در اینجا به نقد و بررسی فیلم «آرژانتین 1985» (به انگلیسی: Argentina 1985) میپردازیم که نامزد جایزهی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در اسکار 2023 و فیلمی در ستایش ظلمستیزی و حقیقتطلبی است.
فیلم آرژانتین ۱۹۸۵ را «سانتیاگو میتره» نویسندگی و کارگردانی کرده است. او در سالهای اخیر با دو فیلم «پائولینا» (۲۰۱۵) و «اجلاس سران» (۲۰۱۷) به شهرت جهانی رسید و ناماش به عنوان کارگردانی صاحب سبک در سینمای روبهرشد آرژانتین مطرح شد. میتره در تازهترین فیلماش به سراغ یک داستان واقعی رفته است که ماجرای محاکمه و مجازات دولتمردان فاسد آرژانتین را در سال ۱۹۸۵ روایت میکند. اثری جذاب و دیدنی که میکوشد هم به حقایق تاریخی وفادار بماند و هم بر قلبها و ذهنهای تماشاگران خود تاثیری ماندگار بگذارد.
مقدمه
فیلم آرژانتین ۱۹۸۵ نخستینبار در جشنوارهی ونیز ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و جایزهی فیپرشی بهترین فیلم (در بخش رقابت اصلی) را از هیات داوران این جشنواره دریافت کرد. این فیلم، کمی بعد، در گلدن گلوب هم خوش درخشید و جایزهی بهترین فیلم خارجی را در فهرست جوایز پرتعداد خود جای داد. حالا هم یکی از مدعیان اسکار ۲۰۲۳ به شمار میرود و تا یک روز دیگر مشخص میشود که سهماش از این مراسم چه خواهد بود؛ در حالی که باید با فیلمهای EO (یرژی اسکولیموفسکی)، نزدیک (لوکاس دونت)، در جبههی غرب خبری نیست (ادوارد برگر) و دختر آرام (کولم بایرید) رقابت کند.
امسال در بخش رقابت اصلی هم شاهد حضور فیلمهای مهم و درخشانی هستیم که نشان میدهند این دوره از مراسم اسکار با دورههای بیرمق و ملالآور پیشین بهکلی متفاوت است. مثلا میتوان به فیلمهای تار (Tar)، بنشیهای اینیشرین و همهچیز همهجا بهیکباره (پرافتخارترین فیلم ۲۰۲۳) اشاره کرد که نقد و بررسی آنها را قبلا در گیمنیوز کار کردهایم.
نقد فیلم Argentina 1985
داستان فیلم به دوران پس از سرنگونی حکومت نظامی آرژانتین و اسقرار دموکراسی در این کشور میپردازد. خولیو سزار استراسرا، دادستان و شخصیت اصلی فیلم، وظیفه دارد به پروندهی چند تن از نظامیان جنایتکار که عامل کشتار و شکنجهی مردم در حکومت سابق بودهاند، رسیدگی کند. آنها متهم به قتل، آدمربایی و تعرض جنسی به مخالفان در دوران سیاه دیکتاتوری هستند. اما نفوذ گستردهی آنها در ارتش و دستگاه امنیتی کشور همچنان پابرجاست. به همین دلیل، هیچکس تمایلی به افشای حقیقت و جرئت رویارویی با این جمع پرنفوذ را ندارد.
اما از سوی دیگر، همهی مردم در انتظار آمدن روز دادخواهی هستند و اقدامات شجاعانهی استراسرا به آنها امید میدهد. او به همراه عدهای از وکلای جوان و جویای عدالتْ سد محکم سکوت را میشکند.
مادران داغدار، مبارزان سیاسی و حتی مردم عادی که قربانی شکنجه و سرکوب در رژیم خونخوار و مستبد قبلی شدهاند، در دادگاه حاضر میشوند تا مشعل دادخواهی به دست بگیرند و نوری بر پردهی تاریک حقیقت بتابانند. سرگذشت غمانگیز این افراد (مادری که هنوز نمیداند چه بلایی سر دخترش آوردهاند، زنی که دوران بارداری خود را در زندان سپری کرده و…) در تنور خشم انسانهای زخمخورده میدمد و همزمان باعث گسترش آگاهی میشود.
تاریخ در دستان خولیو
فیلم ابتدا بر زندگی پرتنش استراسرا و خوی محافظهکار او تمرکز میکند. شاید این رفتار محتاطانه به دلیل ناکامی آقای دادستان در رسیدگی به یکی از پروندههای قدیمیاش باشد که دو بار در طول فیلم به آن اشاره میشود. اما دلیل دیگر، و مهمتر، هراس بهجامانده از دوران دیکتاتوری است که بر کار و زندگی او سایه افکنده است. استراسرا نمیخواهد بپذیرد که مسئولیتهایی در قبال جامعه دارد و همیشه نگران است مبادا خود یا خانوادهاش طعمهی فاشیستها شوند و آسیب ببینند.
اما هیچگاه نمیتوان از این تنگنا بیرون رفت و بر بحران غلبه کرد، تا زمانی که فرد را یارای همسو شدن با جامعه نیست. دیدگاه استراسرا در فیلم زمانی تغییر میکند که بهناچار در مسیری بیبازگشت قرار میگیرد و نهایتا با ترسهای دیرینهاش روبهرو میشود. از این پس فشارها هر روز بیشتر میشوند و تهدیدها مدام افزایش مییابند. اما دیگر هیچکدام نمیتوانند آقای دادستان را مجبور به عقبنشینی کنند. او اکنون مصمم است که پرونده را به نتیجه برساند و دین خود را به جامعه ادا کند و شاید سکان هدایت تاریخ را به دست بگیرد. آن هم در مهمترین و حساسترین دادگاه تاریخ آرژانتین.
اما تحقق عدالت نیازمند تلاشی خستگیناپذیر است. فیلم با نمایی از استراسرا در حال تنظیم درخواست برای دادرسی دوباره به پایان میرسد. او از رای نهایی دادگاه رضایت ندارد و هنوز به دنبال اجرای عدالت است. استراسرا میداند که این راه ادامه خواهد داشت و دستیابی به جهانی آزاد و سعادتمند تنها به دست کسانی چون او محقق میشود.
باز هم موانع بسیاری پیش رو هستند که عبور از آنها عزمی پایدار و همتی بلند میطلبد. اما نباید به این بهانه از ادامهی مسیر بازماند. باید همچنان دل به کار سپرد و دیوار ستبر ظلم را از میان برداشت. که قهرمانان تاریخ همیشه چنین بودهاند.
جمعبندی نقد فیلم Argentina 1985
حقیقت این است که دیکتاتورها میروند و مردم میمانند و تاریخ به گفتار و اعمال ما مینگرد. آیا میخواهیم قهرمان باشیم یا اینکه خلوت امن خود را به شریف بودن و آزاد زیستن ترجیح میدهیم؟ استراسرا البته راه دوم را انتخاب میکند. او به دل خطر میزند و از جان میگذرد تا شعلهی امید را در قلب تاریک آرژانتینیها روشن کند، و موفق هم میشود.
هرچند که او نهایتا به برخی از اهدافاش نمیرسد، ولی باز هم «به راه بادیه رفتن» بهتر از «نشستن باطل» است که رمز «مراد یافتن» به جز «کوشش به قدر وسع» نیست.