جشنواره فیلم فجر: نقد فیلم عرق سرد – یک شوت محکم به سمت دروازه حریف

فیلم عرق سرد به کارگردانی سهیل بیرقی، از جمله فیلمهای درخشان جشنوارهی فیلم فجر امسال است که الهام از یک داستان عجیب واقعی، خود را به عنوان یک فیلم دغدغهمند در فستیوال فیلمهای تجاری و جنگی امسال مطرح کند. فیلم عرق سرد که ماجرای کشمکش کاپیتان تیم فوتبال بانوان و مجری معروف صدا و سیما را دستمایهی روایت خود کرده است تا با بازنمایی یکی از واقعیتهای اجتماعی دردناک این روزهای کشور ما یک موضوع مهم و حیاتی را برای مخاطب مطرح کند. فیلم عرق سرد با اینکه فیلم قابل تحسینی است و همینکه روی چنین موضوعی -آن هم به این سرعت- دست گذاشته و به یک مسئلهی اجتماعی ملتهب ورود کرده جای تقدیر دارد، از سینمای مورد انتظار ما فاصله میگیرد چون جهتگیری میکند و جانبدارانه به مسئله میپردازد. با اینکه ممکن است مخاطب در سیر روایی این فیلم حق را به همان طرفی بدهد که کارگردان میخواهد -و قطعا ما نیز در همین سوی قصه ایستادهایم- فیلمی که برای احقاق حقوق از دست رفتهی یک زن به پا خاسته نمیتواند اینطور تعادل را به هم بزند و خود را دچار تناقض کند. در ادامه با نقد فیلم عرق سرد همراه گیمنیوز باشید.
فیلم با یک مقدمهی کوتاه، شخصیت اصلی خود را به عنوان رکن اصلی تیم فوتسال به مخاطب میشناساند و اهمیت حضور او در این تیم را به خوبی به مخاطب منتقل میکند. مسابقهی فوتسال که در دقایق ابتدایی فیلم به نمایش در میآید، یکی از بهترین سکانسهای فیلم است که نه تنها مخاطب را به سادگی و با حفظ جذابیت با موضوع اصلی آشنا میکند، بلکه به شخصیتپردازی فیلم هم کمک زیادی میکند. روایت دقیقا از همین لحظات آغاز میشود و چند خط ابتدایی فیلمنامه در رختکن فیلم -پیش از آغاز مسابقه- را تکمیل میکند. بعد از این مقدمهی جذاب و کارامد، فیلم اولین نقطهی بحرانی داستان را به واسطهی کارگردانی قابل قبول به نمایش میگذارد و از همینجا تنشهای داستان را کلید میزند.
فیلم از ابتدا با شخصیت «افروز» (با بازی باران کوثری) آغاز میکند و روایت خود را با تمرکز به این شخصیت و مشکلاتی که برای او به وجود آمده به پیش میبرد. حضور دوربین در کنار افروز و شکلگیری روایت از زاویهی دید او، شاید اساسیترین ایراد فیلم و ضمنا تعیینکنندهترین رکن ساختاری فیلمی است که در واقع به وجود آمده تا به دفاع از این شخصیت و ظلمی که در حق او روا داشته شده بپردازد. این انتخاب استراتژیک در نوع کارگردانی اگر چه مشخصا عامدانه صورت گرفته اما در عمل با رفتاری که فیلم به آن اعتراض میکند در تناقض است. شکافی که به این واسطه بین فرم و محتوای فیلم ایجاد میشود، اگرچه از ارزش آن کم میکند، اما با توجه به شرایطی که فیلم در آن ساخته شده و کارکرد اجتماعی-حقوقی که از آن انتظار میرود، قابل توجیه است. (مشخصا اینچنین توجیهی کار اشتباهی در اتخاذ رویکرد نقادانه به فیلم است و اینکه فیلم را با مضمون آن بسنجیم و به اشتباهات سینمایی آن فرصت بدهیم، کاری غیر اخلاقی است اما نگارنده با درک کامل اهمیت موضوع به این کار دست میزند چون میداند فیلم به قدر کافی مورد هجمه قرار خواهد گرفت و اگر اینجا تمام قد از آن دفاع نشود، ساخت این دست از آثار ادامه پیدا نخواهد کرد. آثاری که به نظر میرسد لازمهی حیات سینمای ایران هستند و چه بهتر که از آنها دفاع شود و برخی مشکلات آنها نادیده گرفته شوند. حتا به قیمت اینکه از ارزش نقد و قلم و نگارنده کاسته شود.)
عرق سرد مخاطب را با مشکلاتی که برای شخصیت افروز به وجود میآید همراه میکند و در این مسیر به نقد صریح وضعیت اجتماعی، فساد سیستماتیک و تبعیض قانونی علیه زنان میپردازد. همراهی مخاطب با این مسیر به مدد شخصیت قابل درک افروز و شخصیتهای متضادی که به افزایش تنش و عمق مشکلات میافزایند؛ میسر میگردد. مجری مشهور تلویزیون (با بازی امیر جدیدی) یک آنتاگونیست تمام و کمال برای فیلم بیرقی است که به خوبی در مقابل افروز قرار میگیرد. در بسیاری از لحظات فیلم حق با او است، اما فقط از نظر قانون. فیلمساز و مخاطب در رویارویی با لحظاتی که این شخص میخواهد از حقوق قانونی خود دفاع کند در کنار هم میایستند و این موجب تبدیل شدن فیلم به اثری تند مزاج میشود که تیز و برنده قصد به چالش کشیدن وضعیت اجتماعی را دارد.
فیلمساز برای تکمیل کلکسیون تندرویهای خود در قالب سینما به تابوشکنیهای مبهم و پنهان دست میزند. نقطهی قوت کارگردانی بیرقی ایجاد ابهام در روایتی است که در لحظهی کات در تخیل مخاطب شکل میگیرد. فیلمساز البته در عرق سرد پیشرفت کرده و از ابهام روابط اجتماعی کاسته است. رابطهی مبهم همجنسگرایانه که با وضوح بیشتری (نسبت به آنچه از یک فیلم ایرانی انتظار میرود) در فیلم شکل میگیرد و در لفافهی الفاظی مثل «رفاقت» جا خوش میکند، اما فیلمساز این بار ابایی از پرده برداری از این رابطه در فیلم خود ندارد و بیپرده در دیالوگها به این موضوع اشاره میکند. در طرف دیگر، از نمادهای نرینگی و بازخورد منفی قابل تامل شخصیت محوری فیلم که دوباره در فیلم بیرقی یک «زن» مستقل و موفق است -که مردان راه را بر او میبندند- استفاده میکند و با نمایش تصویری مریض و جنسیت زده از شخصیت اصلی مرد فیلم قصد نقدی واضحتر و صریحتر بر نظام مردسالارانه دارد. بیرقی راهی که در فیلم اولش یعنی «من» را در پیش گرفته بود در این فیلم هم ادامه میدهد و با استفاده از یک موضوع ملتهبتر موفق میشود نگاههای بیشتری را به سمت خود بگرداند و جدیتر وارد گود شود.
سهیل بیرقی نشان داده که فقط کارگردانهای زن نیستند که دغدغههای زنانه دارند و برای زنان فیلم میسازند. همین امسال در جشنواره یک فیلم دیگر با ادعای موضوعی زنانه روایتی ضد زن و تبعیضگرایانه به دست میدهد و کارگردان زن آن حتا نصف بیرقی موفق به پرداخت شخصیت زن و ایجاد یک فضای در خدمت او موفق نیست. منیژه حکمت با فیلم جاده قدیم وارد همان مسیر همیشگی فیلمسازی زنان برای زنانی میشود که امتحان خود را پس داده و حالا دیگر هیچ ثمرهای ندارد. بیرقی اما به خوبی میداند که برای دستیابی به یک سینمای موفق و کارامد باید شخصیت درستی داشته باشد، داستان جذابی تعریف کند و در این مسیر است که میتواند حرفی که دارد را به مخاطب منتقل کند. در عرق سرد او به اندازهی کافی موفق است و تقریبا همهی عوامل سازندهی فیلم به او کمک کردهاند، از بازیگران موفق فیلم (که همهی نقشهای اصلی را کاندید دریافت جایزه کردند) گرفته تا تدوین قدرتمند فیلم که به طرزی بینقص مفاهیم را درشت جلوه میدهد و موسیقی تاثر برانگیز کارن همایونفر که شایستهی تقدیر است.
نقد فیلم عرق سرد را خواندید. اگر در مورد این مطلب نظری دارید حتما با ما در میان بگذارید. همچنین اگر در روزهای جشنواره موفق شدهاید این فیلم را تماشا کنید میتوانید نظر خود در مورد آن را در بخش دیدگاهها به ما و مخاطبین همیشگی گیمنیوز منتقل کنید. برندگان جوایز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر را اینجا در گیمنیوز بخوانید. با ما همراه باشید.