بیست تا از بهترین و بدترین فیلمهای نقد شده توسط راجر ایبرت
از ستایش “اگیره، خشم خدا”، “2001: یک ادیسهی فضایی” و “گاو خشمگین” تا نقدهای تند به “بچهی جذاب”، تامی بوی” و (چه کسی میتواند فراموش کند) “شمال”، این منتقد افسانهای، پافشاریِ بسیاری داشت، چه بر آن فیلمهایی که شایسهی ستایش بودند و چه آنهای که نبودند.
2001: یک ادیسهی فضایی
راجر ایبرت دربارهی این فیلمِ استنلی کوبریک میگوید: “نبوغ فیلم در این نیست که کوبریک چقدر برای این فیلم مایه گذاشته بلکه در آن است که او چقدر کم تلاش کردهاست. فیلم ساختهی هنرمندی با اعتمادبهنفسی در حد کمال است که حاضر نیست یک پلان هم برای جلب توجه ما اضافه کند. برخلاف اکثر فیلم های علمی تخیلی، 2001 مارا هیجان زده نمیکند بلکه به حیرت وامیدارد”
یک فیلم آلن اسمیت
“اگر اسم آرتور هیلر را از فیلم برداریم، او بسیار از فاجعه فاصله میگیرد. در کل تصور نمیکنم که هیچگونه از ورژنهای این فیلم را بتوانم تحمل کنم. تنها راه اصلاح این فیلم، کم کردن 86 دقیقه از آن است.”
اینک آخرزمان
ایبرت دربارهی این حماسهی کاپولا گفت: “این فیلم هنوز هم واقعی به نظر میرسد. در حالتی که تمثیلی نباشد، همچون موجودی بر روی ستون فقرات من راه میرود. این جاه طلبانه ترین و شجاعانه ترین فیلم کاپولا است.”
آگیره، خشم خدا
ایبرت همیشه به کارای هرتزوگ توجه بسیار داشته و سینمای او را میفهمیده است. او دربارهی این فیلمِ هرتزوگ میگوید: “یکی از بهترین منظرههای سینما”
بچهی نابغه
“این یک ایدهی قدیمی است، به زیبایی توسط کلمات بیان میشود، کسی که گفت، بهشت دربارهی ما دروغ میگوید در هنگام بچگیمان. باور کنید اگر من تمام شعر را به جای این نقد قرار میدادم، همهیمان خوشحالتر بودیم.”
همشهری کین
هنگامی که ایبرت داشت فیلم مورد علاقهاش را برای بار چندم تماشا میکرد، خیلی ساده گفت: “همشهری کین برای خودش سخن میگوید”
گیلاس های شهر هازارد
این یک سراب از کمدی موقعیت است که از 1979 به 1985 فرار کرده، سال هایی که میتوانستم برای گذران وقتم راه بهتری را پیدا کنم. بله، این یک برنامهی تلویزیونی دیگر است که هیچوقت دوباره تماشایش نمیکنم. هرچه بیشتر گسترش پیدا کند من بیشتر احساس باهوشی میکنم.
زندگی شیرین
“این فیلم تبدیل به یک معیار در زندگی من شد: فیلمی دربارهی یک نوع زندگیست که من آرزویش را داشتم، سپس فیلمی دربارهی نوعی از زندگیست که من زندگی میکردم و سپس دربارهی خروج من از آن زندگیست. اکنون که نیم قرن از اکرانش میگذرد، این دربارهی جرقهی زندگی من است. من هنوز آرزو و خیال میکنم اما برایم خیلی سخت است تا ارتباط برقرار کنم- نه به صورت لفظی بلکه به صورت رمزی. فلینی ماندگار است.”
شمال
این یکی از معروفترین نقدهای ایبرت است. او گفت: “من از این فیلم متنفرم، متنفرم متنفرم متنفرم متنفرم از این فیلم متنفرم. از تمام کسانی که از این فیلم خوششون بیاد متنفرم. از اون حسی که باعث میشه مردم فکر کنن این فیلم جذابه متنفرم. متنفرم از تمشاگری که فکر کنه این فیلم جذابه.”
یک زن یا دو تا
“این فیلمو که دیدید، متوجه میشوید که فقط حرام کردن الکتریسیته است. نه الکتریسیتهی بین بازیگر ها، بلکه الکتریسیته ی پروژکتور.”
گاو خشمگین
“این فیلم دردناکترین و ناراحت کنندهترین توصیف حسادت در سینماست، اتللویی برای عصر ما. این بهترین فیلمی است که تابحال دربارهی عزت نفس پایین، احساس ضعف جنسی و ترسی که بعضی از مردان را به بدرفتاری با زنان سوق میدهد، ساخته شده.
خوشهی ترشیده
کمدی لری دیوید زیاد به مزاق ایبرت خوش نیامد. “چطور میشود ثابت کرد که لری دیوید خلاقه؟ شاید برای بقیه کار کند ولی من فیلمی را یادم نیست که باعث شده باشد از این کمتر لذت ببرم. حداقل “شمال” با متنفر کردن من یک احساسی در من به وجود آورد. “خوشه ی ترشیده”، فیلمی که شایسته ی اسمش است، جمع شده، توخالی و ترش، این یک فیلمِ مرده است
جنرال
راجر ایبرت “جنرال” را فیلم صامت مورد علاقه اش و بهترین فیلم باستر کیتون نامید.
عزیز جذاب
“این فیلم قرارداد های کمدی موقعیت را نابود و تبدیل به احمقانه ترین فیلم تینیجری سینما میکند . بیاستعدادتر از راب اشنایدر را تابحال تاریخ کمدی به خود ندیده. این فیلم را کلا نباید دید، برای زیر 13 سالهها زیادی مستهجن است و برای بالای 13 سالهها فوق العاده احمقانه.”
مزرعه
“اگر این فیلم را پاداوج بنامید نه تنها فحش به پاداوج هاست بلکه به همهی پیشوند های آن است” او ادامه میدهد: ” فیلم میخواهد راز داشته باشد ولی گند میزند! وقتی راز را میفهمیم، آن راز برایمان مهم نیست چون داریم میگوییم این دیگر چه فیلمی بود.”
فیلم یک میلیارد دلاریِ تیم و اریک
“دردناک است که همه میدانند من دنبال کننده های کالتی دارم که نقد های من به فیلم های بد را دوست دارند. این ها باید در کتاب “من از این فیلم متنفرم متنفرم متنفرم” جمعآوری شود: فیلمتان گند زده و یک تجربه ی وحشتناک فیلم دیدن است. حتی ارزش قرار دادن در آن کتاب را هم ندارد، من استاندارد های خودم را دارم دیگر.”
داستان توکیو
“هرچه بزرگتر شدم، بیشتر فهمیدم که چقدر سن بر روی روابط آدم ها تاثیر میگذارد، این را “داستان توکیو” به من یاد داده بود. “زندگی”ِ کوروساوا حرف های بسیاری میزند ولی در محدودیتهای سخت سایت اند سوند، اگر نمیدادند این جایگاه را به این فیلم، عجیب بود.”
تامی بوی
“این فیلم از آن فیلم هاست که همچون انفجاری در کارخانه ی فیلمنامهنویسی میماند، ” او میگوید: “شما همیشه میتوانید یک پسر دفتری سردرگم را به تصویر بکشید ، که صورتش دودی میشود، وسایل را ناخواسته خراب میکند. ولی از این بدتر نمیتوانستند آنها را وارد فیلمی کنند”
درخت زندگی
او فیلم را مثبت و امیدوارانه خطاب کرد و گفت: “مالیک شجاعانه فیلمش را از بیگ بنگ شروع و به مرحله ای وجدان مانند بعد از مرگ ختم میکند و ناحیه ی مرکزیِ داستان، به وجود آمدن یک خانواده و رشدش است.
سرگیجه
یکی از 10 فیلم مورد علاقه ی ایبرت. او میگوید: “سرگیجه بی شک از بهترین آثار هیچکاک است. با نهایت آگاهی و حساب شده هنر خود را کنترل میکند. “سرگیجه” درباره ی آن است که چطور هیچکاک از زنها استفاده میکند، آنها را میترساند و سعی در کنترل آنها دارد.”