نقد و بررسی انیمیشن شب آفتابی – سقوط به درهی ندیدنیها در کمتر از بیست دقیقه
در حالی که انیمیشنسازی در دنیا با سرعت روزافزونی هم در تکنیک و هم در کیفیت داستان و قصهگویی در حال پیشرفت است، در ایران، این فرم هنوز با محدودیت و عدم خلاقیت دست و پنجه نرم میکند. در حالی که انیمیشنسازها در جهان همواره در تلاش برای پیشی گرفتن از خود و پیشرفت دادن مرزهای دستآوردهایشان هستند، در ایران، انیمیشنهایی با کیفیتِ چند نسل پیش و بدون ذرهای جزئیات، غیرقابل تحمل و دوستنداشتنی ساخته و به جشنوارهها ارائه میشوند. اگرچه ممکن است بتوان انیمیشنی متعلق به نسل گذشته را به خاطر داستان، کارگردانی درست و شیوهی نوین روایت تحمل کرد، اگر یک فیلم انیمیشنی بخواهد بدون ذرهای خلاقیت، رعایت استاندارها و دستیابی به حداقلهای کیفی در متن، کارگردانی و صداگذاری با کیفیتی غیرقابل تحمل از حیث بصری عرضه شود، محکوم به شکست است. در ادامه با بررسی انیمیشن شب آفتابی همراه با گیمنیوز باشید.
انیمیشن شب آفتابی تنها در یک چیز موفق است و آن بیرون کردن مخاطب از سالن سینما است. این فیلم، با وجود اینکه در سال 2019 به نمایش درمیآید، از نیمی از انیمیشنهای ساختهی سالهای 2000 تا 2009 هم عقبتر است. در مواجهه با این انیمیشن، در کمتر از ربع ساعت تنها یک امید برای مخاطب باقی میماند و آن داستان است. انتظار اینکه یک انیمیشن که به هر دلیلی موفق نشده از لحاظ کیفی به درجهی قابل قبولی برسد و گرافیکِ به شدت عقبماندهای دارد، بتواند در ایده و داستانپردازی حداقل جذاب و سرگرمکننده باشد انتظار زیادی نیست. وقتی شما در مواجهه با انیمیشن شب آفتابی با عقبماندگی تکنولوژی و تکنیک مواجه میشوید به دنبال خلاقیت داستانی میگردید.
اتفاقی که در پنج دقیقهی بعدی برای بسیاری از تماشاگران و احتمالا در پنج دقیقههای بعدی به هر تقدیر برای دیگران میافتد، ناامیدی کامل از این انیمیشن است. قصهای در این زمان شکل نمیگیرد. هیچ ایدهی خلاقانهی داستانی قابل تحمل و جذابی به انیمیشن تزریق نمیشود و در نهایت، وقتی که شب آفتابی تمام پلهای پشت سر خود را خراب کرده، تازه تناقض مضحک و خندهدار اسم آن (که احتمالا باید در پایان داستان به راز آن پی ببرید) به شکل غمانگیزی به چشم میآید.
شب آفتابی، با گرافیک عقبمانده، عدم طراحی مناسب، بدون ذرهای ذوق هنری تصویر سازی و کامپوزیت شده و نشان میدهد که سازندگان آن چقدر با سازندگان انیمیشن در دنیا فاصله دارند. استودیوی سازندهی این انیمیشن بدون شک نهایت تلاش خود را کرده، اما این تلاش کاملا بیهوده بوده است. از لحاظ دیداری، هیچ چیز جذابی در این انیمیشن دیده نمیشود و مخاطب به سرعت از آن قطع امید میکند. با شنیدن صدای راوی، با آن لحن احمقانه و کیفیت فاجعهی صدابرداری همهی امیدهای باقی مانده در تماشاگر بر سر او آوار میشوند. واقعا رعایت حداقلهای دوبله برای سازندگان این کار اینقدر سخت بوده که در نهایت تمام دیالوگها شبیه به هم و همهی صداها متعلق به یک نفر به نظر برسند؟ کیفیت ضبط صدا باید اینقدر فاجعه بار باشد که حتا نشود آن را تحمل کرد؟ سازندگان انیمیشن شب آفتابی، با خود چه فکری کردهاند؟ مخاطب احمق است؟ به صرف اینکه بتوانیم یک فیلم را سر پا کنیم و هیچ ذوق، خلاقیت و کیفیتی در آن بروز ندهیم، اجازه داریم وقت تماشاگر را بگیریم و او را از انیمیشن، سینما و جشنواره بیزار کنیم؟
شب آفتابی، در نازلترین سطح کیفی، به سرعت در درهی ندیدنیها سقوط میکند. اینکه یک انیمیشن، که به صورت پیشفرض از جذابیت بیشتری نسبت به یک فیلم داستانی رئال برخوردار است و از کمی جلوتر شروع میکند نمیتواند مخاطب را برای حداقل نیم ساعت سرگرم نگه دارد، چیزی شبیه به فاجعه است. فاجعهای که باید در سینمای ما متوقف شود. پیشنهاد ما، رجوع به این نقد است.