با دم شیر بازی کردن، یا حرکت روی خطوط خطر، یا «عشقِ سخت»، دست یازیدن به تلاش عامدانه برای بر هم زدن تعادل روانی آدمها در راستای «لذت» بخشیدن به آنها، فرمول بسیاری از بازیها بوده است. فرمولی که اگرچه در بسیاری مواقع جواب داده و تاثیرگذار ظاهر شده، در برخی از آنها، آنچنان شکست خورده که همچنان یک فرمول خطرناک محسوب میشود و به سمت آن رفتن، یک ریسک بزرگ است. این خطر کردن، در حالی در یک بازی موبایل به ظاهر ساده اتفاق میافتد که مخاطب، هرگز انتظار چنین برخوردی ندارد و اولا از این رویارویی شوکه میشود و در ثانی، احساسِ حقارت میکند! بازی MadBall برای هر کسی ساخته نشده است، و این مهمترین ویژگی آن است. در ادامه با نگاهی به این بازی موبایل ایرانی با گیمنیوز همراه باشید.
تبدیل شدن به یک بازی شاخص، مهم و لایق توجه، از مهمترین دستآوردهای این رویکرد به بازیسازی است. اما همانطور که در یادداشتی درباره فیلم قاتل اهلی خواندهاید، همیشه «لیاقت توجه» به معنای کاملا مثبت به کار نرفته است. گاه، یک اثر به اندازهای قدرتمند نیست که بتواند مخاطب را سرگرم کند، یا او را از رازی با خبر سازد، و یا حتا برای او داستانی به ارمغان بیاورد و فلسفهای داشته باشد، اما برای همهی اینها تلاش میکند، و در این راه، ردی از خود بر جای میگذارد که ماندگار خواهد شد و شاید در آیندهای دور یا نزدیک، روشنگر راه دیگران باشد.
در مورد بازی MadBall اما همچنان اتفاقی بیش از این در حال رخ دادن است. اگرچه میدانیم که فرمولی که این بازی به کار میگیرد تا مخاطب را برنجاند و بعد او را با رسیدن به نقطهی پایانی خوشحال کند، تا تکمیل شدن فاصلهی زیادی دارد و بینقص نیست، در طرف دیگر، میدانیم که ورود چنین نگاهی به بازیسازی برای ما حائز اهمیت زیادی است و در واقع، باقی گذاشتن خردههای نان برای یک راهِ طولانی و سخت است، تا دیگران مسیر را گم نکنند. بازی MadBall شاید برای هر کسی تبدیل به یک بازیِ خاص نشود، و شاید حتا برای بسیاری از کسانی که آن را تجربه میکنند، اصلا به وسیلهی «سرگرمی» تبدیل نگردد، اما به خودی خود، یک عنوان سرگرمکننده و خاص است که نه تنها میتواند مخاطب خود را پیدا کند و او را سرگرم سازد، که برای مخاطبِ خاصِ خود خاص میماند و در کنار همهی اینها، زمینهساز تولید بازیهای دیگر با این فرمول خواهد بود.
MadBall یک تلاش همهجانبه برای تربیت بندباز است. برای مخاطب و بازیساز درس دارد و ویژگی عجیب و منحصر به فرد آن، عقب نشینی نکردن و پا پس نکشیدن است. انگار در شرایطی کاملا مشابه با یک نمایش بندبازی، استاد خود را در نقطهای بحرانی قرار میدهد تا با به دست آوردن کنترل کامل و عبور به سلامت از روی خط خطر، درس ارزشمندی به شاگرد خود بدهد.
بازی MadBall یک پلتفرمر قدرتمند و حساب شده است که البته با پیشروی، فقط شما را آزرده خاطر میکند. دستیافتن به قلقهای این بازی کار مشکلی است و اگرچه فقط یک کار در بازی برای انجام دادن هست (پریدن) بازی در مرحلهای شما را به خاطر همینکه نمیتوانید همین یک کار را هم به درستی انجام دهید سرزنش میکند و این حس حقارت را در شما باقی میگذارد. MadBall یک نوعِ خاص از کمدی سیاه را در دل خود دارد که به طرز عجیبی برای من خوشایند بوده است. این بازی با نوشتههای کوتاهی که در ابتدای هر مرحله پدیدار میکند، بازیکننده را مورد شماتت قرار میدهد، او را تشویق میکند، او را تحقیر میکند و به هر حال، دست از سر او برنمیدارد، تا به مرز شکست برساند!
ایدهی MadBall در سختتر کردن پلتفرمینگ و هدایت توپ به نقطهی پایان، با ایدهی بازیهای عجیبِ این سبک همسان است، اما به قدری دقیق و با ظرافت انجام شده و تنوع در مراحل آن دیده میشود که ابدا تکراری به نظر نمیرسد. به علاوه، بازی به خوبی میتواند از حد و حدود اخلاقی عبور کند که به راحتی وارد دستهبندی دیگری از بازیهای موبایل میشود. بازی البته خودش هم اذعان دارد که یک تجربهی هاردکور است و اصلا ساده نیست، اما اصرار دارد که این موضوع را در عمل هم به اثبات برساند و شاید بیشتر از 20 مرحله طول نمیکشد تا این اتفاق بیفتد.
توپِ دیوانه، یک تجربهی دلنشینِ سخت با طعم ناسزا و بد و بیراههای مرتب و مکرر است، به سازنده و اقوام او و شاید یک تجربهی داداییستی در مقایس کوچک بازی موبایل باشد که باید آن را به فال نیک گرفت. بازی اگر شما را همراه خود نگه دارد یک تجربهی لذتبخش و سرگرمی ساز است، و به شدت خاص، پر از خلاقیت و تنوع مراحل و پر از طنز و کنایهی عجیب، و اگر شما را پس بزند یک تجربهی نابِ خاص از مصداق بارز بازی با دم شیر است.