جشنواره فیلم کن یکی از معتبرترین و مهمترین جشنوارههای هر سال برای طرفداران فیلم است. برترین جایزه جشنواره کن نخل طلا است. این جایزه تقریباً معادل اسکار بهترین فیلم در کن است.
نخل طلا گاهی به فیلمهای محبوب میرسد و گاهی به فیلمهای مبهمتر و آنهایی که کمتر در دسترس هستند. همچنین این جشنواره طیف متنوعتری از فیلمها را مورد توجه قرار میدهد. در حالی که تقریباً تمام برندگان اسکار، فیلمهای انگلیسی زبان هستند، نخل طلایی به فیلمهایی با زبانهای مختلف تعلق میگیرد. مواقعی وجود دارد که کن از برخی فیلمهای واقعاً عالی و آیندهنگر تجلیل میکند در حالی که اسکار اینگونه نیست.
در ادامه به بررسی 9 برنده نخل طلای جشنواره کن که در همان سال بهتر از برندگان اسکار بودند میپردازیم. به نظر شما دیگر در کدام سالها فیلم برنده نخل طلا بهتر و جذابتر از برنده اسکار بهترین فیلم بوده است؟
Pulp Fiction در مقابل Forrest Gump در سال 1994
اینکه بگوییم فیلم «داستان عامهپسند» (Pulp Fiction) بهتر از فیلم «فارست گامپ» (Forrest Gump) است، بحثبرانگیز خواهد بود. مطمئناً، آنها هر دو محصول زمان خود هستند. حتی میتوان گفت فیلم فارست گامپ فیلمی با ارزشهای منسوخ شده و بسیار ملاحظهکار است. البته این فیلم بسیار سرگرمکننده است و با استانداردهای امروزی هم همخوانی دارد.
داستان عامهپسند یا پالپ فیکشن با تمام کاستیهایش و با وجود تمام فیلمسازان جوانی که سعی کردهاند سبک پر زرق و برق پست مدرن آن را تکرار کنند، هنوز هم بهطور هیجانانگیزی منحصر به فرد است. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای کوئینتین تارانتینو است. اگرچه در سال 1994 فیلمهای عالی دیگری نظیر «رستگاری در شاوشنک»، «شیرشاه» و «لئون» وجود داشت.
Titane در برابر CODA در سال 2021
تفاوت بین برندگان اخیر نخل طلای جشنواره کن و بهترین فیلم اسکار مانند تفاوت بین شب و روز است. یکی یک فیلم ترسناک فرانسوی است که خشونت، تمایلات جنسی شدید و برخی مضامین شگفتانگیز قدرتمند پیرامون هویت و مردانگی در مقابل زنانگی را به نمایش میگذارد. در حالی که دیگری یک درام خانوادگی کماهمیت درباره دختر نوجوانی است که مجبور است زندگی خود را متعادل کند. و با وجود خانوادهاش که همگی ناشنوا هستند کنار بیاید و رویاهای خود را دنبال کند.
شایان ذکر است که هر دو فیلمهای بسیار خوبی هستند، اما «تیتان» (Titane) جولیا دوکورنو ممکن است از نظر تأثیرگذاری، CODA ساختهی سیان هدر را شکست دهد. این فیلم احتمالاً بیشتر در ذهن بینندگان باقی بماند. اگرچه تعداد بینندگانی که ممکن است در وهله اول بخواهند آن را تماشا کنند کمتر باشد، زیرا در ابتدا به نظر میرسد که تیتان فیلمی کاملاً افراطی و گاهاً متضاد است.
در سال 1990 Wild at Heart در مقابل Dances With Wolves
Wild at Heart یکی از وحشیترین فیلمهای دیوید لینچ است و اتفاقاً یکی از وحشیترین بازیهایی است که «نیکلاس کیج» در کارنامه خود دارد. این فیلم یک جنایی کمدی تیره و سورئال و برنده نخل طلای جشنواره کن است. سبک آن غیرمعمولی، اما جالب است. در حالی که بهترین فیلم سال 1990، طبق جوایز اسکار، فیلمی با هیجان کمتر یعنی «با گرگها میرقصد» (Dances With Wolves) به کارگردانی کوین کاستنر بود.
باید تاکید کرد که حماسه تاریخی کوین کاستنر دقیقا بد نیست، اما آیا میتوان فیلمی به کارگردانی دیوید لینچ و با نیکلاس کیج، را با اثر دیگری مقایسه کرد؟ البته که نه!
Taxi Driver در مقابل Rocky در سال 1976
ممکن است بحث برانگیز باشد اگر بگوییم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) بهتر از «راکی» (Rocky) است. با این حال، منصفانه است اگر آنها را از یک جهت مقایسه کنیم – مسلماً هر دو در مورد افراد ضعیف هستند. در راننده تاکسی، تراویس بیکل (رابرت دنیرو)، قهرمان داستان، در دنیایی زندگی میکند که احساس میکند مورد توجه قرار نمیگیرد و وجود او برای کسی اهمیتی ندارد. همین موضوع او را به شورش خشونتآمیز سوق میدهد. در مقابل، شخصیت اصلی در راکی (با بازی سیلوستر استالونه) از رویاهای خود استفاده می کند تا با تبدیل شدن به یک بوکسور قهرمان، از بخشهایی از جهان رهایی یابد و او را سالمتر و پر نشاطتر کند.
با اینکه در آن سال نخل طلای جشنواره کن به فیلم اسکورسیزی تعلق گرفت، آکادمی تصمیم گرفت اسکار بهترین فیلم را به راکی بدهد.
راکی، به کارگردانی جان جی آویلدسن، فیلم بسیار خوبی است که امتیاز بالایی بهدست آوردهاست و بهصورت سری ادامه یافت. اما لحن تاریک راننده تاکسی و درام روانشناختی شدید آن را کاملاً متمایز کرده است. هشدارهای آن در مورد ایدئولوژیهای مخرب و کارهایی که میتوان با ذهن انجام داد هنوز هم بسیار مهم است. این یکی از بهترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی نیز هست.
All That Jazz و Apocalypse Now در مقابل Kramer vs. Kramer در سال 1979
مسلماً اینجا همه چیز کمی گیج کننده است. «این همه جز» (All That Jazz) و «اکنون آخرالزمان» و «کرامر علیه کرامر» همه در سال 1979 اکران شدند. All That Jazz با فیلمهای متفاوتی که در سال 1980 در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمده بودند رقابت کرد. علاوه بر این فیلم «اینک آخرالزمان» که نسخه کامل نشدهی آن در کن رقابت کرد، همراه با «طبل حلبی» (The Tin Drum) برنده نخل طلا شد. فیلم All That Jazz در سال 1980 در جشنواره کن، همراه با فیلم شبح جنگجو اثر آکیرا کوروساوا نخل طلای جشنواره کن را برد.
نکته مهم این است که دو فیلم اینک آخرالزمان و این همه جز در همان سال منتشر شدند و هر دو بسیار بهتر از کرامر علیه کرامر به عنوان یک درام خانوادگی محکم (اما نه شگفت انگیز) در مورد ازدواج و طلاق هستند. اینک آخرالزمان فرانسیس فورد کاپولا یکی از دلخراشترین فیلمهای جنگی تمام دوران و همچنین یکی از بهترینها است. در حالی که All That Jazz فیلم درخشان و فوقالعادهای است که در آن زندگی، احساسات، و معایب آن به نمایش گذاشته میشود. این فیلم یک اثر نیمه اتوبیوگرافیک است که یکی از شیکترین و بهترین فیلمهای تمام دوران محسوب میشود.
The Third Man در مقابل All The King’s Men در سال 1949
«مرد سوم» (The Third Man) مطمئناً بیش از «همه مردان پادشاه» (All the King’s Men) در ذهن جمعی جامعه دوام آورده است. هر دو فیلم نوآر هستند. «همه مردان پادشاه» درباره ظهور و سقوط یک سیاستمدار است، در حالی که «مرد سوم» درباره یک نویسنده آمریکایی است که درباره ناپدید شدن دوستش در وین درست پس از پایان جنگ جهانی دوم تحقیق میکند.
به زبان ساده، برنده نخل طلا در اینجا (مرد سوم) بسیار خاطرهانگیزتر است. فیلمبرداری مبتکرانه، طرح غیرقابل پیشبینی، یک محیط عالی، و لایهای از زیرمتن که کارگردان اورسون ولز در نهایت در نقش مکمل خود به ارمغان میآورد. این به این معناست که این فیلم از فیلم «همه مردان پادشاه» از رابرت راسن پیرتر بسیار بهتر است.
Underground در مقابل Braveheart در سال 1995
«شجاع دل» (Braveheart) بدون شک بهترین فیلم مل گیبسون و یکی از بهترین حماسههای تاریخی دهههای اخیر است. این یک فیلم مهیج دارای عناصر کافی برای تضمین برنده شدن بهترین فیلم است. فیلم «زیرزمین» (Underground) به کارگردانی امیر کوستوریکا، فیلمساز صربستانی، در همان سال برنده نخل طلای جشنواره کن شد. در یک فیلمشناسی پر از فیلمهای عجیب و غریب و سورئال که اغلب به همان اندازه خندهدار و غمانگیز یا حتی کاملاً افسردهکننده هستند، فیلم «زیرزمین» برجسته میشود.
فیلم شجاع دل مانند فیلم زیرزمین یک حماسه است. زیرزمین، با یک نسخه تئاتری که تقریباً سه ساعت طول میکشد و یک مینیسریال که حدوداً پنج ساعت است اکران شد. این مجموعه چندین دهه از تاریخ صربستان را در بر میگیرد. از اوایل دهه 1940 تا اوایل دهه 1990، و درباره دو دوست است که درگیر جنگهای مختلفی میشوند که صربستان یک طرف آنها بود. این یک فیلم بزرگ، پر از شخصیت، صحنه و لحنهای مختلف است. احتمالاً فیلم زیرزمین برای برخی از رای دهندگان اسکار بیش از حد وحشیانه بود، اما هیئت داوران جشنواره کن را تحت تأثیر قرار داد.
The Wages of Fear در مقابل From Here to Eternity در سال 1953
«مزد ترس» (The Wages of Fear) یکی از پرتنشترین فیلمهای هیجانانگیز تمام دوران است. داستان فیلم شامل چهار مرد میشود که کامیونی پر از مواد منفجره را در زمینهای خطرناک و کوهستانی میرانند. این فیلم برنده نخل طلا شد. در همان سال فیلم «از اینجا تا ابدیت» (From Here to Eternity) که یک فیلم جنگی درام/عاشقانه است، برنده اسکار بهترین فیلم در مراسم سالانه آکادمی شد.
«از اینجا تا ابدیت» فیلم خوبی است، اما مانند بسیاری از فیلمهای همزمانش قدیمی شده است. در حالی که «مزد ترس» به طرز شگفتآوری تازه است. اولی فقط یک فیلم خوب برای طرفداران فیلمهای قدیمیتر است، اما دومی که تقریباً 70 سال از اکرانش میگذرد هنوز هم جذاب، پرتنش و تازه است.