با انتشار قسمت اول سریال قورباغه بالاخره بعد از مدتها شبکه نمایش خانگی به ما نوید یک اثر حرفهای و درجه یک را میداد. حضور بازیگران مطرح و همچنین کارگردانی هومن سیدی خیال ما را راحت کرده بود. اما متاسفانه خیلی زود سریال حرکتی ناگهانی به عقب کرد و تمام ذوق و شوق ما بعد از قسمت اول تقریبا کور شد. در ادامه با نقد قسمت دوم سریال قورباغه با گیمنیوز همراه باشید.
در قسمت اول ما شاهد معرفی سه شخصیت و داستانشان بودیم. معرفی متفاوتی که با تمام نقضهایی که داشت هومن سیدی توانسته بود با یک پایان بندی خوب مخاطب را میخکوب کند و آنها را تشنه قسمت دوم نگهدارد. در قسمت دوم اما داستان به عقب برمیگردد تا ما را با دو شخصیت جدیدی که وارد داستان میشوند آشنا کند.
اینجاست که فیلمنامه مسیری بسیار غیرمنطقی را پیش میگیرد که اصلا برای مخاطب قابل فهم نیست. این دو شخصیت به طرز عجیب و غیرعقلانی به یکدیگر نزدیک میشوند و دوستی این دو نفر با توجه به دلیل نزدیک شدن این دو اصلا قابل درک نیست.
از طرفی یکی از این دو به گفته خودش به بیماری ام اس دچار است و نمیتواند کارهای روزمره خود را انجام دهد. اما ناگهان همین شخصیت تبدیل به یک خلافکار و آدمکش حرفهای میشود. سریال هیچ دلیل درستی برای این چرخش شخصیت ناگهانی ارائه نمیدهد.
همانطور که پیشبینی میشد شخصیت صابر ابر زنده مانده است اگرچه که یک بار دیگر نیز به قفسه سینه او شلیک میشود. اما او برای مدتی بسیار طولانی زنده میماند و هوشیاری و توان بدنی کاملی دارد. اتفاقی که اصلا حتی با دلایلی که سریال در اختیار مخاطب قرار میدهد هم قابل درک نیست.
تیر خلاص سریال قورباغه به مخاطب در پایانبندی قسمت دوم شلیک میشود که حقیقتا خندهآور است. نوری (نوید محمدزاده) به آدمهایش دستور میدهد تا از شر سه جنازه با صحنهسازی و تصادفی جلوه دادن ماجرای قتل آنها خلاص شوند اما هیچ چیز این صحنهسازی درست نیست.
آدمهای نوری بدون هیچ دستکشی جنازههایی که مدتها از مرگشان گذشته داخل ماشین میگذارند و به پاک کردن اثر انگشتشان از روی فرمان و درهای ماشین بسنده میکنند.
در حالی که اصلا هیچ خونی در ماشین ریخته نشده و ذرهای این صحنهسازی باورپذیر نیست. موضوع دیگری که من را آزار میداد این بود که هیچ یک از آنها متوجه زنده بودن شخصیت صابر ابر نشد و وی نیز پس از رفتن نوری و آدمهایش طوری راه میرفت و کار میکرد که انگار نه انگار که در 24 ساعت گذشته دو بار گلوله خورده و از او خون رفته است.
فضای قسمت دوم سریال قورباغه همچنان خشن، تاریک و خونین است. این یکی از نقاط قوتی است که همچنان حفظ شده هرچند که باز هم محدودیت سنی 18 سال را توجیه نمیکند. از دیگر نقاط مثبتی که همچنان حفظ شده کیفیت بصری سریال است که آن را مدیون کارگردانی خوب هومن سیدی هستیم.
در نقد قسمت اول به این موضوع اشاره کردم که آهنگسازی سریال بسیار معرکه است و اینجا نیز باید به آن تاکید کنم. بامداد افشار از آهنگسازان بسیار خوبی است که در طول این سالها بارها خودش را ثابت کرده.
بازی نوید محمدزاده مثل همیشه درخشان است و این مرموز بودن شخصیت نوری و همینطور قدرت عجیبش، وی را به کارکتری جذاب برای مخاطبین تبدیل کرده است.
در پایان باید بگویم که سریال خیلی زود ضعفهای زیادی از خود نشان داد اما باید این را در نظر داشته باشیم که مسیر بسیار طولانی همچنان باقیست. بسیاری از شخصیتها را ما هنوز ندیدهایم و با آنها آشنا نیستیم. هنوز منتظر هنرنماییهای بازیگران خوبی همچون سحر دولتشاهی هستیم.
باید دید آیا سریال قورباغه میتواند در قسمتهای بعدی خودش را از این سقوط ناگهانی نجات دهد یا خیر.