فیلم «سگ شکاری» (Greyhound) محصول اپل تی وی پلاس در سال 2020 به نمایش درآمد. داستان فیلم بر اساس واقعیت و رمانی از سسیل اسکات فاستر روایت میشود. این فیلم در مراسم اسکار 2021 نامزد دریافت جایزه شده است. در ادامه نقد فیلم Greyhound را در گیمنیوز بخوانید.
آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از داستان فیلم را لوث میکند. در صورتی که این فیلم را ندیدهاید بهتر است از خواندن ادامه نقد فیلم Greyhound صرف نظر کنید.
اتفاقات فیلم در سال 1942 روایت میشود، جایی که کاپیتان ارنست کراس با بازی تام هنکس اولین ماموریت خود برای رساندن محموله به بریتانیا، در عرض اقیانوس اطلس را رهبری میکند. ناوگان کشتیهای حامل سرباز و ملزومات به بریتانیای کبیر برای تلاش جنگی متفقین، حیاتی بود. بیشترین آسیب پذیری ناوگان در برابر زیردریاییهای آلمانی بود. در زمانی که کشتیها در وسط اقیانوس اطلس و دور از برد نیروی هوایی محافظ، در منطقهای مشهور به «چاله سیاه» بودند. 37 سرباز و تجهیزات اسکورت شده توسط 4 کشتی جنگی به رهبری سگ شکاری.
فیلم با صدای سخنرانی وینستون چرچیل، در حالی شروع میشود که مخاطب بداند، باید خود را برای 90 دقیقه هیجان و اتفاقات غیر قابل پیشبینی آماده کند. در ابتدای فیلم، کشتیهای حامل بار به همراه اسکورتهای جنگی، خود را برای 50 ساعت نبرد بدون استفاده از ارتباط رادیویی با نیروهای نازی آماده میکنند. سکانس ورود کاپیتان کراس به فیلم، در حال و هوایی روایت میشود تا مخاطب بداند با شخصیتی معتقد و تسلیم در برابر امر الهی روبرو است.
فیلم Greyhound از ریتم روایت بسیار خوبی برخوردار است. به گونهای که دیالوگهای بین شخصیتها کوتاه، تاثیرگذار و همراه با اتفاقات ریز و درشتی است که دائماً به ما یادآوری میکنند، اکنون در وسط میدان جنگ هستیم.
هر لحظه امکان دارد اتفاق ناگواری رخ دهد. بازی تام هنکس در نقش یک فرمانده جنگ همچون دیگر فیلمهای او همچون نجات سرباز رایان این حس را القا میکند که او فرماندهای خوش قلب در عین حال دقیق در امور جنگ است. در کشتی تحت فرماندهی او تمام اصول اخلاقی باید رعایت شود. اما آزادی عمل فردی نیز دور از چشم او نمیماند. او به قدری به جنبههای انسانی افراد احترام میگذارد، که حتی در برخی موارد برای کشته شدن افراد در جبهۀ دشمن هم ناراحت میشود.
این فیلم در جشنواره بفتا نامزد بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای ویژه شده بود. در مراسم اسکار 2021 در بخش بهترین صداگذاری نامزد دریافت جایزه است. صداگذاری فیلم دارای نکات مهمی است، که در اینجا به آن میپردازیم.
باید به این نکته مهم اشاره کرد که صداگذاری فیلم تمام قد در نقش خود خوب ظاهر شده است. به طوریکه در رقم زدن حس هیجان در فیلم بسیار دقیق عمل میکند. اما بزرگترین رقیب این فیلم در بخش صداگذاری در مراسم اسکار فیلم (Sound of Metal) است. صداگذاری در سگ شکاری عهدهدار برانگیختن حس استرس در مخاطب است. در قسمتهایی از فیلم یافتن صدای فرکانس زیر دریاییهای نیروهای نازی به گونهایست که فکر میکنیم اتفاقی مهیب در حال وقوع است. و در قسمتی دیگر همین صداهای ریز و با جزییات مخاطب را در درک بهتر اتفاق در آن زمان بیشتر یاری میکند.
در مجموع صداگذاری فیلم نمرۀ قابل قبولی دریافت میکند، اما باید ببینیم همانطور که در فیلم از پس شکست دادن برخی از باورهای ما برمیآید، Sound of Metal را هم میتواند شکست دهد یا خیر.
و اما در بخش تصویر، فیلم به قدرت بخش صدا عمل نمیکند. بخشهایی از فیلم میتوانست پرداخت بهتری در تصویر داشته باشد. به گونهای که، برخی از سکانسها نیاز به لانگ شاتهایی با مسیر مشخص و تعریف شده دارد اما با کاتهای متعددی روبه رو میشویم.
در برخی قاببندیها اما کمی موفق تر از حرکتهای دوربین در بقیۀ سکانسها عمل میکند. به طور مثال در 2 سکانس ابتدایی و انتهایی فیلم یعنی ورود کاپیتان کراس به فیلم که در اتاق خودش در کشتی است و بازگشت او به همان اتاق که کاملاً دو تصویر منطبق بر هم ارائه میشود.
در ادامه باید به یک نقطه قوت در فیلم اشاره کنیم که شاید کمتر به آن توجه شود. در طول روایت داستان گفت و گوهایی در بین شخصیتها مبنی بر غافلگیری دشمن در شب رد و بدل میشود. دشمن نازی درصدد کشاندن جنگ به شب است، تا بتواند به راحتی ناوهای آمریکایی را غافلگیر و منهدم کند. در این جا امری که بسیار حائز اهمیت است نورپردازی صحنههای اتفاقات در شب است. نورپردازیهای این سکانسها به زیبایی هر چه تمامتر ارائه شده است. به گونهای که، در هنگام روایت اتفاقات در شب، نورپردازی با کمک صداگذاری بیشترین کمک را به مخاطب برای درک بهتر شرایط میکند.
و اما تنها یک صحنۀ دیگر از قدرت نورپردازی فیلم زمانی است که کاپیتان کراس به اتاق اقامتش در کشتی بر میگردد و مشغول دعا میشود. در کل شاید باید بیشتر به نورپردازی در این فیلم دقت کنیم، چرا که بیشتر به ما کمک میکند نقاط ضعف فیلم را نادیده بگیریم.
و اما کمی بیشتر باید به بازی بازیگر بزرگی همچون تام هنکس بپردازیم. ردپای بزرگ شمردن انسانیت در تمامی فیلمهایی که او بازی کرده است به وضوح دیده میشود. در این فیلم او ابتدا به خاطر انسانیت از احساس، خود را افسار میکند. در ادامه خشم خود را برای حفظ یکپارچگی دستهی خود میخورد. در دلش برای کشته شدن سربازان دشمن که برای او خط و نشان میکشند غصه میخورد. برای به انجام رساندن ماموریتش از غذایش میگذرد.
در سگ شکاری او فرماندهای با اصول اخلاقی و خواهان احترام متقابل است، به گونهای که زیردستانش اگر بد دهنی و فحاشی کنند از خجالت از او عذرخواهی میکنند نه از ترس.
به تصویر کشیدن تمامی این صفات تنها از عهدهی تام هنکس برمیآید. تمام نقاط قوت و ضعفی که برای فیلم بیان کردیم شاید با بازی تام هنکس کمرنگ شوند، زیرا او به بهترین شکل ممکن وظیفهی خود را در فیلم انجام میدهد.
در پایان نقد فیلم Greyhound باید اشاره کرد همانطور که گفته شد فیلم سگ شکاری بر اساس داستان واقعی روایت میشود. و داستان کشتیهایی را روایت میکند که در طول جنگ جهانی برای رساندن کالا و یا سربازان از ایالات متحده آمریکا به بریتانیا باید از منطقهای که حفره حفاظتی نیروهای آلمان نازی است، بدون پشتیبانی هوایی عبور کنند. در طول جنگ در اقیانوس اطلس، بیش از 3500 کشتی حامل میلیونها تُن محموله غرق شدند و 72 هزار و 200 نفر جان خود از دست دادند.
نقد شما به فیلم Greyhound با بازی تام هنکس چیست؟ آیا این فیلم را تماشا کردهاید؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.