نقد و بررسی فیلم Solo: A Star Wars Story – زمان نوستالژیها تمام شده است؟
Solo: A Star Wars Story فیلم جدیدی از مجموعههای جانبی جنگ ستارگان است که بهار امسال به روی پردهی سینماها آمد. این فیلم که با بودجهای 275 میلیون دلاری ساخته شد تاکنون چیزی حدود 393 میلیون یورو فروش داشته است که گرچه بر سودآوری فیلم صحه میگذارد اما نمیتوان آن را یک موفقیت اقتصادی دانست. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Solo: A Star Wars Story با گیمنیوز همراه باشید.
این نقد و بررسی بخشهایی از داستان فیلم را لوث میکند. توصیه میشود پیش از خواندن آن فیلم را تماشا کنید.
داستان فیلم از آنجا آغاز میشود که هان سولو همان یاغی معروف جنگ ستارگان در اوان جوانی خود به سر میبرد و در یتیمخانهای همراه با معشوقهی خود زندگی میکند. داستانهای عشقی متعدد و شیطنتهای هان سولو همواره از وجوه مورد علاقهی طرفداران جنگ ستارگان بوده است. در این فیلم نیز قرار است هان سولو با شجاعت بینظیری که نشان میدهد خود را همان هان سولوی جنگ ستارگان نشان دهد. منتها با دشواریهایی روبروست که نه شخصیت او بلکه دیگر شخصیتهای فیلم نیز درگیر آن هستند. برای مثال وقتی هان سولو برای بانو پراکسیما کار میکند موقعیت فیلم حول پرت کردن یک سنگ به شیشه میگذرد که برای یکی از داستانهای فرعی جنگ ستارگان داستان کم رمق و کم جانی محسوب میشود. یا در جنگ ابتدایی فیلم در ردیف سربازان ارتش فدراسیون قرار گرفته است این طور نشان داده میشود که چوباکا در ابتدا یک آدمخوار بوده است اما پس از آزادی تبدیل به یک قهرمان در کنار سولو میشود. بنابراین هان سولوی مورد نظر ما نه به خاطر شجاعت و مکاری بلکه صرفاً به دلیل حماقت دیگر شخصیتها و علاوه بر آن تنبلیِ نویسندهی فیلمنامه تبدیل به قهرمان فیلم میشود.
در ادامه و حتی هنگام ملاقات با بکت و پس از آن درایدن ووس نیز هان سولو خود را نه آن هان سولوی مغرور و پر از حیلهی جنگ ستارگان بلکه جوانکی کممایه و احمق جلوه میدهد که میتواند نمایندهی نسل خود باشد. شاید این تفاوت نسلها همان تفاوتی است که هریسون فورد را از آلدن ارنرایک جدا میکند. یکی با چهرهای مصمم، مغرور و میمیک فوقالعاده در موقعیتهای گوناگون فیلم و دیگری تنها پسری بازیگوش که میتواند خود را در لحظهای از خطر برهاند یا با همان وجه بیتفاوت خود دیگران را فریب دهد. این تفاوتی بنیادین مابین مصداقهای قهرمان در دههی هفتاد و هشتاد در برابر قهرمانان دههی دوم قرن بیست و یکم است.
زمینهی نیمه فمنیستی و آزادمنشانهای هم که به واسطهی حضور l3-37 درویدِ کاپیتان لاندو که یکی از محبوبترینها بین مخاطبان قدیمی جنگ ستارگان بود یا دختر جنگجوی آزاد رنگینپوستی به نام وال میبینیم هم نتوانسته است بیمایگی فیلم را از لحاظ محتوایی پر کند. حضور این دو تنها به دیالوگهای تکراری و کلیشهای دربارهی آزادی و بردگی و ایثار در راه همنوع ختم میشود. حتی در همان صحنهی نابود شدن l3-37 میبینیم که دیگر اعضای گروه با چه بیتفاوتی و بیدقتی و زمختی و عدم ظرافتی اقدام به تیراندازی میکنند به طوری که به دلیل خطا در دکوپاژ و میزانسن مخاطب نمیتواند مختصات سهبعدی محل منازعه را تصور کند و صرفا با انفجار و خرابکاری و زدوخورد به گذشتن و بخشیدن، از این صحنه رضایت میدهد.
شاید اسباب بدبینی نسبت به دیگر قسمتهای جنگ ستارگان را همین داستان فرعی Solo: A Star Wars Story به وجود آورد. جنگ ستارگان در شمارهی 8 خود داستانی تکراری از ظهور یک قهرمان این دفعه نه از خاندان اسکای واکر را پیگیری میکند که گرچه از حضور بازیگران طراز اول هالیوود همچون اسکار آیزاک و آدام درایور استفاده میکرد نتوانست آنگونه که باید توجه تماشاگران و دیگر مخاطبان جدیتر سری جنگ ستارگان را به خود جلب کند. استفاده و تکیهی بیشازحد به اسباب و آلات تصویری و فقر داستان شاید وجه شبه هر دو فیلم مورد صحبت باشند. در هر دو فیلم شخصیتها آن چنان که باید در دل مخاطب جا نمیگیرند و خود را وقف داستان نمیکنند. روند فیلمها بهگونهای است که شخصیتها گویی چندان تمایلی به حضور در فیلم نداشتهاند و همهی اینها ضعف در کارگردانی را تداعی میکند.
این قسمت جانبی از داستان اصلی جنگ ستارگان گرچه قرار است گذشتهی یکی از شخصیتهای اصلی این سری فیلمهای علمی تخیلی را برای ما روشن کند اما درواقع او را به نقطهی تیرهتری از حال خود فرومیبرد. جایی که انگار ما با یک هان سولوی جدید و یک هان سولوی قدیمی مواجهیم و این دو تنها در لفظ هان سولو مشترکاند و دیگر نقاط اشتراک آنها صوری و تصنعی است.
درنهایت باید گفت که Solo: A Star Wars Story نسخهای ناقص و تفهیم وظیفه نشده از جانب جرج لوکاس و کمپانی مشهورش است. او که اعتبار خود را مدیون همین مجموعه از فیلمهای جنگ ستارگان است حال باید فکری برای داستانهای بیمزه و بینهایت عامهپسند خود کند تا بتواند مخاطبین قدیمی این مجموعه را از تنفر نسبت به قسمتهای اخیر آن نجات دهد.