نقد بازی Lara Croft and the Temple of Osiris؛ شیطنتهای لارا خانم!
مصر باستان، همواره توجه محققان و نویسندگان، پژوهشگران و حتی انسانهای عادی را به خود جلب میکند. اساطیر باستانی مصری و داستانهای جذابشان برای خیلیها خوشآیند است و شگفتیهای بدیع و مرموزش، نظیر اهرام مصر که پس از این همه سال تحقیق همچنان نکات کشف نشده دارد. بنابراین عجیب نیست اگر ببینیم عنوان جدید خانم گردشگر- همه فن حریف-نمیرالله لاراکرفت در رابطه با مصر باستان است!
سری بازیهای “مهاجم مقبره” که یکی از معروفترین بازیهای ژانر خودش است، توانسته طی چندین سال حضور مداوم در عوضه گیمینگ طرفداران زیادی برای خودش دست و پا کند. امسال هم برای این که از فریضه عقب نماند و بتواند اعلان حضور میان بازیها کند، بازی کمتر هایپ شده لاراکرفت و معبد اوسیریس را منتشر کرد؛ که میتوان گفت ادامه معنوی بر عنوان قبلی این سری یعنی “لاراکرفت و نگهبان روشنایی” بوده است. این سری بازی که گرچه تم و فضای تقریبا یکسانی با سری مهاجم مقبره دارد و پایههای بازی همچنان بر حل کردن پازلها استوار است، اما در گیمپلی دارای تفاوتهای بسیاری هستند که از این حیث میتوان گفت با دو سری کاملا مجزا رو به رو هستیم که تنها شخصیت اصلیشان یکی است و همان دردسرها و حل پازلهای کسل کننده همیشگی را انجام میدهد.
داستان بازی از اینجا شروع میشود که لاراکرفت همراه با یکی از دوستانش به مصر باستان جهت بازدید و کاوش در اهرام سفر میکنند. تا این که یار و یاور لاراکرفت (همان آقای سیاه پوست) در درون یکی از معبدها یک عصای معلق را میبیند و مانند یک احمق به تمام معنا به خودش میگوید: “هی چطوره به این بیلبیلک یه دستی بزنیم ببینیم چی میشه!” و دقیقا داستان بازی به همین سادگی و راحتی و کلیشهوار شروع میشود. پس از آن به ترتیب خداهای مصر باستان جان میگیرند و ایزیس و پسرش، با شما همراه میشوند تا در مقابل استکبار مصر باستان، یعنی سِت مقابله کنند، زیرا سِت مانند تمام آدمبدهای داستانهای مختلف، قصد تسلط بر جهان را دارد. برای این کار هم تنها کسی که میتواند سِت را از این دنیا حواله کند آن دنیا، شوهر مرحوم ایزیس یعنی اوسیریس است و متاسفانه اوسیریس مرحوم به فنا رفته و تکه تکه شده و شما باید با کاوش در معابد مختلف تکههای بدن وی را جمع آوری کرده و بعد به هم بچسبانید. و در آخر سر هم که معلوم است چه میشود، لازم به گفتنش نیست. داستان بازی میان مراحل مختلف توسط اسلایدهای گرافیکی تعریف میشود که مناسبترین گزینه برای این دسته بازیها است.
گیمپلی بازی هم بسیار ساده طراحی شده است. در بازی 4 اسلات برای اسلحههای مختلف وجود دارد که میتوانید با پیروی در بازی و یا انجام دادن مراحل امتیازی به دست بیاورید. هر یک از این سلاحها هم کاربرد خاصی دارند. برای مثال شاتگانهایی که در طی بازی پیدا میکنید، آسیب بیشتری به حریف وارد میکنند که برای دشمنهای بزرگتر بهتر است و یا اسلحههایی که تعداد گلوله بیشتری شلیک میکنند مناسب دشمنان ریزتر مانند همان سوسکهای گوگولی و بامزه مصر باستان هستند. اما بیشترین وسیلهای که در گیمپلی بازی تاثیر گذاشته است و به کمک آن میتوان پازلهای بازی را مثل آبخوردن حل کرد، همان عصای ملعون است. این عصا که با روشن شدنش باعث تغییر در مکانیکهای اجسام میشود (برای مثال چرخ دندهها بر خلاف جهت خود حرکت میکنند) کلید شما برای حل کردن پازلهای بازی است. هوک شما نیز در بازی نقش جزئی در حل کردن پازلها دارد و استفاده از آن تنها به بالارفتن از دیوارها خلاصه میشود. باسفایتهای بازی از طراحی نسبتا خوبی برخوردار هستند. به غیر از یک سوسمار بزرگ که سِت مامور کرده تا شما را نکشد آرام نگیرد، این سوسمار معمولا در پایان مرحلهها ظاهر میشود و تمام کاری که شما لازم است انجام دهید فرار از دست آن میباشد، بلی تکراریترین نوع طراحی مرحله! البته تلاش سازندگان برای این که این مراحل تکراری نشود ستودنی است اما، باز تکراری در امده است. بشکه هایی که از جلو میافتند و شما باید جاخالی دهید، تیغهای بزرگ که با یک ضربه شما را تا حد ناک-اوت شدن از رینگ فرار میرسانند و چرخ دندههایی که مخصوص بپر بپر طراحی شده اند. اما طراحی بعضی از باس فایتها مانند سوسک بزرگ قابل قبول است. استفاده از المانهای کوچک برای شکست دادن غول بزرگ (که در بازیهای هک اند اسلش بسیار مرسوم است)، باعث شده تا کمی از کسالت بازی بکاهد. اما میرسیم به مهمترین نکته بازی، یعنی بخش کو-آپ. چیزی که بازی برای آن طراحی شده است و باعث میشود تا مراحل ارزش چندین بار تکرار را داشته باشند. در بخش کو-آپ هر یک از بازیکنان باید میان 4 کاراکتر موجود یعنی لارا،دوست لارا،ایزیس و پسرش یکی را انتخاب کنند و در مراحل پیشروی کنند. هوش مصنوعی بازی در حد قابل قبولی قرار دارد، و بیشتر شدن تعداد دشمنان و قویتر شدنشان با توجه به تعداد پلیرهای موجود واقعا به بالانس شدن بازی کمک کرده است.(گرچه پایه و اساس این بازی راحتی و است و صرفا برای ایجاد چند ساعت سرگرمی برای کنار هم بودن با دوستان ساخته شده است.) چرخه روز و شب و فصلهای مختلف بازی، به وسیله قدرت اوسیریس اماکن پذیر است. به این معنی که برخی از غارها نیازمند یک فصل خاص هستند تا بتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. برای اینکهر شما به معبد اوسیریس میروید و با تکان دادن چرخه فصلها و شب و روز کار خود را انجام میدهید. بزرگترین ضعف سازندگان در همین بخش است. سازندگان بازی به این المانهای جذاب داخل بازی توجه کمتری کردهاند. برای مثال طی بازی، شما تنها 2 بار نیاز به عوض کردن روز و شب و فصلها دارید. اگر سازندهها نهایت استفاده را از این موارد میبردند، بازی در سطح بالاتری قرار میگرفت. فض کنید با استفاده از همین تغییر شب و روز چه معماهای سخت و چالش برانگیز میتوان خلق کرد.
اما سازندگان بازی در بخش گرافیک کم نگذاشتهاند. با توجه به بودجه محدود و وقت کمی که صرف ساخت این بازی شده است، جزئیات و تکسچرها در حد قابل قبولی قرار دارند. طراحی کاراکترها به خوبی صورت گرفته و دوربین ایزومتریک بازی هم به بخش گرافیک کمک کرده است تا سازندگان بتوانند جزئیات مناظر و گرافیک بازی را به خوبی به رخ بکشند. رنگ بندیهای بازی در سطح اعلی هستند. سازندگان با قرار دادن فصلهای مختلف درون بازی توانستهاند محیطهای یکسان را به چندین شکل در بیاورند که نشاندهنده وسواس سازندگان در طراحی مکانهای مختلف بازی است. از حیث نورپردازی، بازی در سطح قابل قبولی است و نتیجهاش سایههای زیبا به هنگام روشن کردن مشعلهای مختلف در جای جای بازی است.
بازی در بخش صداگزاری پر از نوستالژی است. از صداپیشه قدیمی لاراکرفت گرفته تا موسیقی آشنای بازی. استفاده از موسیقی مصری باعث جذاب شدن بیشتر بازی شده است و به هماهنگ شدن با اتمسفر بازی کمک شایانی کرده است.
به طور خلاصه، این بازی یکی از معمولیترین بازیهای حاضر است و اگر شما قصد تفریح چند ساعتخ با دوستان خود به ازای قیمت پایینی را دارید، این بازی مناسب شماست.
فرصت نشده بازی کنم اما یه امتحانی میکنم ببینم چیه.
مرسی از نقدت حسام جان.