Un Chien Andalou (1929)
فیلم «سگ آندلسی» یا Un Chien Andalou اولین ساختهی سینمایی بونوئل که با همکاری «سالوادور دالی» شکل گرفته، در کمتر از 20 دقیقه پیمان ابدی او با سورئالیسم در سینما را تثبیت میکند و پیوند ناگسستنی فیلمهای بونوئل با رویاهای دستنخوردهای که در بیمنطقی آنها منطق مستحکم و پایداری یافت میشود را مشخص مینماید.
فیلم Un Chien Andalou یک فیلم جسور و فوقالعاده با اهمیت است که تماشای آن نه تنها برای درک سینمای بونوئل ضروری است که به طرز معناداری به تنها نمونهی واقعی از سینمای سورئال تبدیل میشود. سینمایی که بعدا توسط بونوئل و دیگر فیلمسازان قلههای مرتفعتری را فتح میکند، اما هرگز به بلندپروازی سگ آندلسی نمیرسد.
سینمای «لوئیس بونوئل» تماشایی و پر رمز و راز و البته پیچیده است. پیچیدگی سینمای بونوئل بیشتر از آنکه وابسته به سبک روایت او باشد، نتیجهی مستقیم پویش این سینماگر علیه سبک و علیه تفسیر است. فیلم «سگ آندلسی» یا Un Chien Andalou اولین ساختهی سینمایی بونوئل که با همکاری «سالوادور دالی» شکل گرفته، در کمتر از 20 دقیقه پیمان ابدی او با سورئالیسم در سینما را تثبیت میکند و پیوند ناگسستنی فیلمهای بونوئل با رویاهای دستنخوردهای که در بیمنطقی آنها منطق مستحکم و پایداری یافت میشود را مشخص مینماید. در ادامه با معرفی این فیلم همراه گیمنیوز باشید.
Un Chien Andalou فیلم کوتاهی محصول 1929 است که بونوئل آن را نوشته و کارگردانی کرده و سالوادور دالی نیز در شکل گیری نما به نمای آن نقش داشته است. همکاری این دو هنرمند به ساخت اولین فیلم سورئال سینما منجر شده که خود یک بیانیهی بلیغ سینمایی نیز محسوب میشود. در این فیلم جایگذاری شخصیتها، نوشتهها و اتفاقات تصادفی به نظر میرسد، تا جایی که حتا با چند بار تماشا نیز نمیتوان به درستی معنا و مفهومی از آن استخراج کرد. این شاید مهمترین نکته در باب این فیلم باشد. سورئالیسم واقعی که به دنبال انتقال معنا و مفهوم نیست، بلکه برای فرار از زنجیرهی معانی در تکاپو است و میکوشد تا علیه قصهگویی کلاسیک قد علم کند. رابطهی علت و معلول در فیلم بونوئل پنهان است و به همین خاطر شما قادر به برقراری ارتباط روایی و منطقی بین صحنههای آن نخواهید بود.
در عوض، این حس بیننده است که از صحنهای به صحنهی دیگر منتقل میشود و آنها را به یکدیگر متصل میسازد. بونوئل تلاش کرده تا افکار خود را بدون واسطه و بدون تغییر به فیلم تبدیل کند و در این راه موفق بوده است. همانگونه که هنرمندان سورئالیست در ادبیات و هنرهای تجسمی کوشیدهاند بدون دخالت ذهن در تصحیح ایدهها و با کمترین مداخلهی ممکن ایدههای خود را به فرم دلخواه خود به نمایش بگذارند، بونوئل نیز سگ آندلسی را در قالب سینما پرداخت کرده و به همین خاطر است که نتیجه به رویا شبیه است. رویایی که در آن وقایع ارتباط معناداری با هم ایجاد نمیکنند، اما به صورتی غیرقابل درک، در نهایت معنادار جلوه میکنند.
البته میتوان از فیلم بونوئل مفاهیمی را استخراج کرد. جدا از ارتباط صحنهها با هم، حضور شخصیتها در موقعیتهای متفاوت اما شبیه به هم میتواند تا اندازهای راهگشا باشد. اینکه شخصیت اصلی فیلم، زنی است که آشفتگی ذهنی او در مواجهه با مرد قصه او را در موقعیتهای مختلف قرار میدهد. موقعیتهایی که در هر کدام او در معرض خطری قرار میگیرد که از جانب مرد به گونهای به سمت او روانه میشود. حضور زن در این فیلم در مقام سوژهای فعال آغاز میشود و سپس به ابژهای که تنها میتواند واکنش دفاعی از خود نشان دهد تبدیل میشود. این تبدیل موقعیت اما همچون دیگر اجزای فیلم انتزاعی است و از طریق تصاویری که در ذهن او به وجود میآید روایت میشود. روایتی که مدام با تصاویرِ عمدتا ترسناک و غیرعادی مختل میشود و نشان میدهد که گریز ذهن نویسنده از واقعیت به رویا و تلفیق این دو، دلیل اصلی او برای ساخت چنین فیلمی بوده است. تصاویر برای شما راه تفسیر باقی نمیگذارند، بلکه به شکلی غریب احساسات شما را درگیر میکنند.
در فیلم شاهد استفاده از تکنیکهای بدیع سینمایی در زمان اجرای این طرح هستیم. استفادهای که بونوئل از مونتاژ در رفتن به نماهای درشت برای به تصویر کشیدن ذهنیت خود میکند، از جمله نمادهای جدی این بیانیهی سینمایی است. آنچه فیلم را جذاب میکند نیز استفاده از همین نماها است که به شکل اینسرت در میانهی روایت جای میگیرند و از نزدیک مخاطب را برای تحت تاثیر قرار گرفتن با پدیدهی غیرعادی مواجه میکنند. (نگاه کنید به صحنهای که مورچهها از کف دست مرد خارج میشوند، یا لحظهای که تیغ روی چشم زن به حرکت در میآید). بونوئل هنرمندانه این صحنهها را در خلال روایت خود از یک داستان به ظاهر عاشقانه جای میدهد تا ضمن یادآوری سبک فیلمسازی خود، مانعی برای تفسیر قصهی خود ایجاد کرده باشد.
فیلم Un Chien Andalou یک فیلم جسور و فوقالعاده با اهمیت است که تماشای آن نه تنها برای درک سینمای بونوئل ضروری است که به طرز معناداری به تنها نمونهی واقعی از سینمای سورئال تبدیل میشود. سینمایی که بعدا توسط بونوئل و دیگر فیلمسازان قلههای مرتفعتری را فتح میکند، اما هرگز به بلندپروازی سگ آندلسی نمیرسد.