Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

به سوی اسکار ۲۰۲۱ – نقد فیلم Emma – عشق، حسادت، پشیمانی و هیجان

Emma فیلمی براساس رمان معروف «جین آستن» دقیقا به همین اسم است. داستان فیلم درباره «اما وودهاوس» دختری زیبا، جوان، مغرور، پولدار و تحصیل کرده، از سطح بالای جامعه آن زمان، با بازی «آنیا تیلور-جوی» است. در ادامه با نقد فیلم Emma همراه گیم‌نیوز باشید.

خواندن این نقد و بررسی داستان فیلم Emma را لوث می‌کند. اگر هنوز این فیلم را تماشا نکرده‌اید از خواندن ادامه این متن صرف نظر کنید.

او و پدرش به تنهایی در عمارتی بزرگ زندگی میکنند به نام «هارتفیلد»، جایی که پدرش دائما در آن احساس سرما میکند. ترس او از سرما خوردگی و برف غیر قابل باور است. این ترس ریشه در اتفاقی دارد که باعث از دست دادن همسر و مادر دخترهایش، در یک شب برفی شده است. او با حدسی که اخیرا زده و باعث ازدواج موفق دایه‌اش شده، حالا به خودش مغرور شده و فکر می‌کند اجازه دخالت در زندگی احساسی اطرافیانش را دارد و تمام حدس‌هایش قرار است درست از آب در بیایند.

اولین کسی که درگیر این تصمیمات اشتباه «اما» میشود «هریت» دوست صمیمی او است. او با تکیه بر تصمیمات اما خواستگار حال حاضرش «رابرت» را رد میکند و فکر می‌کند که کشیش دهکده «التون» عاشقش شده و قرار است که از او خواستگاری کند.
اولین و احتمالا بزرگترین اشتباه اِما همین‌جا رخ می‌دهد درواقع اِلتون فقط بخاطر علاقه‌اش به خود اِما بوده، که به دوست صمیمی‌اش هریت توجه می‌کرده است. ولی اِما آنقدر درگیر غرور و اعتماد به‌نفس بالایش شده که تا آخرین لحظات اشتباه خود را نمی‌پذیرد.

اِما پول، زیبایی و شهرت دارد و به همین دلیل مثل بقیه هم سن و سال‌هایش نیست و اصلا تصمیمی برای ازدواج ندارد و فکر می‌کند که هیچوقت عاشق هم نخواهد شد.

به قول آقای «نایتلی»: «دوست دارم عاشق شدن اِما را ببینم.» این جمله در واقع خلاصه‌ای از کل داستان فیلم است که حدودا دوساعت شاهد آن هستید. داستان تشکیل شده از انواع احساسات منفی و مثبت. عشق، تنفر، حسادت، پشیمانی و هیجان… جذاب‌ترین قسمت داستان، عشق و علاقه‌ی بین اِما و آقای نایتلی همسایه آن‌ها است که آرام ارام شکل می‌گیرد. عشقی که از اول داستان، هم حدس می‌زنید که وجود دارد، هم با دیدن صمیمیت بین آن‌ها فکر می‌کنید که هرچه باشد، عشق نیست. خود اِما هم در ابتدا به اشتباه فکر می‌کند که قرار است جذب آقای چرچیل افسانه‌ای شود. در صورتی که اصلا او را ندیده و فقط شرح حالش را شنیده که چه قدر جنتلمن و جذاب است؛ ولی با دیدن او کم کم متوجه می‌شود که اصلا اینطور نیست.

داستان شامل پیچش‌های کوچک و گردش دائم حسی بین شخصیت‌ها است که همه هم فکر می‌کنند عشق است. قطعا اینطور نیست ولی اصلا نگران نباشید، تمام مشکلات در این دهکده سریعا رفع و رجوع می‌شوند که احیانا به احساساتتان لطمه‌ای وارد نشود. در رمان‌های جین آستن اصولا شخصیت اصلی همیشه خود را بی‌نقص می‌داند و هیچوقت هم اشتباهات خود را نمی‌پذیرد و خب اِما سر دسته این تیپ از شخصیت‌ها است.

او آنقدر به خودش مطمئن است که فکر می‌کند در بیست سالگی همه‌چیز را درباره همه، حتی بهتر از خودشان هم میداند. و نایتلی کسی است که دائما به او گوشزد می‌کند که دارد اشتباه می‌کند.

اوج این اتفاق و این‌که بالاخره اِما رضایت می‌دهد که او هم گاهی اشتباه می‌کند وقتی است که به یک پیک‌نیک دسته جمعی رفته‌اند و مستقیما خانم «بیتس» که بیوه‌ای پر حرف، از خانواده سطح پایین است را دست می‌اندازد. از اینجای قصه به بعد شاهد این هستیم که از خودبینی و خودپسندی اِما کم می‌شود و گویا حتی، او بزرگ می‌شود.

به هر حال، می‌توانید با خیال راحت و بدون نگرانی از این‌که ممکن است ناراحت یا دلخور شوید این فیلم را ببینید و مطمئن باشید که همه‌چیز به خوبی و خوشی ختم می‌شود. دقیقا سکانس آخر، همه در کلیسا کنار هم نشسته‌اند و شادی در فضا موج می‌زند. پایانی خوش، برای همه!

در نقد فیلم Emma به این نتیجه می‌رسیم که احتمالا این فیلم تر و تمیزترین فیلم سال اخیر باشد. قاب بندی‌های تمیز، نورپردازی نرم و بدون هیچ سایه‌ای، رنگ‌های روشن و پاستلی تمام دیوار خانه‌ها و… همگی باعث می‌شود که احساس کنید دارید زندگی در یک دهکده رویایی را تماشا می‌کنید. فیلم کاملا و بدون هیچ شکی، فانتزی خالص است. از لباس‌های بینظیر و خاص آن دوران گرفته تا عمارت‌هایی پر از نقاشی‌های درجه یک با مشخصات سبک رمانتیسیسم‌ی که پر از حس رنسانس و آغاز زندگی متمدنانه و پر از تجملات انگلیسی است.

در سکانس های اول فیلم بی شک حس می‌کنید در یک سرزمین رویایی و عجیب و غریب با یک عالمه اسم و شخصیت‌های عحیب و غریب‌تر رها شده‌اید. اما کم کم با شخصیت‌ها آشنا می‌شوید و دیالوگ‌های تند و پشت سر هم و اطلاعات شلاقی داستان برایتان عادی می‌شوند. به طوری که از نیمه‌ی فیلم به بعد می‌توانید صدا را قطع کنید و فقط از نماهای زیبا و رویایی لذت ببرید.

داستان از چیزی به جز شخصیت‌ها و اسم‌هایشان تشکیل نشده و از یک جایی به بعد نکته‌ی جدیدی به فیلم اضافه نمی‌شود که به نظر ضعف فیلمنامه به حساب می‌آید.

این سبک داستان‌گویی بیشتر مختص به همان کتاب است که هم در دوران خودش و هم الان موفق و معروف بوده. در کل این فیلم یک جمع‌بندی خوب از کارگردانی تمیز، نورپردازی نرم و حرفه‌ای، طراحی لباس و زیور آلات بی‌نظیر و دکورهای زیبا و خوشرنگ و پر از تجملات است. اما چیز بیشتری با تماشای این فیلم قرار نیست دستتان را بگیرد.

بازی‌های خوب بازیگران که به خوبی در آن غرق شده‌اند و همگی به طرز خیلی دلنشینی با هم هماهنگ هستند جوری که انگار فیلم نیست و زندگی واقعی آن‌ها است از نکات مثبت فیلم است. همینطور کارگردانی تمیز و میزانسن‌های زیبا و چشمگیر کارگردان هم از دیگر نکات مثبت این فیلم به حساب می‌آید. اما به جرئت می‌توانم بگویم که اگر بازی خوب بازیگران و کارگردانی جذاب «آتم د وایلد» نبود قطعا فیلم Emma هم به جمع دیگر اقتباس‌های ضعیف و خسته‌کننده از رمان‌های عاشقانه اضافه می‌شد.

فیلم Emma یک درام رمانتیک آرام است، که می‌تواند یک عصر جمعه دلگیر و خسته کننده را برایتان قابل تحمل‌تر کند.

فیلم Emma در مراسم اسکار 2021 در دو رشته «طراحی لباس» و «گریم و طراحی مو» نامزد دریافت جایزه شده است. به نظر شما این فیلم می‌تواند جایزه اسکار را برای این دو رشته از آن خود کند؟

نقد شما به فیلم Emma محصول سال 2020 میلادی چیست؟ آیا این اثر اقتباسی از رمان جین استن را تماشا کرده‌اید؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.