Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

چهار انیمه مهجور تاریخ سینما که باید حتما تماشا کنید

0

مدت‌ها به فکر نوشتن مقاله‌ای درباره انیمه‌های سینمایی بودم. البته از اول نمی‌خواستم سراغ آثار مهجور و بی‌نشان بروم. آن‌ها که در ایران و بعضا در جهان هم چندان معروف نیستند. این فکری بود که ناگهان به ذهنم رسید. من هم فرصت را غنیمت دانستم و مشتاقانه قلم به دست گرفتم. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، معرفی انیمه‌هایی است که گمان می‌کنم کمتر کسی آن‌ها را دیده باشد. هرچند که هر چهارتاشان به‌غایت دیدنی و زیبا هستند؛ اما به هر دلیل، بداقبال بوده و دور از نظرها مانده‌اند. و جز عده‌ای از انیمیشن-دوست‌های حرفه‌ای و پیگیر، کسی (منظورم مخاطب عام است) از وجودشان اطلاع ندارد. این شما و این معرفی چهار انیمه ناشناخته در تاریخ سینما.

Tekkonkinkreet محصول سال ۲۰۰۶


درخشش بتن‌آرمه در جشنواره‌ها و تصاحب چندین‌وچند جایزه از قبیل بهترین انیمه سال، باعث به شهرت رسیدن‌اش نشدند. فیلم در گیشه هم به‌سختی شکست خورد و حتا موفق نشد هزینه‌های ساخت‌اش را جبران کند. و همین شکست غیرمنتظره بود که مهر گمنامی را بر پیشانی بتن‌آرمه فرود آورد. اما ساخته مایکل آریاس در زمان خودش اثر تقریبا بی‌نقصی بود. حال آن که هنوز هم یکی از بهترین انیمه‌های پانزده سال اخیر است.

در یک شهر تخیلی که محل تجمع سارقان و بزهکاران و یاکوزاهای ژاپنی است، دو خلافکار کم‌سن‌وسال به نام‌های سیاه و سفید -ملقب به گربه‌ها- با دزدی کردن از مردم شهرتی برای خودشان دست‌وپا کرده‌اند. ویژگی منحصربه‌فرد آن‌ها برخورداری از قدرت پرواز کردن است. تا مدتی همه چیز طبق برنامه‌ریزی سیاه و سفید پیش می‌رود. در این مدت، هیچ‌کس -حتا ماموران پلیس- نمی‌توانند سد راه آن‌ها شوند. تا این که سروکله اعضای یاکوزا در شهر پیدا می‌شود و این اتفاق، روال زندگی گربه‌ها را به هم می‌ریزد.

Barefoot Gen محصول سال ۱۹۸۳


بی‌تدبیری‌های امپراتور ژاپن در جنگ جهانی دوم، تبعات جبران‌ناپذیری برای مردم این کشور به همراه داشت. که مهم‌ترین‌اش بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی بود. پس از افتادن بمب‌ها، شور و نشاط از دل اهالی ژاپن رخت برکشید. مزارع حاصلخیز آن‌جا به صحرایی خشک و بی‌آب‌وعلف مبدل شدند. پیام‌آوران مرگ به هر گوشه‌ای خیمه زدند. و دیگر نشانی از امید و زندگی در این زمین سوخته نبود. علیرغم این که خلق چنین فضایی در یک فیلم انیمیشن به دشواری ممکن است، انیمه‌های زیادی به موضوع ویرانی‌های حاصل از جنگ پرداخته‌اند.

گن پابرهنه اثر موری ماساکی، بدون در نظر گرفتن شاهکار ایسائو تاکاهاتا (آرامگاه کرم‌های شب تاب) شاید بهترین آن‌هاست. چشم‌انداز ژاپن جنگ‌زده در این انیمه چنان رئالیستی و هولناک است که لرزه بر اندام هر بیننده‌ای می‌اندازد. با دیدن گن پابرهنه می‌توان وحشت و اضطراب حضور میان قربانیان بمب اتم را به طور کامل حس کرد. آدم‌هایی که در خواب و رویا هم انتظار سوختن در آتش قساوت قدرتمندان را نداشتند.

Belladonna of Sadness محصول سال ۱۹۷۳


شابیزک حزن یا بلادونای غم و اندوه، از مهجورترین انیمه‌های این فهرست و بدون شک هنرمندانه‌ترین آن‌ها محسوب می‌شود. اثری که پس از پخش مجددش در سال ۲۰۱۶ توسط کمپانی CineliciousPics –ویکی‌پدیا– ظرافت‌های بصری‌اش را به رخ همگان کشید. و دوباره بر شکوه و عظمت هنر ژاپنی صحه گذاشت. همچنین بار دیگر به مخاطبان غربی خود ثابت کرد که در سینمای ژاپن، گنج‌های کشف نشده و گران‌بهایی نهفته است.

شابیزک حزن، انیمه‌ای به معنای متعارف کلمه نیست. این فیلم کوچکترین قرابتی با آثار میازاکی، ساتوشی کن، کاتسوهیرو اتومو (انیمه‌سازان مشهور ژاپن) و سایر بزرگان انیمه ندارد. چراکه شابیزک حزن برخلاف انیمه‌هایی همچون آبی کامل و آکی‌را، سعی داشته تا ضمن پایبند ماندن به سنت‌های ریشه‌دار ژاپنی به سبک مدرن‌تری در امر تصویرگری -و نه صرفا پرداخت مضامین- برسد. نتیجه اثری شده است با تصاویر ساختارشکنانه و متکی به مفهوم اروتیسم (جای جای فیلم، پر از صحنه‌های اروتیک است) که نظیر آن را در فیلم‌های کارگردانانی مانند ناگیسا اوشیما هم پیدا نمی‌کنید.

The Great Adventure of Horus, Prince of the Sun محصول سال ۱۹۶۸


ماجراجویی بزرگ هوروسْ شاهزاده آفتاب، اولین انیمیشن بلند تاکاهاتا در مقام کارگردان است. این اثر وی چند قدم از انیمه‌های آن دوران جلوتر بوده و باورکردنی نیست که محصول دهه شصت میلادی باشد. امروز هم اگر به تماشای هوروس شاهزاده آفتاب بنشینید، متوجه قدمت و دیرینگی آن نخواهید شد. انگار نه انگار که پنجاه سال از ساخته شدن اثر می‌گذرد و غبار زمان بر چهره چروک خورده‌اش جا خوش کرده. اهمیت هوروس… در کارنامه تاکاهاتا این است که باعث آشنایی او با دوست و همکار دیرینه‌اش یعنی هایائو میازاکی -انیماتور ارشد این فیلم- شد. آن‌ها به دوستی‌شان ادامه دادند و در سال ۱۹۸۵ استودیو جیبلی را تاسیس کردند. استودیویی که هم سکوی پرتاب آن‌ها بود و هم خاطره‌ساز چندین نسل از دوستداران انیمه شد.

هوروس نوجوانی است که برای انجام وصیت پدرش، به‌ناچار راهی سفر دور و درازی می‌شود. وی در حین سفر با دشمن خانوادگی خود، جادوگر خبیثی به نام گرانوالد، ملاقات می‌کند. گرانوالد به هوروس پیشنهاد دوستی می‌دهد تا در انجام کارهای شیطانی و شرورانه یاری‌اش کند. اما هوروس نمی‌پذیرد و دست رد به سینه او می‌زند. غافل از این که هیچگاه از خشم گرانوالد در امان نخواهد ماند.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.