Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

نقد و بررسی فصل دوم سریال The Handmaid’s Tale – مالکیت زن

فصل دوم سریال The Handmaid’s Tale «سرگذشت ندیمه» در سال 2018 در Hulu پخش شد. برای خواندن بررسی فصل دوم سریال The Handmaid’s Tale با گیم‌نیوز همراه باشید. این سریال از رمانی با همین اسم الهام گرفته شده است.

 مروری بر فصل اول سریال

در فصل اول ما شاهد شکل‌گیری شخصیت «جون» و ماهیت اصلی گیلید بودیم. در انتهای فصل اول «جون» حامله است و شروع داستان جدیدی رقم می‌خورد. جون و دوستانش حاضر به سنگ‌سار دوست‌شان نمی‌شوند و نافرمانی می‌کنند با این‌که می‌دانند این نافرمانی عاقبت خوبی نخواهد داشت. ولی اتحاد و هم‌بستگی برایشان مهم‌تر است. آن‌ها برای آزادی حق زنانگی‌شان می‌جنگند. فصل دوم دقیقا از انتهای فصل اول شروع می‌شود یعنی از لحظه سوار شدن جون به ون «آی» یا همان چشم که شبیه به پلیس اطلاعات است.

نقد و بررسی فصل دوم سریال The Handmaid’s Tale

در این فصل با افزایش خطوط داستانی و فلش بک‌ها با شخصیت‌های جدیدی مانند مادر جون آشنا می‌شویم که شفافیت بیشتری به بیننده نسبت به شخصیت جون می‌دهد. مادر جون زنی آزاده بوده که در مسیر حق و حقوق زنان بسیار تلاش کرده و جنگیده. حالا مشخص می‌شود که جون این روحیه مبارزش را از کجا‌ آورده. این فصل بیشتر روی احساسات مادر و مسئولیت او در برابر فرزندش می‌چرخد. در این فصل ما شاهد وقایع مختلف نه تنها در مورد جون و سرینا بلکه شخصیت‌های دیگر در مورد حاملگی و احساسات‌ آن‌ها نسبت به فرزندشان هستیم. عشق بین مادر و کودک موضوع اصلی این فصل است.

بررسی فصل دوم سریال The Handmaid's Tale - جون

عجایب زنانگی

در کشوری که هیچ قانونی برای دفاع از حقوق زنان وجود ندارد و زن مانند وسیله‌ای است که به مالکیت مرد در می‌آید، جایی برای رشد نیست. جون که این موضوع را می‌داند در تلاش است تا بتواند آینده دخترش را روشن کند.

از لحظه شروع فصل دوم با فلش بک‌ها و نمایش به جای وقایع حال و هماهنگی ‌آن‌ها با خاطرات گذشته به خوبی پیوند مادر و فرزند و احساس بین آن‌ها برای بیننده به نمایش گذاشته می‌شود.

احساس مادری حسی غریزی است و این حس در طول 9 ماه بارداری شروع و به مراتب با رشد فرزند افزایش پیدا می‌کند. سرگذشت ندیمه این موضوع را فقط با نمایش حاملگی و زایمان جون نمایش نمی‌دهد بلکه با مثال‌هایی در شرایط و حالات متفاوت این موضوع را برای تماشاچی واضح می‌کند.

در این فصل به غیر از حاملگی حال حاضر جون، حاملگی و زایمان فرزند اول او و دوست صمیمی‌اش مویرا که در واقع رحم و تخمک اجاره‌ای بوده است را نیز با جزئیاتی جذاب به خصوص در مورد تاثیر هورمون‌ها و امکان وابستگی به نوزاد را نمایش می‌دهد. مویرا دوست صمیمی هم‌جنس‌گرای جون از شخصیت‌هایی کلیدی است که در فلش‌بک‌ها شخصیت و داستان زندگی او در این فصل برای ما توضیح داده می‌شود. تفاوت او با جون این است که مویرا از قبل از گیلید به دلیل هم‌جنس‌گرا بودن مجبور به مبارزه بوده و شخصیتی آزاده دارد. او در فصل اول یکی از مشوق‌های جون برای رهایی و رسیدن به حق بود.

میزان تاثیر حس پاک مادری، وابستگی فرزند و مادر، احساس نیاز فرزند و مسئولیت مادر با خطوط داستانی متفاوت توضیح داده می‌شود.حس مسئولیت مادر فقط در مورد سلامتی فرزندش نیست. در این کشور عجیب که زندگی زنان در زایمان و مادری خلاصه می‌شود، موضوع آینده فرزندان دختر بعد از بلوغ نیز هست. دغدغه‌ای که باعث می‌شود جون از هر موقع دیگر بی‌باک‌تر باشد.

بررسی فصل دوم سریال The Handmaid's Tale - امیلیارتش قرمز

در این فصل شخصیت امیلی نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. ندیمه‌ای هم‌جنس‌گرا، که قبل از گیلید استاد دانشگاه و محققی قابل بوده: او نیز مادر است. در فصل گذشته امیلی مورد خشونت گیلید قرار گرفت و در این فصل برای آشنایی بیشتر با شخصیت او فلش‌بک‌هایی از زندگی‌اش برای بیننده نمایش داده می‌شود تا مفهوم نابراری و بی‌احترامی نسبت به افراد با گرایش متفاوت و زنان قدرتمند به خوبی برای همه شفاف شود. شخصیت امیلی نیز دست‌خوش تغییرات زیادی می‌شود: از یک انسان تحصیل کرده و متشخص به جنگ‌جویی که دیگر هیچ چیز براش مهم نیست. گیلید او را تبدیل به فردی می‌کند که چیزی برای از دست دادن ندارد. به عبارتی خطرناک‌ترین حالت یک زن.

در کشوری که هیچ قانونی برای دفاع از حقوق زنان وجود ندارد و زن مانند وسیله‌ای است که به مالکیت مرد در می‌آید، جایی برای رشد نیست. جون که این موضوع را می‌داند در تلاش است تا بتواند آینده دخترش را روشن کند. او نسبت به قدرتش (قانع کردن دیگران و رهبری) خود آگاه شده و با اعتماد بیشتر به خودش تصمیم می‌گیرد. جون و دوستانش متحدتر از هر موقعی هستند و میزان شک و تردید بین آن‌ها کاهش یافته.

او با استفاده از دوستان ندیمه‌اش و قدرت متقاعد کردن دیگران سرینا را نیز در این مسیر قرار می‌دهد. در اینجا شاهد تغییر مثبت سرینا و وجود احساس پاک مادری در او هستیم. در عین حال بیشتر و بیشتر متوجه میزان آسیب و نامتعادل بودن شخصیت سرینا نیز می‌شویم. اینکه چقدر احساس ناتوانی می‌کند در حالی که انسانی توانا و با استعداد است. شاید سرینا آنقدر‌ها هم منفور نیست و این رفتار سلطه‌جویانه او تاثیر محیط سمی جامعه و سیاست و قدرت است.

بررسی فصل دوم سریال The Handmaid's Tale ندیمه

میزان شست و شوی مغزی در این فصل با مثال‌های عجیبی نشان داده می‌شود.

همین وقایع دلیلی برای مبارزه بیشتر جون برای آینده فرزندش می‌شود. شخصیت‌های جدید در این فصل وارد و حذف ‌می‌شوند که یکی از ‌آن‌ها همسر نیک (راننده و معشوقه جون) است. کسی که داستان زندگی‌اش یک داستان تلخ پر از غم است‌که میزان ظلم در گیلید را نشان‌ می‌دهد. عاقبت نا‌گوار نا‌فرمانی، عشق و شست و شوی مغزی. به عبارتی در گیلید هر آنچه که باعث شادی و لذت زنان می‌شود گناه است. در گیلید جایی برای اشتباه نیست. یک دیکتاتوری کامل. پیروی یا مرگ.

در انتهای این فصل شخصیتی جدید به ما معرفی می‌شود جوزف لارنس که لقب معمار گیلید را دارد. او ایده و طرح اصلی گیلیاد را داده و به عبارتی همه‌چیز با او شروع شده است. شخصیتی مرموز، عاشق موسیقی که در خانه‌ای عجیب زندگی می‌کند. او با اینکه طراح گیلید است تمایلی به انجام رسم و رسومات آن ندارد. این اطلاعات کم به شدت بیننده را کنجکاو می‌کند.

 

ترس از ناتوانی

فرد در گیلید قدرتمند‌تر می‌شود و این قدرت انگار او را مست می‌کند. در فلش‌بک‌ها متوجه میزان علاقه فرد به سرینا و تاثیر سرینا در شکل‌گیری گیلید و به قدرت رسیدن فرد می‌شویم. ولی در این فصل انگار قدرت سرینا دیگر برای فرد جذاب نیست. فرد که سرینا را به خاطر توانایی‌هایش تحسین می‌کرد در این فصل او را برای همان توانایی‌ها تنبیه می‌کند و قدرتش را در خانه خود نیز به نماش می‌گذارد. به عبارتی به روشنی نشان می‌دهد که سیاست و قدرت چقدر سریع می‌تواند یک انسان را تغییر دهد. یا شاید فرد در گذشته آب ندیده، وگرنه شناگر قابلی بوده.

نقد بررسی فصل دوم سریال The Handmaid's Tale

با بررسی فصل دوم سریال The Handmaid’s Tale متوجه میزان پیچیدگی احساسات زنان می‌شویم.

با نگاه کلی به مفاهیم این فصل به غیر از حس غریزی مادر، میزان ترس مردان در برابر قدرت زنان را متوجه می‌شویم. گفته‌ای از قدیم هست که می‌گوید «نقطه ضعف مردان زنان، و نقطه ضعف زنان فرزندشان است». با توجه به نکات ریز و برخورد تمسخرآمیز و ظالمانه مردان نسبت به زنان متوجه ترس مردان از قدرت گرفتن زنان می‌شویم. از اینکه زنی با جثه‌ای کوچک‌ می‌تواند باهوش‌تر و قدرتمندتر از آن‌ها باشد. البته نمایش این موضوع و در کل خشونت علیه زنان و سرکوب‌شان، آن‌ هم با این شدت برای رواج تفکر برابری جنسیتی است. ولی نکته مهم دیگر که در سریال متوجه می‌شویم، مفهوم تفاوت برابری و مساوی بودن است.

برابری زن و مرد یک حق است ولی نباید فراموش کرد زن و مرد مساوی نیستند. آن‌ها از نظر جسمی، ساختار بدنی و روانی با هم بسیار متفاوت هستند. ولی همه ما انسان هستیم با هرجنسیت، رنگ، هر نژاد و هر عقیده‌ای ما همه انسان و برابر هستیم.

 

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.