Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

نقد و بررسی فیلم سینمایی چشم و گوش بسته – کمدی باهوش

فرزاد موتمن که بیش‌تر با فیلم عاشقانه‌ی «شب‌های روشن» شناخته می‌شود، کارگردانی محدود به یک سبک خاص نیست. او از ملودرام‌های کلاسیک سینمای ایران تا کمدی‌های بازاری و بی‌مایه را امتحان کرده و به عنوان یک کارگردان ایده‌پرداز، در همه‌ی این فیلم‌ها ردی منحصر به فرد از خود به جا گذاشته است. حتا اگر آثار سینمایی او فیلم‌های میان‌مایه‌ی سینمای ایران به شمار آیند، از ارزش‌های مهارت موتمن در تبدیل اصولی و حساب‌شده‌ی فیلم‌نامه به فیلم کم نمی‌شود. در حالی که او همیشه نیم‌نگاهی به گیشه داشته و تلاش کرده فیلمی عامه‌پسند بسازد، هرگز درگیر جریانِ مبتذل سینمای بدنه نشده و برای خود استانداردی قائل بوده است. استانداردی که در نهایت منجر به ساخت فیلمی شبیه به چشم و گوش بسته شده است. در ادامه با نقد و بررسی این فیلم با گیم‌نیوز همراه باشید.

در فضایی که «مطرب» به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل می‌شود و رکوردهای گیشه را جابجا می‌کند، فیلم فرزاد موتمن برای حراست از آبروی کمدی در سینمای ایران برمی‌خیزد. مصطفی کیایی که فیلم مطرب را کارگردانی کرده با این فیلم سخیف و بی سر و ته خود را به جمع کارگردان‌های با استعداد از دست رفته‌ی سینمای ما در دهه‌ی نود اضافه کرده است. در طرف دیگر، موتمن قرار می‌گیرد که در همان روزهایی که مطرب در جدول فروش جولان می‌دهد و فیلمی به گرد پایش هم نمی‌رسد، یک فیلم کمدی روی پرده دارد. کمدی آبرومندی که این روزها به تنهایی در مقابل ابتذال آثار سخیفی همچون فیلم مطرب ایستادگی می‌کند.

اگرچه عنوان فیلم «چشم و گوش بسته» به تئاترهای کمدی سخیف شبیه است و طراحی کلیشه‌ای پوستر فیلم ما را به یاد آثار ضعیف دسته‌ی طنز می‌اندازد و ترکیب بازیگران فیلم هم چندان چنگی به دل نمی‌زند، چشم و گوش بسته فیلم خوبی است. بیشتر از همه به خاطر اجرای ایده‌ای الهام گرفته از See No Evil, Hear No Evil محصول 1989 در آمریکا به شکلی بسیار بهتر و طنازتر. می‌توان گفت فیلم فرزاد موتمن در خلق موقعیت‌های کمدی موفق‌تر از فیلم «آرتور هیلر» است و با مخاطب ارتباط بیشتر و قوی‌تری برقرار می‌کند. بدین ترتیب، موتمن که فیلم خود را وام‌دار این اثر متوسط هالیوودی است، موفق می‌شود با دقت در کارگردانی و شناختِ ذائقه‌ی مخاطب خود، شکلِ بهتری به ایده‌ی جذاب و کمدی تکراری‌اش بدهد و آن را به یک فیلم سرگرم‌کننده، جذاب و قدرتمند تبدیل کند.

چشم و گوش بسته داستانِ یک مرد کور را دنبال می‌کند که به دنبال کار می‌گردد و از قضا برای استخدام به مغازه‌ی یک فردِ کر می‌رود! این دو به شکلی تصادفی درگیر یک پرونده‌ی قتل می‌شوند و باید خود را از مخمصه‌ی اتهامی که تنها متوجه آن‌ها است برهانند. برای این‌که طنز این فیلم به دلتان بنشیند باید کمدی موقعیت را در کلاسیک‌ترین شیوه‌ی آن درک کنید. کارگردان این فیلم هم برای این قصه‌ی سراسر طنز، همین سبک اجرا را در نظر گرفته است. فیلم پس از معرفی شخصیت‌های اصلی‌اش -که با شوخی‌های معمول و گاه کلیشه‌ای و بسیار تکراری همراه است- مستقیما به سراغ شکل دادن فضای تناقض و طنز می‌رود. در ادامه هر چه هست درگیری طنازانه‌ی یک مردِ کور و یک مردِ کر با چالش‌هایی است که این دو به مضحک‌ترین شکل ممکن با آن‌ها روبرو می‌شوند!

کارایی فیلم‌نامه در فیلم به شکل دادن قصه و مهیا کردنِ بست‌های حرکت شخصیت‌ها برای خلق موقعیت طنز تقلیل می‌یابد. اگرچه همین اندازه نیز برای چنین فیلمی کافی است، فیلم‌نامه هرگز به دنبال ایجاد اثری درازمدت در بیننده نمی‌رود، بلکه تنها بستر روایی برای شوخی‌های فیلم را ایجاد می‌کند و دیگر به کناری می‌ایستد. فیلم‌نامه البته هرگاه که سوالی ایجاد می‌کند، پاسخی به آن می‌دهد، منطق درستی دارد و هرگز دچار اشتباه و خطا نمی‌شود، در پی انتقال معنایی بزرگ‌تر از دهانش نیست و بالاخره آن‌چنان دقیق نوشته شده است که در اجرا دچار کمبود نمی‌شود و برای همه‌ی حرکاتِ شخصیت‌ها توجیهی دارد. این فیلم‌نامه به موتمن کمک کرده تا با خیالی آسوده طنز فیلم را به بازی بازیگرانش انتقال دهد و آن‌ها را به رانه‌ی اصلی بیننده برای خندیدن تبدیل کند.

زوج «امین حیایی» و «بهرام افشاری» با نشاط، هوشمند و هماهنگ، در میان مهلکه‌ی فیلم موفق می‌شوند تماشاگر را بخندانند. خنداندنی که نه به واسطه‌ی شوخی‌های سخیف و موقعیت‌های دست‌چندم که بر اساس کارکرد اصیل کمدی در سینما محقق می‌شود. تناقضی که شخصیت‌های فیلم به خاطر نقص‌هایشان با موقعیت ایجاد می‌کنند، باعث خلق طنز می‌شود. اتفاقی که از ابتدای شکل‌گیری کمدی در سینما رواج دارد و آثاری به یادماندنی مثل فیلم‌های «لورل و هاردی» نمونه‌هایی از آن هستند. کمدی فیلم چشم و گوش بسته از همین جنس است. بازیگران فیلم هم موفق می‌شوند به خوبی در این قالب قرار گرفته، با استفاده‌ی به‌جا از فیزیک و بیان مناسب خود، کارگردان را در شکل دادن به این طنز سینمایی یاری رسانند. امین حیایی بازی قابل قبولی از خود ارائه می‌دهد، اگرچه دیگر آن شادابی روزهای جوانی خود را ندارد و گاه قادر نیست به اندازه‌ی کافی صحنه را از آن خود کند. اما بهرام افشاری که روزهای اوج خود در سینمای کمدی را می‌گذراند، در این فیلم هم مضحک و هم قابل ترحم ظاهر می‌شود تا به اندازه‌ی خود در خنداندن مخاطب سهم داشته باشد. دیگر بازیگران فیلم به اندازه‌ی نقش خود تاثیرگذار هستند، به جز «پوریا پورسرخ» که به طور خلاصه بسیار بد است.

موتمن از میزانسن، دوربین و بازیگرانش به یک اندازه برای خلق طنز استفاده می‌کند. این استفاده به شکل‌گیری چند سکانس کمدی درخشان می‌انجامد. سکانس بازجویی ابتدای فیلم، با این‌که ساده‌ترین میزانسن و بازی ممکن را دارد، شما را به راحتی می‌خنداند، چون موتمن در عین حال که می‌داند باید از ابزار خود استفاده کند،‌ مجهز به متنی حساب شده و منطقی کمدی است که تنها با اجرای درست آن به نتیجه‌ی دلخواهش می‌رسد. صحنه‌های رانندگی بهرام افشاری (فرد نابینا) در فیلم اجرای پیچیده‌تری دارد و بازی جدی‌تری می‌طلبد. موتمن در اجرای این صحنه هم موفق می‌شود شما را بدون درگیر شدن با متن یا منطق سینمایی خاصی به خنده وادارد. و سکانسِ مهمان‌پذیر که از همه مهم‌تر میزانسنِ کمدی و دوربین دقیق و درستی دارد، ثابت می‌کند موتمن برای کارگردانی فیلم چشم و گوش بسته هم ایده‌های جذابی داشته و بدون ترس از قضاوت شدن آن‌ها را اجرایی کرده است. کارگردان فیلم به همین اندازه از موسیقی نیز برای خلق کمدی استفاده می‌کند و آن را دست‌مایه‌ی طنز فیلم خود قرار می‌دهد. بدون موسیقی فیلم موتمن حتما چیزی کم دارد و او با انتخاب دقیق آهنگ‌ها و جای‌گذاری هنرمندانه‌ی آن‌ها، بار دیگر نشان داده تسلط زیادی به کارکرد موسیقی در فیلم هم دارد.

چشم و گوش بسته یک فیلم کمدی شریف و با اصالت است که در سینمای امروز ایران قطعا کم‌تر از آثار سخیف و مبتذل دیده می‌شود. فیلم هیچ نیازی به شوخی‌های جنسی و زننده ندارد، اگرچه چند بار به دام آن‌ها می‌افتد و از شوخی‌های جنسی استفاده می‌کند و همین بزرگ‌ترین ایرادش محسوب می‌شود. بازی خوب بازیگران اصلی فیلم در دو نقشِ نابینا و ناشنوای قصه و خلق موقعیت‌های کمدی مختلف و مکرر، به اندازه‌ی کافی در فیلم خودنمایی می‌کنند تا نیازی به دست دراز کردن به سمت کلیشه‌های کمدی سینمای امروز ایران نباشد، اما چشم و گوش بسته این اشتباه را مرتکب می‌شود و ارزش خود را پایین می‌آورد. با این حال از همان استانداردی که موتمن برای فیلم‌سازی خود تعریف کرده پایین‌تر نمی‌آید، تا بشود همچنان آن را ستود و در فضای غیرقابل تحمل ژانر کمدی در سینمای ایران، به آن دل بست.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.