فصل اول سریال The Handmaid’s Tale «سرگذشت ندیمه» در سرویس Hulu به سازندگی بروس میلر پخش شد. این سریال بر اساس یک رمان با همین اسم به نویسندگی «مارگارت اِلنور اتوود» (Margaret Elenor Atwood) ساخته شدهاست. از بازیگران سریال میتوان به «الیزابت ماس»، جوزف فاینز، ایوان استراهاوسکی و الکسیز بلدل اشاره کرد. برای خواندن بررسی فصل اول سریال The Handmaid’s Tale با گیمنیوز همراه باشید.
نقد و بررسی فصل اول سریال The Handmaid’s Tale
سرگذشت ندیمه دورانی را روایت میکند که به دلیل آلودگی، آمار بارداری کاهش پیدا کرده و باعث به خطر افتادن نسل بشر شده است. در این میان بر اثر حمله گروهی، رئیسجمهور و بیشتر اعضای کنگره آمریکا کشته میشوند. این گروه با برپا کردن کشور جدیدی به نام جمهوری گیلید (Gilead) در قلمرو ایالات متحده کنونی سیستم حکومتی کاملا جدیدی را برپا میکنند. در این سیستم جدید علاوه بر تغییرات گسترده در بخشهای اداری کشور، جامعه طبقاتی جدیدی شکل گرفته که افراد در طبقات مختلف برحسب نیاز قرار داده شدهاند. بیشتر امتیازات و حقوق افراد نسبت به گذشته آنها با تغییرات شدیدی مواجه شدهاست. برای مثال: به زنان نگاه ابزاری میشود. وظیفه آنها تولید مثل و مادری است. حق داشتن مالکیت هیچ چیز را ندارند. آنها حق رانندگی، کتاب خواندن، نوشتن و تحصیل را هم ندارند.
تاثیر محیط جامعه
شخصیت پردازی این سریال بسیار عالی و منحصر به فرد است. در واقع اگر به دقت به خطوط داستانی سریال توجه کنیم متوجه تغییر شخصیت افراد، نسبت به قرارگیری آنها در محیطهای مختلف جامعه میشویم. افراد با قرارگیری در طبقات مختلف جامعه و میزان قدرت میتوانند کاملا متفاوت رفتار کنند. نویسنده با به تصویر کشیدن قدرت زندانبان و زندانی یک داستان ناگوار و غمانگیز را تبدیل به داستانی هیجانانگیز کرده که به شدت احساسات بیننده را تحت تاثیر قرار داده و مشتاق دیدن ادامه ماجرا میکند.
از گذشته تا به امروز
یکی از نقاط قوت این سریال فلشبکهایی است که با نمایش گذشته شخصیتهای کلیدی به ما علت رفتارهای آنها را نشان میدهد. البته در همین جا یک نقطه مبهم ایجاد میشود. در فصل اول تعدادی از شخصیتهای کلیدی اصلا معرفی نمیشوند. که البته به نظر میرسد علت این کار ایجاد کنجکاوی است تا بیننده را مشتاق دیدن فصلهای بعدی کنند.
راوی احساسات
شخصیت اصلی این سریال جون آزبورن «آفرد»، ندیمهای است که در اول سریال به خانه خانوادهای قدرتمند در دولت گیلید برای خدمتگذاری فرستاده میشود. او یک زن معمولی با یک زندگی نرمال بوده. یک ویراستار کتاب، همسر و یک مادر. که از فرزندش جدا شده و حالا از او برای تولید مثل استفاده میشود.
شخصیت جون در این فصل با فلش بکها تا حدودی برای بیننده شناسایی میشود تا رفتار و حالات او را در قالب یک ندیمه، که بیشتر شبیه به یک زندانی است برای ما روشن شود.
او در فصل اول به دنبال پیدا کردن قدرت درونش است. این که بتواند به تنهایی از پس مشکلات بر بیاید. ولی آیا توانایی این کار را دارد؟ آیا واقعا به تنهایی میشود یک قهرمان بود؟ همه انسانها یک قدرت درون خاص دارند که میتواند توانایی رهبری، نجات یا قانع کردن باشد. این لیست بسته به شخصیت افراد متفاوت است.
جون در این مسیر با افراد مختلفی همراه میشود که همه برای حق میجنگند. چندی از آنها مانند خود او ندیمه هستند. از بین این افراد شخصیتهایی نقش کلیدی پیدا میکنند که گذشتهشان برای ما سوال میشود و در کنار مسیر تغییر شخصیت جون آنها نیز تغییر میکنند. مسیر تغییر شخصیت جون بسیار الهام بخش است. ولی نه به صورت یک فیلم تخیلی مثل داستانهای کامیک، ژانر این سریال تخیلی اعلام شده ولی این داستان میتواند یک سرگذشت واقعی باشد البته با کمی اغراق. جون و دوستانش با روبهرو شدن با وقایع سخت و دشوار مجبور به اقداماتی میشوند تا به خودشان و دیگران کمک کنند.
از دیگر جذابیتهای این سریال میزان تاثیرگذاری افراد روی یکدیگر است. این که افراد چقدر در برابر ظلم تحمل دارند یا چقدر میتوان افراد را با استفاده از باورهایشان شستو شوی مغزی داد. و البته نشان دادن ترس و شجاعت در کنار هم، اینکه این دو احساس مخالف یکدیگر نیستند.
جون میداند جنگیدن یا نافرمانی او برای رسیدن به حق و عدالت عاقبت خوبی نخواهد داشت، ولی ترسیدن باعث عقب نشینی او نمیشود. شخصیت او نماد یک زن آزاده است، که آزادی و حقی که برای او عادی و معمول بوده را از دست داده و حالا معنی آن را درک میکند. زنی که در مسیر رسیدن به عدالت قدم میگذارد.
از آنجایی که جون راوی داستان نیز هست با بیان افکار خود و بازی حرفهای بازیگر به خوبی احساسات و افکار خودش را به بیننده انتقال میدهد. این نشان دهنده مهارت نویسندگان این سریال نیز هست. این به بیننده اجازه میدهد تا متوجه تمامی احساسات شود. از خشم و غم و ترس تا انتقام و حتی عشق. این که جون نیز یک فرد عادی مانند همه ماست. ترس و غم در علوم روانشناسی احساسات بدی نیستند بلکه باعث میشوند بیتفکر و احمقانه دست به جنگیدن نزنیم.
اما احساسات همیشه هم قابل کنترل نیستند. در مسیر سرگذشت شخصیتهای سریال، این موضوع بسیار واضح و خلاقانه نمایش داده میشود. در کل در بررسی فصل اول سریال The Handmaid’s Tale متوجه معرفی و نمایش عاقلانه و به جای احساسات میشویم. به گونهای که بیننده عمیقا با لحظه به لحظه داستان ارتباط میگیرد.
جبهه قدرت
خانواده «واترفورد» (Waterford)، «سرینا» (Serena) و «فرد» (Fred) از قدرتمندترین افراد در کشور گیلید، و شخصیتهای کلیدی سریال هستند. جون ندیمه آنهاست یا به عبارتی زندانیشان. شخصیت فِرد و سرینا نیز با فلشبکهایی از گذشته تا حدودی برای ما شناسایی میشوند ولی همچنان سوالاتی وجود دارد.
فرد واترفورد، میتواند مثال خوبی از تاثیر قدرت در شخصیت افراد باشد. مثال گفته معروف که قدرت و سیاست یا کثیف است یا کثیف میکند.
سرینا نیز نویسندهای باهوش و تحصیلکرده است که کل زندگی و تواناییهایش را فدای باورها و کمک به همسرش کرده. او احساس ناتوانی میکند چون قادر به تولید مثل نیست و خوشحالی را در مادر بودن میبیند و در پی پیدا کردن دلیلی برای زندگی است. شاید اگر یک روایت واقعی بود یک روانکاو بیشتر از هر چیز دیگری میتوانست به او کمک کند.
بیداری خلق
هدف گیلید زندگی بهتر با ایجاد محدودیتهای زیاد است. ولی در همین فصل مخالفان، فساد، مافیا و بازار سیاه را به شکلهای مختلف نمایش میدهد که به خوبی نشان دهنده این است که انسان همیشه در پی آن است که ندارد.
انسانی که قبلا طعم آزادی را چشیده، هیچ وقت آن را فراموش نمیکند و انسانی که حتی آزادی را شنیده باشد نیز به دنبال آن میرود.
گلیاد با نام خدا، با باور و ارزشهای انسانها، دست به شست و شوی مغزی آنها و ایجاد تغییر در سبک زندگیشان زده است. از جمله این تغییرات حذف مصرفگرایی و آزادی زنان است. جنبههای جامعه شناسی و روانشناسی این سریال بسیار زیادند به خصوص در ارتباط با تاثیر ضمیرناخودآگاه در رفتار افراد، رهبری و کنترل یک جامعه و البته تاثیر قدرت و سیاست در شخصیت.
ضمیر ناخودآگاه به آسانی فریب میخورد بخصوص اگر از باورهایش برای هدایتش استفاده شود. باورها برای انسان به طوری هستند که بدون تفکر فقط آنها را تکرار میکند و به راحتی میشود با استفاده از آنها بشریت را تحت کنترل گرفت. این باورها اصولا به زندگی هر فرد در دوران کودکی و محیط خانواده و جامعه مرتبط است.
با بررسی فصل اول سریال The Handmaid’s Tale میفهمیم که شاید هدف اصلی این سریال بیداری انسانیت است تا برای حقوق و آزادی خود بجنگد.