیورلد (SeaWorld) بهشدت ضربه خوردند، توسط میلیونها نفر تحریم شدند، محبوبیت خود را از دست دادند، فروش بلیت آنها به طور چشمگیری کاهش یافت و قیمت سهامشان به نصف رسید. در نتیجه، سیورلد از پرورش نهنگهای قاتل دست کشید و تمام برنامههای مربوط به آن را لغو کرد.
A Girl in the River
قتلهای ناموسی یک معضل و ننگ انکارناپذیر است که هر سال جان 5000 زن را میگیرد و هنوز در بسیاری از کشورها قانونی است. مستند دختری در رودخانه اثر عبید چینوی به همین موضوع میپردازد و داستان زنی را روایت میکند که مورد غضب پدرش قرار گرفته است. پدر این دختر بدون آنکه ذرهای پشیمان شود، تصمیم به کشتن او میگیرد و جالب اینجاست که فکر میکند این کار را برای محافظت از خانوادهاش در برابر بیشرمی انجام میدهد. اما خوشبختانه نواز شریف، نخست وزیر پاکستان، منطق این پدر را تایید نکرد. او پس از پخش مستند دختری در رودخانه اعلام کرد که این فیلم را دیده و مصمم به تغییر قانون قتلهای ناموسی است. عبید چینوی در سخنرانی خود برای دریافت جایزهی اسکار مدعی شد که این تغییر بزرگْ «قدرت سینما» را نشان میدهد.
Victim
در زمانی که روزنامههای بریتانیایی با القابی مانند شیطانصفت به جامعهی همجنسگرایان میتاختند، فیلم Victim محصول 1961 تلاش کرد تا با این تفکر نادرست مقابله کند. آن هم با روایت داستان یک وکیل متعهد که به خاطر دفاع از یک همجنسگرا شغل و زندگی راحت خود را به خطر میاندازد. این فیلم نهتنها به اصلاح تفکرات اشتباه مردم کمک کرد بلکه تأثیر سیاسی قابل توجهی نیز داشت، زیرا نخستین نمایش فیلم Victim با بحثهای پارلمان در مورد قانونی شدن یا نشدن همجنسگرایی همزمان بود. بعدا مشخص شد که این فیلم نظر مجلس را تحت تأثیر قرار داده و منجر به تصویب قانون جرایم جنسی در سال 1967 شده است. بزرگی این تغییرات حاکی از آن است که سینما میتواند حتی سرسختترین آدمها را به اصلاح رفتارشان وادار کند.
Philadelphia
شیوع بیماری ایدز همیشه محل بحث و مناقشه بوده است. موضوعی که به دلیل وحشت گسترده و تعصبات رسانههای بریتانیا مدتی تبدیل به تابو شده بود. چنانکه تا سال 1993 هنوز از بحث راجع به این موضوع به طرز عجیبی اجتناب میشد. تا اینکه جاناتان دمی با فیلم فیلادلفیا (با بازی تام هنکس) جسارت کرد و موضوع ایدز را به چالش کشید. این فیلم توانست نشان دهد که چگونه این بیماری باعث ایجاد بدفهمیهایی شده است و رسانهها بهاشتباه انگشت اتهام را به سمت همجنسگرایان نشانه رفتهاند. فیلم فیلادلفیا همچنین تاثیری جهانی داشت و باعث همدردی صدها هزار نفر در سراسر دنیا نسبت به مبتلایان این بیماری شد. علاوه بر این، بحث همهگیری HIV را به سرخط گفتوگوها سوق داد که آغازی برای تغییر نگرشها بود.
Super Size Me
مستند سایز فوقالعادهی من یک اثر پیشگامانه است که اگرچه ایدهای بسیار ساده دارد، اما در زمان خودش توانست مردم را در بهت و حیرت فروببرد. مورگان اسپرلوک، مستندساز، در این فیلم پرهیجان به سراغ حقایق تاریک غذاهای مکدونالد میرود. در طول فیلم، او سی روز تمام چیزی به جز مکدونالد نمیخورد. این کار او اثرات وحشتناکی دارد. اسپرلوک نهتنها بیش از بیست پوند اضافه وزن پیدا میکند بلکه دچار نارسایی کبد و افسردگی نیز میشود. این فیلم نحوهی نگرش مردم به غذاهای فست فود را تغییر داد. همچنین بحث دربارهی بحران چاقی را و اینکه چگونه زنجیرههای فروش فست فود به فرهنگ غذا خوردن غیرمسئولانه دامن میزنند، دوباره بر سر زبانها انداخت. ظرف شش هفته، مکدونالد گزینهی سایز فوقالعاده (Super Size) را کنار گذاشت و اکنون سعی کرده است گزینههای «سالمتر» را به منوی غذاها اضافه کند.
The Thin Blue Line
مستند خط باریک آبی یکی از تاثیرگذارترین آثار این فهرست به شمار میرود. در سال 1988، ارول موریس پروندهی پرحرف و حدیث «رندل دیل آدامز» را بازسازی کرد. یک محاکمهی معروف که مردی را بهاشتباه متهم به قتل یک افسر پلیس میکند. آدامز محکوم به اعدام میشود، ولی با دیدن فیلم متوجه میشویم که آدامز بیگناه بوده و بر اساس اتهاماتی نادرست به این مجازات ناعادلانه محکوم شده است. این فیلم بلافاصله در مرکز توجه رسانهها قرار گرفت و جنجال بزرگی را رقم زد که منجر به محاکمهی مجدد آدامز و سپس تبرئهی او شد. در عالم سینما چنین آثاری یک در میلیون هستند. فیلمهای زیادی وجود ندارند که توانسته باشند زندگی یک مرد را به او پس دهند.
A Short Film About Killing
اثر مشهور کریستوف کیشلوفسکی که فیلمی کوتاه دربارهی کشتن نام دارد، شاهکار دیگری است که بر قانونگذاران یک کشور تأثیر گذاشته است. داستان فیلم از این قرار است که مردی جوان به دلیل ارتکاب قتل به طرز وحشیانهای اعدام میشود. اگرچه فیلمی کوتاه دربارهی کشتن از بزرگی جنایت مرد جوان نمیگذرد، اما به قوانین کیفری لهستان نیز انتقاد میکند.
فیلم با پرداختن به اعمال دو طرف ماجرا (قتلی که شخصیت داستان مرتکب میشود و مجازاتی که نظام قضایی برای او در نظر میگیرد) مخاطب را وادار میکند تا از خودش بپرسد: آیا هیچ تفاوتی میان این اقدامات وجود دارد؟ پس از نمایش این فیلم بود که قانونگذاران لهستانی مجازات اعدام را ریشهکن کردند. قطعا فیلمی کوتاه دربارهی کشتن تنها یکی از فیلمهای ماندگار کیشلوفسکی نیست بلکه گواه زندهای بر قدرت سینما نیز هست، زیرا این توانایی را دارد که همان قوانینی را که جامعه بر پایهی آنها بنا شده است متزلزل کند.
Volhynia
فیلم وولینیا اثر وویچیخ اسماژوفسکی که در سال 2016 ساخته شده، کمی با دیگر فیلمهای این فهرست فرق دارد. به این دلیل که ما هنوز نمیدانیم تاثیر آن بر بینندهها مثبت بوده یا منفی. این فیلم داستان یک دختر لهستانی و یک مرد اوکراینی را تعریف میکند که در جریان قتل عام وولینیا به همراه یکدیگر زندگی میکنند. این قتل دستهجمعی لهستانیها توسط اوکراینیها در طول سالهای 1943 تا 1944 یعنی زمانی که لهستان تحت اشغال آلمان نازی بود، انجام گرفت. فیلم تلاش میکند تا این جنایت بزرگ و اقدامات تلافیجویانهی آن توسط لهستانیها را که به همان اندازه شنیع بوده، به تصویر بکشد. محتوای این اثر به قدری وحشتناک بود که منجر به افزایش تنش میان دو کشور لهستان و اوکراین شد.
علاوه بر این، فیلم وولینیا باعث ایجاد اختلافاتی میان کشورهای همسایه نیز شد. تصویر صریح اوکراینیها به عنوان فاشیستهای بیرحم ممکن است توسط مسکو مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و کلیشههای نادرستی را که از قبل در رسانههای اروپایی و روسی وجود داشته، تقویت کند. به همین دلیل و برای آنکه از موفقیت ماشین تبلیغاتی روسیه جلوگیری شود، این فیلم توسط دولت اوکراین توقیف شده است. با وجود این، دستکاری روسیه در محتوای فیلم تنها یکی از خطرات جدی آن است. نمایش تصویری اغراقآمیز از کشتار وولینیا نیز میتواند بهانهای برای قیام فاشیستهای راستگرا در لهستان با هدف گسترش بیگانههراسی باشد. امواج فیلم وولینیا تا کیلومترها پیش رفته است. ولی آیا تاثیرات آن مثبت بوده یا منفی؟ به نظر میرسد که حالا زمان مناسبی برای قضاوت در این باره نیست.
The Birth of A Nation
قطعا تا کنون متوجه شدهاید که همهی آثار این فهرست به دلایل درستی تأثیرگذار بودهاند، اما یک استثنا هم وجود دارد: تولد یک ملت محصول 1915 به کارگردانی دیوید وارک گریفیث. وقایع این فیلم در طول جنگ داخلی آمریکا اتفاق میافتد و داستان دو خانواده را دنبال میکند: استونمنها از شمال و کامرونها از جنوب. هنگامی که خانوادهی کامرون توسط سربازان سیاه پوست مورد حمله قرار میگیرند، اعضای سازمان KKK آنها را نجات میدهند. این اتفاق باعث میشود که پسر ارشد خانواده به KKK بپیوندد. گریفیث در مهمترین فیلماش کار نژادپرستان KKK را ستود و افراد راست افراطی را برای پیوستن به این گروه افراطی تحریک کرد. این فیلم موجب شد تا سازمان KKK «مد روز» به نظر برسد. به همین دلیل، اعضای این گروه تا دههی 1920 به چهار میلیون نفر افزایش یافت. گاهی سینما میتواند رسانهای بس خطرناک باشد.
Bambi
این مقاله نباید با یک یادداشت غمانگیز تمام شود. پس این یکی باید شما را شاد کند. بنابراین تصمیم گرفتیم که انیمیشن بامبی پایانبخش مقالهی 10 فیلم که جهان را تغییر دادند، باشد. همهی مردم بامبی را دوست دارند و اگر عدهای بگوید که بامبی آنها را تحت تاثیر قرار نداده است، بیشک دروغ میگویند. هنگام اکران بامبی در سال 1942، بینندگان پس از تماشای این بچه آهوی دوست داشتنی که به خاطر قساوت یک شکارچی یتیم میشود مضطرب شدند. ولی آنان تنها کسانی نبودند که دلشان برای بامبی به رحم آمد. گویا شکارچیان تفریحی نیز تحت تأثیر این گوزن کارتونی قرار گرفتند، زیرا بسیاری از آنها ناگهان سرگرمی خود را رها کردند و این تصمیم ناگهانی موجب شد که تعداد شکارچیان حدود پنجاه درصد کاهش پیدا کند. از این رو، انیمیشن بامبی به نماد ملی حقوق حیوانات تبدیل شد و مسیر صنعت شکار را بهکلی تغییر داد.
مقالهی 10 فیلم که جهان را تغییر دادند، به پایان رسید. شما چه فیلمهای دیگری را میشناسید که باید در این فهرست حضور داشته باشند؟ برای ما بنویسید.