Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

فیلم Elvis موضوع تازه‌ترین مصاحبه‌ی تام هنکس

0

با اکران فیلم Elvis، به کارگردانی باز لورمن، رسانه‌ی Collider با تام هنکس درباره‌ی بازی در این فیلم گفت‌وگو کرد. او در فیلم Elvis نقش سرهنگ تام پارکر را که مدیر برنامه‌های الویس پریسلی بود، ایفا می‌کند. در طول مصاحبه، هنکس درباره‌ی این که پارکر یک مروج بود و نه یک مدیر صحبت کرد. او همچنین از پروژه‌ی رویایی‌اش سخن گفت که درباره‌ی دین رید، بازیگر و خواننده‌ی آمریکایی، است که در جوانی تصمیم گرفت کمونیست شود.

همان‌طور که از تریلرها برمی‌آید، فیلم Elvis به رابطه‌ی میان الویس پریسلی (آستین باتلر) و سرهنگ تام پارکر (تام هنکس) می‌پردازد که ایده‌ی جذابی است. این فیلم، داستان الویس را از دیدگاه پارکر روایت می‌کند. داستانی که بیش از دو دهه را در بر می‌گیرد و شامل به شهرت رسیدن پریسلی در پس‌زمینه‌ی یک چشم‌انداز فرهنگی در حال تحول است.

آستین باتلر در این نقش، عالی است و به‌خوبی توانسته آهنگ‌های پریسلی را بازخوانی کند. بازی او به‌تنهایی دلیلی برای دیدن فیلم است. البته او در این مسیر تنها نیست. بازیگران دیگری از جمله هلن تامسون در نقش مادر الویس، ریچارد راکسبورگ در نقش پدر الویس، اولیویا دی جونگ در نقش پریسیلا پریسلی، لوک بریس در نقش جری شیلینگ، دیوید ونهام در نقش هنک اسنو، ناتاشا باست در نقش دیکسی لاک و خاویر ساموئل در نقش اسکاتی مور نیز در فیلم Elvis بازی کرده‌اند.

قسمت‌های پررنگ، سوالاتی است که Collider از تام هنکس پرسیده و بخش‌های دیگر پاسخ هنکس به آن سولات است.

می‌خواهم با تبریک برای فیلم شروع کنم. فکر می‌کنم شما بچه‌ها کار بسیار خوبی انجام داده‌اید. من کنجکاو هستم. فرض کنید به عنوان یک بازیگر/ تهیه‌کننده/ کارگردان می‌توانستید برای ساخت هر چیزی که می‌خواهید، بودجه دریافت کنید. آن وقت چه چیزی می‌ساختید و چرا؟

تام هنکس: موضوعات زیادی وجود دارد که… بسیار خوب. من به طور خاص به شما می‌گویم. من حتا سعی کردم این داستان را بسازم، ولی مشکل بود… درباره‌ی مردی به نام دین رید. دین رید یک مرد واقعا خوش تیپ بود. منظورم یک مرد مسخره‌ی خوش تیپ است که اتفاقا یک خواننده‌ی درجه سه و یک بازیگر درجه دو بود. هنگامی که او به کشور شیلی رفت، طوری تجلیل شد که انگار خودش الویس پریسلی است.

از آن‌جا که او گرایش‌های سوسیالیستی داشت، به عنوان یک ستاره‌ی آمریکایی راک که تصمیم گرفت کمونیست شود، رفت و تبدیل به یک سوپراستار شد. من از مردم روسیه و لهستان پرسیده‌ام که آیا با خواننده و هنرپیشه‌ی آمریکایی به نام دین رید آشنایی دارید؟ و آن‌ها گفته‌اند بله، ما او را می‌شناسیم. از این رو من دوست دارم درباره‌ی آن مرد فیلم بسازم. هرچند که انجام‌اش سخت است.

 

نکته جالب درباره‌ی تام پارکر این است که ابتدا برای الویس واقعا خوب بود، اما بعد به چیز دیگری تبدیل شد. در آغاز مصاحبه، آیا مایل هستید که راجع به او صحبت کنید؟ من فکر می‌کنم تنها کار او تجارت بود.

تام هنکس: در واقع تام پارکر یک مروج بود و نه یک مدیر. فکر هنری در ذهن‌اش نداشت. برایش اهمیتی نداشت که الویس روی صحنه چه می‌خواند. تنها به واکنش تماشاگران اهمیت می‌داد. او قبلا چنین چیزی ندیده بود. الویس می‌توانست هر چه دوست دارد، بخواند. پارکر هیچ وقت به الویس پیشنهاد هنری نکرد.

او در سال 1961 الویس را تبدیل به استعدادی کرد که برای همیشه سلطنت خواهد کرد، احتمالا شغلی که می‌تواند برای 20 سال مهم باشد. اما کاری که بعدا در دهه‌ی 60 و تا حدی در دهه‌ی 70 انجام نداد، این بود که به این استعداد منحصربه‌فرد پر و بال نداد. در حالی که ارزش تغییر روحیه در اواسط دهه‌ی 1950 را داشت.

او هرگز پیش الویس نرفت و نگفت که دوست داری چه کار کنی؟ چه رویایی داری؟ چه ایده‌ای؟ پارکر تنها به کسب پول بیشتر فکر می‌کرد. البته ایرادی در این میان وجود دارد. من فکر می‌کنم که الویس می‌توانست به پارکر نه بگوید. اما او نمی‌دانست چگونه به کسی که تمام رویاهایش را محقق کرده بود، نه بگوید.

من مطمئنم که شما وقتی فیلم را تماشا می‌کنید، به تمام اتفاقات آن فکر می‌کنید. برای همین است که من کار شما را خیلی دوست دارم. وقتی برای یک صحنه‌ی احساسی بزرگ در روز دوشنبه آماده می‌شوید، چگونه روی صحنه‌ی فیلمبرداری می‌روید؟ می‌توانید برای من توضیح دهید؟ آیا هفته‌های قبل به آن صحنه‌ی بزرگ فکر می‌کنید؟ چگونه برای آن آماده می‌شوید؟

تام هنکس: همیشه من از زمان آمدن آن صحنه آگاه هستم. و اگر در روز 46 از برنامه‌ی تصویربرداری 68 روزه باشم، می‌دانم که حتما یک صحنه‌ی این‌چنینی وجود دارد. اما آنچه شما دارید توصیف می‌کنید، به معنای واقعی کلمه چیزی است که در فیلم‌ها اتفاق می‌افتد. باید در وهله‌ی اول، ترس از ساختن فیلم را پشت سر گذاشته باشید. منظورم سه روز اول فیلم‌هاست که تماما هرج و مرج است.

فکر می‌کنی اخراج می‌شوی و هیچ کاری درست نمی‌شود. روز اول از کارگردان متنفر هستی و روز دوم او خوب است. و در روز سوم عاشق او می‌شوی. در سه روز اول هر اتفاقی ممکن است بیافتد. پس از آن، تنها باید به توانایی فردی خود و قدرت فیلمنامه ایمان داشته باشی. مثل این است که آلبومی از هنرمند مورد علاقه‌ات داری. وقتی برای اولین بار آن را می‌خری، دوست داری که مدام به آن گوش کنی. و پس از چهارصد باری که به آن گوش دادی، هر مکث و هر کلمه‌اش را می‌دانی. در واقع یک ارتباط عاطفی داری. و این کاری است که انجام می‌دهی تا روز دوشنبه ساعت 10:00 به آن‌جا برسی.

منبع Collider

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.