پس از اعلام خبر ابتلای بروس ویلیس به بیماری زبانپریشی (آفازی) این ستارهی هالیوودی برای همیشه از حرفهی بازیگری کنار کشید. هیچ شکی وجود ندارد که این خبر تلخی است، ولی حالا فرصت خوبی فراهم آمده تا به تاریخچهی بازیگری او در طول چهار دهه نگاهی کنیم. فیلمهای ویلیس مملو از لحظات شگفتانگیز و ماندگار هستند، و این موضوع باعث میشود که انتخاب چند فیلم از میان فیلمهای گوناگون و متعدد کارنامهی او کار سختی باشد. در مقالهی پیش رو هشت تا از بهترین فیلمهای این بازیگر را به شما معرفی کردهایم. همراه گیمنیوز باشید.
Die Hard
بروس ویلیس در فیلم «جان سخت» نقش پلیسی به نام جان مککلین را بازی میکند. شاید معروفترین و برجستهترین نقش ویلیس در سینما همین باشد. شخصیتی که در تمام پنج قسمت مجموعه فیلمهای «جان سخت» حضوری تعیینکننده دارد.
اولین قسمت این مجموعه فیلمها که محصول 1988 میلادی است، ماجرای یک پلیس مسئولیتپذیر و بیباک را روایت میکند که در یکی از ساختمانهای اداری لسآنجلس گیر افتاده و راه فراری ندارد. «جان سخت» همیشه یکی از بهترین فیلمهای ژانر اکشن بوده است. اما کملطفی است اگر آن را یک فیلم اکشن معمولی بدانیم. ساختهی جان مکتیرنان (کارگردان آمریکایی) ترکیب مطبوعی از طعنه و اصالت است و به همین دلیل هرگز کهنه یا قدیمی نخواهد شد.
Pulp Fiction
به همان اندازه که ویلیس در نقش اول فیلمها عالی بازی میکند، بازی او در نقشهای مکمل نیز درخور ستایش است. مانند نقش بوچ کولیج در فیلم «داستان عامهپسند» که شاید بهترین نمونهی آن باشد. «داستان عامهپسند» دومین فیلم بلند کوئنتین تارانتینو، کارگردان آمریکایی، است. این فیلم با معرفی گروه عظیمی از شخصیتها که هر کدامشان داستان منحصربهفردی دارند، اثری بدیع و بیهمتا به شمار میرود.
ویلیس حتا در کنار ستارگان بزرگ دههی 90 میلادی همچون جان تراولتا و ساموئل ال جکسون نیز میدرخشد. او در این فیلم، یک بوکسور بیرقیب و قهرمان است که باید از دست جنایتکاران فرار کند. ولی در حین فرار به یاد میآورد که یادگار خانوادگی خود یعنی ساعت پدرش را جا گذاشته است. بنابراین همه چیز را به خطر میاندازد تا این ساعت قدیمی را پس بگیرد.
12 Monkeys
ورود بروس ویلیس به ژانر علمی-تخیلی نمیتوانست در فیلمی بهتر از این باشد. زیرا «12 میمون» تری گیلیام همچنان به عنوان یک فیلم کلاسیک در ژانر علمی-تخیلی باقی مانده است. این فیلم بر اساس فیلم کوتاه «اسکله»، شاهکار کریس مارکر، ساخته شده و جنبهی متفاوتی از بازیگری ویلیس را نشان میدهد.
جیمز کول، فرد بازماندهای در یک آیندهی آخرالزمانی است. او برای جلوگیری از انتشار ویروسی که جهان را نابود کرده است، با دستور دولتمردان به گذشته میرود. ویلیس معمولا نقش شخصیتهایی را ایفا میکند که بر خودشان کنترل دارند، ولی کول برخلاف این شخصیتها تحت تاثیر جهان اطرافاش قرار میگیرد. بیگمان بازی ویلیس در این فیلم یکی از تحسینبرانگیزترین کارهای حرفهای اوست.
Armageddon
مایکل بی و بروس ویلیس هنرمندانی هستند که انگار برای همکاری با هم ساخته شدهاند. زیرا هر کدام از آنها کارنامهی قابل اعتنایی در ژانر پرطرفدار اکشن دارند. متاسفانه این دو نفر تنها یک بار با هم کار کردند که نتیجهی آن فیلم «آرماگدون» بود.
این فیلم داستان دانشمندانی است که به فضا فرستاده میشوند تا سیارکی را از نابودی زمین بازدارند. با این توصیف به نظر میرسد که «آرماگدون» یکی از جذابترین فیلمهای دوران حرفهای ویلیس باشد و همینطور هم هست. ویلیس یک اجرای ظریف و دلچسب ارایه میدهد، به همراه بن افلک و لیو تایلر که زمینه را برای رشد شخصیت او فراهم میکنند.
The Sixth Sense
ویلیس تا کنون در فیلمهای اکشن، علمی-تخیلی، درام، کمدی و نیز فیلمهای ژانر فاجعه بازی کرده است. او در سال 1999 ژانر ترسناک را هم به فهرست ژانرهایی که میتواند در آنها بازی کند، اضافه کرد.
«حس ششم» سومین فیلم بلند ام نایت شیامالان، کارگردان و نویسندهی هندی-آمریکایی، است. این فیلم با گذشت سالها به چنان موفقیتی دست یافت که توانست فرهنگ عامهی مردم را در طول دهههای آینده بازتعریف کند. اگرچه ویلیس بارها با ام نایت شیامالان کار کرده، این بازی او در نخستین اثر مهم شیامالان است که نقطهی اوج همکاری آنهاست. «حس ششم» حتا پس از تماشای چندباره، باز هم یک فیلم دیدنی است که با پایان پرپیچ و خماش غافلگیرتان خواهد کرد.
Sin City
بروس ویلیس سالها پیش از به وجود آمدن دنیای سینمایی مارول (MCU) در فیلمی که با اقتباس از کمیکها ساخته شده بود، بازی کرد. البته او یکی از سبکترین عناوین این ژانر را برگزید. «شهر گناه» فیلمی به کارگردانی رابرت رودریگز است که نهتنها با کپیبرداری از ظاهر کمیک اصلی (نوشتهی فرانک میلر) ساخته شده، بلکه به معنای واقعی کلمه بازسازی فریم به فریم آن است و احتمالا یکی از وفادارترین اقتباسهای کمیک-بوکی به شمار میرود.
فیلم رابرت رودریگز از برخی جهات به «پالپ فیکشن»، اثر کوئنتین تارانتینو، شباهت دارد. «شهر گناه» داستانهایی دربارهی کارآگاهان سرسخت، سیاستمداران فاسد، روسپیها و سندیکاهای جنایی را تعریف میکند. بار دیگر به نظر میرسد که بروس ویلیس متمایز از سایر بازیگران فیلم است. زیرا داستان افسر پلیس، جان هارتیگان، فیلم را دوستداشتنیتر و جذابتر از حد انتظار کرده.
Moonrise Kingdom
وس اندرسون معمولا با کمدینهای محبوب مردم مانند اوون ویلسون، جیسون شوارتزمن، بیل مورای و بن استیلر کار میکند. او کارگردانی نیست که بروس ویلیس را برای ایفای نقش در یکی از فیلمهایش انتخاب کند. با وجود این شکی نیست که بازی ویلیس در نقش کاپیتان شارپ در فیلم «قلمرو طلوع ماه» بسیار قابل توجه است.
وقتی سم و سوزی جوان با هم فرار میکنند تا از زندگی سخت و کسلکنندهی خود در جزیرهای کوچک واقع در سواحل نیوانگلند بگریزند، تمام بستگان و دوستانشان به دنبال آنها میگردند. از جمله رییس پلیس محله یعنی کاپیتان شارپ. ویلیس قبلا نقش پلیسها، پدران و حتا پدران پلیس را بازی کرده است، ولی بازی او در فیلم «قلمرو طلوع ماه» بهتر از همهی آنهاست.
Looper
بین فیلم کالت-کلاسیک «برادران بلوم» و فیلم پرفروش «جنگ ستارگان: آخرین جدای» ریان جانسون فیلم «لوپر» را ساخت. یک اثر اکشن علمی-تخیلی با بازی بروس ویلیس و جوزف گوردون-لویت در نقش جنایتکاران سفر در زمان.
«لوپر» با برخی شباهتهای وهمآور به فیلم «12 میمون» (تری گیلیام) ویلیس را به ژانر سفر در زمان بازمیگرداند، جایی که او به همراه گوردون-لویت نسخههای متفاوتی از یک مرد را بازی میکند. میتوان گفت که هیچ جایگزینی برای ویلیس در این فیلم وجود ندارد. او ترکیب کاملی از طعنه، جسارت و فروتنی را به نمایش میگذارد و در واقع کاری را انجام میدهد که کمتر بازیگری قادر به انجام آن است.