Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

توضیح صحنه پس از تیتراژ پایانی سریال مون نایت مارول – راننده لیموزین کیست؟

0

جالب بود، نه؟ قسمت پایانی سریال «مون نایت مارول» (Marvel’s Moon Knight) به نمایش درآمد و این قسمت آخر کاملاً همه چیز تمام بود. از رستاخیز گرفته تا پرداختن به خدایان و صحنه‌های مبارزه حماسی که فانی‌ها و خدایان در آن نقش داشتند، قسمت شش همه‌ی چیزهایی را که یک طرفدار می‌توانست از یک سریال خوب آرزو داشته باشد را داشت. با این حال، سرنخ‌هایی در مورد این‌که سفر شوالیه ماه به کجا منتهی می‌شود در اپیزود آخر پنهان بود. آن هم در صحنه‌های بعد از تیتراژ قسمت آخر.

صحنه دراماتیک پس از تیتراژ، آینده‌ای را برای قهرمان جدید MCU نشان می‌دهد

یک «کانشو» (Khonshu) به ظاهر شیک در یک لیموزین سفید نشسته و دستور کشتن رهبر فرقه، «آرتور هارو» (Arthur Harrow) به بازی «اتان هاوک» (Ethan Hawke) و الهه «آمیت» (Ammit) را که در درون او به دام افتاده است، می‌دهد. هارو به عنوان یک اوشابتی فانی (ushabti) (مجسمه‌های مصری که معمولا از سفال مصری درست می‌شوند. مصری‌ها آن‌ها را شبیه خدایان فرم می‌دادند و آن‌ها را در مقبره‌ها نگهداری می‌کردند. در سریال خدایان را در آن‌ها حبس می‌کنند.)، زندانی برای الهه مرگ عمل می‌کند. دستورات خدای ماه توسط «اسکار آیزاک» ( Oscar Isaac) بازیگر اسپانیایی زبان انجام می‌شود که کانشو او را به عنوان “دوستش” «جیک لاکلی» (Jake Lockley) معرفی می‌کند. حالا سوال این است که، چگونه به اینجا رسیدیم. و این داستان چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

در اپیزود ششم از سریال مون نایت مارول «مارک اسپکتور» (Marc Spector) (اسکار آیزاک) به (A’aru)، میدان نی (بهشت در مصر باستان) وارد شده است و با اعتراف خودش به «تاورت» (Taweret)، الهه اسب آبی محبوب ما، می‌گوید که آنجا را دوست دارد و از آرامش آن‌جا لذت می‌برد. اما، او مدت زیادی در آنجا نمی‌ماند و به ماسه‌های «دوات» (Duat) (دنیای مردگان در مصر باستان) باز می‌گردد تا استیون را که در پایان قسمت پنجم در آن‌جا گرفتار شده بود، آزاد کند. و استیون آزاد می‌شود و دروازه‌های بازگشت به سرزمین زندگان باز می‌شود.

آرتور هارو و آدم‌هایش به اتاق خدایان می‌رسند و در آن‌جا آمیت از زندان سنگی‌اش آزاد می‌شود. آمیت قوانین خود را تغییر می‌دهد تا آرتور، که دو کفه ترازویش برای تعیین عدالت متعادل نیست را به آواتار خود تبدیل کند. (خطاب به ترازویی که آمیت برای سنجش خوبی و بدی در وجود یک روح استفاده می‌کند.) همسر مارک، «لیلا الفاولی» (Layla El-Faouly) با بازی «می کالاموی» (May Calamawy) با کمک تاورت، اوشابتی کانشو را پیدا کرده و او را آزاد می‌کند. و در ادامه شاهد نبرد بین خدایان و مرگ بسیاری از آواتارها هستیم.

کانشو در مبارزه خود با آمیت به راحتی در حال شکست خوردن است، اما آزادی او باعث زنده شدن مارک اسپکتور/استیون گرانت، مشت عدالت خدای ماه می‌شود. لیلا هم موافقت می‌کند که آواتار تاورت شود، و او تبدیل به «اسکارلت سرخ» (the Scarlet Scarab) می‌شود – و تاورت یک لباس بسیار جذاب را برای لیلا در نظر می‌گیرد. مارک و استیون در خیابان‌های قاهره با هارو و پیروانش روبرو می‌شوند و صحنه‌ی مبارزه حماسی به دنبال دارد. مبارزه خوب پیش نمی‌رود و مارک/استیون از هوش می‌روند، و زمانی که به هوش می‌آیند، همه‌ی حریفانشان روی زمین افتاده‌اند. آنقدر شکست حریفان مطلق است که لیلا با تعجب می‌پرسد “این دیگه چی بود؟”. این اشاره‌ای به تغییر بسیار خشن‌تر در مارک اسپکتور است.

مارک و لیلا آرتور را به اتاق خدایان برمی‌گردانند و در آن‌جا مراسمی را آغاز می‌کنند که آمیت را در حالی که هنوز با کانشو می‌جنگد به اوشابتی فانی متصل می‌کند. خدای ماه به مارک دستور می‌دهد که آرتور را بکشد و بنابراین هم او و هم آمیت را برای همیشه از بین ببرد. مارک مایل به انجام این کار است اما لیلا او را از این کار باز می‌دارد. او خواستار آزادی خود از خدمت کانشو است و ظاهراً خدای ماه موافقت می‌کند.

در حالی که آرتور و آمیت شکست خوردند و به هم پیوستند، اپیزود با بیدار شدن مارک و استیون در آپارتمان استیون در لندن به پایان می‌رسد که هنوز یک پا را به یک ستون بسته‌اند. در تمام طول سریال مون نایت مارول و در قسمت آخر، به شخصیت سوم اشاره شده است. وقتی آرتور به مارک و استیون در مقبره اسکندر کبیر شلیک می‌کند و ظاهراً او را می‌کشد، می‌گوید: «متاسفم که باید اینطور تمام می‌شد، مارک اسپکتور، استیون گرانت یا هر کس دیگری که ممکن است آن تو باشد.» و سپس در جریان نبرد نهایی بین مارک/استیون و آرتور هارو، زمانی که مارک پس از بی‌هوشی به هوش می‌آید، از استیون می‌پرسد: «این تو بودی، استیون؟» که استیون پاسخ می‌دهد: «نه، رفیق.»

در اپیزود سوم، در دعوای مارک و تعدادی از پیروان آرتور، مارک دوباره بی‌هوش می‌شود و نه او و نه استیون مسئول مرگ آن‌ها نیستند. وقتی یکی از آن‌ها به او التماس می‌کند که آن‌ها را رها کند، مارک پاسخ می‌دهد: «این من نبودم.» همه نشانه‌ها به یک تغییر شخصیت سوم اشاره می‌کردند، کسی که در صحنه بعد از تیتراژ با او آشنا شدیم: جیک لاکلی، شخصیتی تاریک‌تر از مارک و استیون.

 جیک لاکلی واقعا کیست؟

در کمیک‌های مون نایت مارول، جیک لاکلی شخصیتی متمایز از مارک و استیون بود. جیک راننده تاکسی است که اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که مارک برای مبارزه با جرم و جنایت در سراسر شهر استفاده می‌کند. دسترسی او به چنین مجموعه‌ای از اطلاعات ناشی از ارتباطات عمیق او با دنیای جنایتکارها است. جیک از تاکسی خود برای سوار کردن افراد و در عین حال استخراج اطلاعات استفاده می‌کند. او در کمیک‌ها با کلاه لبه داری به تصویر کشیده شده است. به نظر می‌رسد که در سریال هم می‌خواهند همان ظاهر را حفظ کنند. (که در صحنه‌های بعد از تیتراژ قابل مشاهده بود).
پس از شکست دادن آرتور هارو، رهبر فرقه (و آمیت در درون او) را در بیمارستانی به نام بیمارستان روانپزشکی «سینکیویچ» (Sienkiewicz) می‌بینیم – ادای احترامی به «بیل سینکیویچ» (Bill Sienkiewicz) ، که اولین مجموعه انفرادی کمیک‌ها را طراحی کرد. جیک قبل از اینکه هارو را از بیمارستان بیرون کند، با یک پرستار اسپانیایی صحبت می‌کند. هارو با دیدن کارکنان بیمارستان که در برکه‌ای از خون دراز کشیده‌اند، به وضوح می‌داند که چیز بدی در راه است. سپس او را در یک لیموزین سوار می‌کنند و در آن‌جا کانشو را می‌بیند. خدای ماه نمی‌تواند از نظر فیزیکی به هارو آسیب برساند و این باعث می‌شود که هارو ،کانشو را مسخره کند. او فاش می‌کند که هرگز نیازی نداشته است که لیلا آواتار او باشد، همانطور که بارها در طول سریال به مارک گفته بود.
به نظر می‌رسد که مارک و استیون از وجود شخصیت سوم، جیک لاکلی، بی‌اطلاع هستند، اما مطمئناً به زودی متوجه خواهند شد‌، که البته اگر قسمتهای بیشتری از مون نایت تولید شود. جیک، به نظر می‌رسد که با کانشو هماهنگ است و از دستورات او برای کشتن هارو اطاعت می‌کند. بنابراین، زمانی که خدای ماه شخصیت مارک و استیون را آزاد کرد، به جیک لاکلی چسبید و همچنان کنترل مشت عدالت خود را حفظ کرد.
منبع collider

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.