Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

رئیسی که آبدارچی هم نبود؛ نقد فیلم «رئیس»

0

در صنعت سرگرمی همیشه آدم‌هایی وجود دارند که سعی می‌کنند به شکل نوینی از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. برای مثال «آلکس کندریک» با ساخت‌ فیلم‌های نازلی همچون «اتاق جنگ» و شعارهای افراط گونه‌ی مسیحی‌اش، مذهبیون را به سینما می‌کشاند (در فیلم اتاق جنگ، سکانسی داریم که یک خلافکار روی یک زن چاقو می‌کشد، پیرزن می‌گوید: «به خاطر خدا رهایم کن.» خلافکار هم به خاطر خدا رهایش می‌کند.) یا «تایلر پری» را داریم که از سیاه‌پوستان سوء استفاده می‌کند. اگر مصاحبه‌های او را ببینید، آدم روشن فکری به نظر می‌‎رسد، اما در فیلم‌هایش لباس پیرزن‌ها را می‌پوشد و دیالوگ‌های کودکان دو ساله را بیان می‌کند. سیاه‌پوستان هم برایش جان‌فشانی می‌کنند. این مثال‌ها ما را به «مگان ترینر» در صنعت موسیقی و «ملیسا مک‌کارتی» در صنعت سینما می‌رساند. کسانی که در این روزها دارند از «چاق‌ها» سوءاستفاده می‌کنند و با حرف‌های به اصطلاح فمنیستی (از نوع چاق) می‌‍فروشند.

MV5BMTg2MDU3NzczOV5BMl5BanBnXkFtZTgwMTUwNTAwODE@._V1_SY1000_CR0,0,631,1000_AL_

«بن فالکون» همسر واقعی مک‌کارتی، کارگردان فیلم است. او با اثر قبلی و اول‌اش «تَمی» ثابت کرد که استعداد ندارد، اما با این فیلم ثابت کرد که از نظر ضریب هوشی در وضعیت مناسبی نیست و اینکه در هالیوود دو فیلم ساخته و با موفقیت اکران کرده، دست کمی از همان معجزات فیلم‌های آلکس کندریک ندارد. در همان ابتدای فیلم یک سکانس همایش/کنسرت داریم که شخصیت اصلی «میچل» در حال انجام حرکات ناموزون است. تصویربرداری و تدوین آماتور در همان چند دقیقه اول، تکلیف مخاطب را از نظر کیفیت فنی مشخص می‌‎کند. این فیلمی نیست که روی سکانس‌هایش فکر شده باشد، زاویه دوربین، نورپردازی،رنگ بندی یا هر چیز دیگری اهمیتی داشته باشد. سازندگان تنها یک چیز در دست دارند، تعداد زیادی شوخی و جوک کلیشه‌ای که باید در یک فیلم یک ساعت و نیمه آن را به شکل مساوی تقسیم کرده، در دهان مخاطب بی نوا فرو کرده و اسم‌اش را فیلم بگذارند. اگر یک فیلم کمدی معمولی مانند «همسایه‌ها» از هر ده شوخی، دو یا سه‌‍تایش می‌گیرد و می‌خنداند، این میزان شوخی در فیلم رئیس حتی یکی‌اش هم جواب نمی‌دهد. کافی است به سکانس «مسواک زدن میچیل» نگاه کنید، دیالوگ‌‎های نوشته شده برای این بخش چنان خزعبل، بیهوده و مضحک است که مخاطب را به کما می‌برد. از آن بدتر، استفاده‌ی عجیب از طنز موقعیت در فیلم است. برای مثال در فیلم یک سکانس «افتادن از پله» داریم. این چیست؟ ادای دین به سینمای صامت و چارلی چاپلین؟! یا اینکه سازنده فکر کرده چنین سکانسی، آن هم خارج از چارچوب فیلم، می‌خنداند؟ باید به مک‌کارتی و همسرش برای این حجم از شوخی‌های هوشمندانه و نوآورانه تبریک گفت. آن‌ها ثابت کرده‌اند که ساخت فیلم کمدی، آسان‌ترین کار دنیاست.

MV5BMTU1MjkxMDcyMF5BMl5BanBnXkFtZTgwMjA5MDE1ODE@._V1_SY1000_CR0,0,1449,1000_AL_

رئیس از آن فیلم‌هاست که چیزی به نام داستان و طرح و توطئه در آن معنا و مفهموم ندارد. مخاطب در همان ابتدای فیلم می‌تواند تا انتهایش را بدون اشتباه حدس بزند. یک آدم پولدار تبدیل به یک آدم فقیر می‌شود، سپس به خودشناسی و رستگاری می‌رسد، سپس دوباره پولدار می‌شود و حالا قدر انسانیت و بشریت را می‌داند. این داستان که سابقه‌ای طولانی در عرصه ادبیات و سینما دارد، اینجا یک بار دیگر روایت می‌شود، البته اگر بتوانیم اسم‌اش را روایت بگذاریم. خنده‌دارترین سکانس‌های فیلم هم همان زمان‌هایی است که می‌خواهد جدی باشد و حرف مهمی بزند. مخاطب شاید از این جهت بخندد که «مگر چیزی به نام شخصیت هم در فیلم وجود داشت که حالا اهمیت بدهم و با آن‌ همذات پنداری کنم؟»

MV5BMTU0Njg5MTkxOV5BMl5BanBnXkFtZTgwNDI3NDAzNzE@._V1_SY1000_CR0,0,1498,1000_AL_

کمدین‌های خوبی در فیلم حضور دارند، اما هیچ بهایی به آن‌ها داده نمی‌شود. «تایلر لبین» یکی از کمدین‌‌های بااستعداد کانادایی که کمدی بی نظیری مانند «تاکر و دیل در برابر شیطان» را در کارنامه دارد، عملأ حضورش در اینجا یک شوخی است، نه نقشی در پیش‌برد داستان دارد و نه کاراکترش قابلیت خنداندن. «کریستین شال» که خودش می‌تواند یک فیلم کمدی را کاملا موفق پیش ببرد، اینجا نقش یک مجسمه و ناظر را دارد. «سیسیلی استرانگ» هم چند دقیقه‌ای در فیلم حضور دارد و چند دیالوگ عجیب و نادر هم می‌گوید تا مجلس افتضاحات را گرم‌تر کند. «پیتر دینکلیج» از ستارگان سریال «بازی تاج و تخت» در فیلم رئیس، شخصیت منفی است. او با حضورش در این فیلم، با زبان بی زبانی دارد می‌گوید که انتخاب فیلم‌نامه بلد نیست و احتیاج به کمک دارد. خانم مک‌کارتی هم در نقش اصلی، همان تیپ همیشگی‌اش است. ایشان یک نقش بلد است بازی کند و لزومی هم ندارد به خودش فشار بیاورد، چرا که مخاطبین دوست‌اش دارند. مگر «چارلی شین» در فیلم‌‎ها و سریال‌هایش کار خاصی جز بیان دیالوگ‌ها انجام می‌دهد؟ خیر، مگر مخاطبین از دیدن او خسته می‌شوند؟ خیر.

MV5BNjg3MDkyODg3N15BMl5BanBnXkFtZTgwMTA5MDE1ODE@._V1_SY1000_CR0,0,1498,1000_AL_

فیلم رئیس مخاطبین خاص خودش را دارد، یعنی زنان (احتمالا چاق) شکست خورده در زندگی که نیازمند امید کاذب و کودکانه هستند تا مشکلات و بدبختی‌های زندگی خودشان را توجیه کرده و به فردا امیدوار باشند تا شاید زندگی آن‌ها مثل این فیلم تخیلی، دچار تغییر و تحول شد. محتملاً این قشر فیلم را دوست خواهد داشت اما برای دیگران، این اثر مانند یک ابر است که به جای قطرات آب، روی مخاطبین‌اش ادرار می‌باراند. فیلمی که فصل پایانی‌‌اش یک مبارزه با شمشیر بین یک زن چاق و یک مرد کوتوله سامورائی به سبک مورتال کامبت و در حالت حرکت آهسته است، آن‎‌ هم با تدوین دانشجوهای ترم اول رشته‌ی سینما و دیالوگ‌هایی که ظاهرأ توسط طفلی که به سن بلوغ نرسیده، نوشته شده است. اگر این کمدی نیست، پس حتما تعریف ما از کمدی غلط بوده و باید تصحیح شود.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.