محبوبیت «جان ویک» (John Wick) به عنوان یک فیلم اکشن جدید وصفنشدنی است. تا جایی که فیلمهای این ضدقهرمان، علاوه بر طی روند صعودی خود برای جلب رضایت بیشتر منتقدان و تماشاگران، تغییری در هویت سینمای اکشن هالیوود ایجاد کرده که بعد از پایان این مجموعه همچنان ماندگار خواهد بود. اگر یک فیلم یا دو فیلم موفق نمیتواند مقیاس درستی از تحولگرایی در سینمای اکشن به دست دهد، بعد از چهار فیلم، تقریبا میتوان بر این باور استوار بود. در ادامه با نقد و بررسی فیلم John Wick 4 همراه گیمنیوز باشید.
در وهلهی اول، حضور «کیانو ریوز» در نقش جان ویک مهمترین دلیلِ تبدیل شدن فیلم به یک فرنچایز موفق است. علاوه بر همهی ویژگیهای منحصر به فرد این شخصیت، چهرهای که کیانو از یک قاتل حرفهای ساخته، جذاب و دوستداشتنی است. همین ویژگی او باعث شده نویسندگان و کارگردان مجموعه، بتوانند مضامینی مثل دوستی، وفاداری و محبت به خانواده را وارد فیلمنامه کنند. چهرهی کیانو در عین جدیت و خشونت، معصوم و صادق هم هست. مخاطب به همین خاطر به راحتی میتواند به همدردی با او بپردازد.
اما فیزیک کیانو و تواناییهای رزمی او نیز دلیل دیگری برای موفقیت جان ویک هست. در پایانِ قسمت سوم شاهد سقوط جان از بام هتل «کانتیننتال» در نیویورک با شلیک «وینستون» (با بازی ایان مکشین) بودیم. آغاز فیلم چهارم، جان را نشان میدهد که زخمهایش تیمار شده و شکستگیهای استخوانش ترمیم شدهاند. او در حالی که به انتقام و بازپسگیری آزادیاش میاندیشد، در حال تمرین برای قویتر شدن و قدم گذاشتن در مسیر پایانی است.
با فیلم جان ویک 4 شخصیت جان و بازی کیانو ریوز هم تغییر کرده. شاید در تمام مدت نسبتا طولانی فیلم، جان بیش از 10 خط دیالوگ هم ندارد. در عوض او به یک زبان تازه در اکشن و حرکات بدن رسیده که با استفاده از آن، پیام خود را به مخاطب منتقل میکند.
نقد فیلم John Wick 4 طبعا به سمت و سوی اثبات برتری این فیلم نسبت به دیگر آثار مجموعه حرکت میکند. برای اثبات این برتری، باید نکاتی را یادآور شد و خصوصیتهایی را در این فیلم برشمرد که آن را از دیگر فیلمهای اکشن متمایز میکنند. بعد از کیانو ریوز که دربارهاش خواندید، شخصیتها، سکانسهای اکشن وسیع، طراحی صحنه، بازیگران و فیلمبرداری و نورپردازی فیلم در سطحی فراتر از فیلمهای اکشن متداول و معمول قرار دارند.
برای یک فیلم اکشن موفق، هر چقدر هم که پروتاگونیست قوی و جذابی داشته باشد، به یک شرور قدرتمند هم نیاز است. در فیلم جان ویک 4 با تلفیق الگوهای سه فیلم قبلی با استانداردهای ویدئوگیم و کلیشههای سینمای اکشن دههی هشتاد و نود -به ویژه آثار بروس لی- شاهد ساختاری طبقاتی از «آدمبدها» هستیم. شرور اصلی فیلم، «مارکی ونسان» فرانسوی، میخواهد به هر قیمتی شده جان ویک را بکشد و به قائله خاتمه دهد. تاثیر او بر داستان به قدری زیاد هست که نمیتوان از مشخصههای اصلی این شخصیت چشمپوشی کرد. با بازی درخشان و فوقالعادهی «بیل اسکارسگارد» سوئدی، مارکی یک شرور باکلاس، حسود، حریص و البته باهوش است. نقطه ضعف او آنجاست که گاهی اوقات این خصوصیاتش در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
فیلم John Wick 4 به هر ترتیب در خلق و استفاده از شخصیتها کاملا موفق است. نه تنها مارکی که دیگر شخصیتهای تاثیرگذار در این فیلم پرداخت بسیار خوبی دارند. پرداختی که البته کاملا با نقش و بازیِ آنها در فیلم نیز هماهنگ است. بدین ترتیب نه این شخصیتپردازی هدر میرود و نه موقعیتهای فیلم که بر این اساس خلق شدهاند، هرز.
در کنار وینستون و «باوِری کینگ» (با بازی لارنس فیشبرن) که از فیلمهای قبلی آنها را میشناسیم، کارکترهای دیگری که در جبههی جان ویک حضور دارند نیز بینظیرند. فیلمساز به بهانهی حضور آنها در بخشهای مختلف فیلمنامه، تغییراتی در قصه ایجاد کرده یا دست به خلق صحنههای اکشن بزرگ و درگیریهای خیالانگیز زده است. در جبههی مخالف نیز، در کنار مارکی چند شخصیت مهم حضور دارند. «کِین» مهمترین شخصیت این جبهه است. کسی که نه تنها به عنوان یک مبارز با ویژگیهای منحصر به فردش فوقالعاده جذاب است، بلکه به عنوان دوست سابق جان و کسی که برای رسیدن به دختر خود به هر کاری تن میدهد، کارکتر پیچیدهای هم هست.
کین شاید برای کشتن جان ویک اجیر شده باشد، اما تفاوت چندانی با او ندارد. او نیز به دنبال آزادی است، هوشمندانه میجنگد و برای رسیدن به هدفش، هر چیز یا کسی را از سر راه برمیدارد. البته در پایان میبینیم که آتشِ انتقام، دامن او را هم، در حالی که تنها چند قدم تا خواستهی همیشگیاش فاصله دارد، میگیرد. اما کین یک ضدقهرمان دوستداشتنی در جبههی دشمن است. مهمترین ویژگی او، حرکات رزمی و تیراندازی ماهرانهاش است، در عین حال که چشمانش نابینا هستند. بدین ترتیب این شخصیت در تک تک صحنههایی که حضور دارد، عنصر شگفتی را به تماشاگر القا میکند.
بازی «دانی ین» (بازیگر هنگکنگی فیلمهای ایپ-من) که سابقهی «جدای بودن» را هم دارد، شخصیت کین را یک پله ارتقا میدهد. استفاده از ضعفهای جسمانی و تبدیل آنها به نقاط قوت شخصیت برای اعجابانگیز کردن تواناییها، یکی از حربههای کلاسیک فیلمنامهنویسی است که در مورد شخصیت کین به خوبی اجرا شده است. به همین خاطر، در بسیاری از موقعیتها، به ویژه رویاروییهای کین و جان ویک مخاطب به یک اندازه به هر دوی آنها نزدیک است.
شاید حتا در برخی سکانسها، تماشاگر بیشتر طرفدار کین باشد تا هر کس دیگر. چون او حداقل برای دوباره به آغوش کشیدن پارهی تنش میجنگد. در حالی که جان ویک همچنان در عطش انتقام، در حالی که همه چیز را از دست داده، حالا شاید خودش هم دقیقا نمیداند که چرا هنوز در حال مبارزه است.
«چد استاهلسکی» (کارگردان) به درستی شخصیت جان ویک را تغییر داده و خستگی روحی و فیزیکی را در او نمودار کرده است. جان به ندرت حرف میزند و اگر هم حرفی بزند با لحنی یکنواخت، صدایی بم و چهرهای آشفته تنها کلمات را از دهان خود خارج میکند. بعد از سه فیلم و سه بار تجربهی نزدیک به مرگ، حالا جان از همه چیز خسته شده و در اوج درماندگی، مصممتر از همیشه بازگشته تا کار را یکسره کند. الگوی فیلمنامه برای این اتفاق، بیشباهت به بازیهای ویدئویی نیست. قهرمان باید از چند مرحله عبور کند، چند غولآخر را شکست دهد تا به مرحلهی پایانی و غول اصلی برسد.
در دل این ساختار، چند سکانس اکشن نفسگیر و بینظیر قرار داده شدهاند. از مبارزهی بینظیر و چندمرحلهای «اوساکا کانتیننتال» که آغازگر موج سکانسهای بزرگ اکشن فیلم است تا آخرین تلاشها برای جلوگیری از رسیدن جان به محل دوئل در سپیدهدم. هم دشمنان فرعی بیشماراند و هم مینی-باسها که جان ویک به سختی از چنگشان فرار میکند.
مهمترین نکته دربارهی سکانسهای اکشن فیلم، تداوم پیشرفت در طراحی و اجرای آنها در بخشهای مختلف فیلمنامه است. هر سکانس طولانی اکشن در فیلم با محوریت یکی از شخصیتهای منفی ساخته شده و کارگرد مشخصی در فیلمنامه دارد. بعد از مبارزهی اوساکا و فرار جان ویک فیلمساز کین و شیمازو را در مقابل هم قرار میدهد تا زمینهساز انتقام آکیرا در آینده شود. بعد جان ویک به برلین میرود و با «کیلا» (با بازی اسکات ادکینز) مبارزه میکند. سپس نوبت به سکانسهای شهر پاریس و اکشن میدان شارل دوگل در هیاهوی ترافیک شب میرسد. و بعد از آن سکانسی که یاداور بازیهای اکشن با دوربین ایزومتریک، همچون بازی اقتباسی John Wick: Hex و نیز «هاتلاین میامی» است. همهی مراحل به کلیسای «سکرهکُر» منتهی میشوند. و در این مسیر، جان تعداد زیادی آدم میکشد.
هر سکانس از قبلی بهتر است. هر کدام کورئوگرافی متفاوتی دارد و از قبلی پیشرفتهتر است. حتا لباس و سلاحهای دشمنان و خودِ جان نیز با پیشرفت در این مراحل تغییر میکنند. تعداد دشمنان جان و قدرتشان افزایش پیدا میکند و نقش «مستر نوبادی» و «کین» در سکانسها نیز بیشتر میشود. طراحی محیط و دکور، نورپردازی و شیوهی فیلمبرداری نیز در هر سکانس اکشن، کاملا متوازن با هدف آن سکانس و کاملا فکر شده انجام گرفته است.
همان نورهای رنگی و بازتابهای نئونی که در فیلمهای قبلی مجموعه دیدیم باز هم در تصاویر John Wick 4 دیده میشوند. البته کاملا واضح است که از نظر تکنیکی، هم نورپردازی و هم تصویربرداری پیشرفت قابل ملاحظهای کردهاند.
با توجه به اینکه داستان مختصر است و بیشترِ زمان فیلم را مبارزات و اکشن تشکیل دادهاند، فیلمساز ریتم بسیار خوبی را به خدمت گرفته تا یک فیلم تقریبا سه ساعته، در دقایق پایانی هم به اندازهی شروع جذابیت و هیجان داشته باشد. با توجه به اینکه سرنوشت اغلب شخصیتها به پایانِ فیلم وابستهاند، ریتم فیلم در یک سوم پایانی برای سرحال نگه داشتن تماشاگر، حتا سریعتر هم میشود. بدین ترتیب زمان طولانی فیلم، با اینکه نسبت به حجم محتوای داستانی بسیار زیاد است، ابدا آزاردهنده و نکتهی منفی نیست. بلکه نشان دهندهی این است که اگر صحنههای جذاب با کارگردانی خوب و بازیهای خوشفرم وجود داشته باشند، طولانی شدن صحنههای درگیری ابدا اتفاق بدی نیست.
در حالی که فیلم John Wick 4 در نهایت موفق شده داستان یکی از عجیبترین قهرمانهای دنیای اکشن را به سرانجام برساند، کمپانی سازندهی این فیلم ساخت قسمت بعدی را هم تایید کرد. البته به نظر من میرسید که با توجه به شخصیتهای فرعی بینظیری که این فیلم دارد (به ویژه کین و نوبادی) احتمال ساخت قسمتهای فرعی بیشتر از این فیلم وجود داشته باشد. اما حالا سازندگان تصمیم گرفتهاند داستان اصلی جان را ادامه دهند.
با توجه به پایانبندی فیلم، باید دید که چگونه میتوانند داستان جاناتان را دنبال کنند. هر طور هم که باشد اما، مهم حفظ کیفیتی است که از فیلم سراغ داریم. اکشنِ فوقالعاده، کورئوگرافی استادانهی مبارزات، شخصیتهای قدرتمند و تاثیرگذار و نورپردازی و فیلمبرداری منحصر به فردی که به امضای جان ویک تبدیل شدهاند. اگر اینها حفظ شوند و مثل الان، قسمت به قسمت ارتقا پیدا کنند، تا هر چند قسمت دیگر هم که از این فیلم ساخته شود، ایرادی ندارد.
شما فیلم جان ویک 4 را تماشا کردهاید؟ نظر شما دربارهی فیلم John Wick 4 و نقد آن در گیمنیوز چیست؟
کدام قسمت از فیلمهای جان ویک را بیشتر دوست دارید؟
-
نقد و بررسی فیلم John Wick: Chapter 2 – پیروزی کورئوگرافی بر منطق داستان
-
نقد و بررسی فیلم John Wick: Chapter 3 – جاناتان، همهی آنها را بکش
نقد شما به فیلم John Wick: Chapter 4 چیست؟