سریال The Handmaid’s Tale یا سرگذشت ندیمه شبکه هولو، با بازیگرانی مثل «الیزابث ماس» در نقش «جون»، «ایوون استراهوفسکی» در نقش «سرنا واترفورد»، «او-تی فگبنل» در نقش «لوک» و «سمیرا وایلی» در نقش «مویرا» در بالاترین سطح داستانهای تخیلی دیستوپیایی است. در ادامه به معرفی سه اپیزود برتر از همه فصلهای سریال Handmaid’s Tale که تا کنون پخش شدهاند میپردازیم. با گیمنیوز همراه باشید.
سه اپیزود برتر سریال Handmaid’s Tale از فصل 1 تا 4
سرگذشت ندیمه (ویکیپدیا) به واقعیت سخت زنان بارور در جمعیتی رو به کاهش، جایی که بدنهایشان مجبور به تولید مثل تحت حکومتی دینی در آمریکایی جدید با نام «گیلیاد» میشود میپردازد. جدا شده از خانواده، مشاغل و خودمختاریشان، این زنان مجبور به زیستن در دنیایی هستند که حق خواندن، بهرهمندی از رسانه و حتی صحبت کردن زمانی که با آنها صحبت نشده است را ندارند. سرکوبگر اما آکنده از فاکتورهای تاریخیای که زندگانی زنان در سراسر جهان را تضعیف میکردند، سرگذشت ندیمه سریال تلویزیونی سخت اما درگیرکنندهای است.
فصل پنجم این سریال قرار است در 14 سپتامبر سال جاری منتشر شود و این فصل، قرار است به نقطه عطف رابطه جون و سرنا زمانی که جون با عواقب قتل «فرد (جوزف فاینس)» رو به رو میشود و سرنا با پیروانش در کانادا ارتباط برقرار میکند بپردازد. لوک و مویرا همچنین به جون برای نجات «هانا (جوردانا بلیک)» و ایستادگی در برابر گیلیاد ملحق میشوند، در حالی که «فرمانده لاورنس (بردلی ویتفورد)» و «آنت لیدیا (ان دَود)» برای اصلاح گیلیاد به یکدیگر میپیوندند. به هدف آماده شدن برای این فصل هیجانانگیز از سریال، در اینجا سه قسمت برتر از هر فصل سرگذشت ندیمه بر اساس رتبهبندی IMDB را در اینجا برای شما معرفی میکنیم:
فصل اول- «شب» امتیاز: 9.0
«شب» قسمت پایانی فصل اول سرگذشت ندیمه است که در آن بزرگترین ترس جون به واقعیت پیوسته است. او باردار است. آکنده از عصبانیت از سرپیچی فرد، سرنا به او میگوید که امکان ندارد بچه مال او باشد، چرا که او ضعیف است. در عین حال جون بارداریش را برای پدر واقعی بچه، «نیک (مکس مینگلا)»، فاش میکند. زمانی که ندیمگان به سنگساری «جِنین (مدلین بروئر)» که کودکی را به خطر انداخته است احضار میشوند نقطه عطف این قسمت آشکار میشود.
به عنوان زنی محبوب در دایره ندیمگان، جون کمک خودش را برای نادیده گرفتن سنگسار پیشنهاد میکند. در نتیجه دیگر ندیمگان با عذرخواهی از آنت لیدیا و پیروی از جون آن جا را ترک میکنند. این قسمت با آمدن مامورین «چشم یا Eye» برای دستگیری جون که از سرنوشت یا تباهی قریبالوقوعش بیخبر است پایان مییابد. با داشتن 9 ستاره در سایت IMDB، این اپیزود برتر سریال Handmaid’s Tale لایهای اضافه از سرکشی به شخصیت جون اضافه میکند. چرا که یقینا بارداریش این اجازه را به جون میدهد تا بدون این که مورد مجازات قرار بگیرد، یاغیگری کند.
فصل اول- «پل» امتیاز: 8.7
با داشتن 8.7 ستاره در سایت IMDB، پل نهمین قسمت از فصل اول سریال سرگذشت ندیمه است. در ابن قسمت پلاتهای اصلی شروع به از هم باز شدن میکنند. جون با موفقیت خودش را وارد جبهه مقاومت میکند، جایی که مسئول بازیابی بستهای در جزبلز (Jezebelz) میشود. در عین حال، فرمانده واترفورد به جون اجازه میدهد تا با مویرایی دیدار کند که از تلاشهای یاغیگرایانه جون خشمگین است و جون را وادار میکند آن بار را دست خالی ترک کند.
صبح روز بعد جون با عجله پیش جِنین میرود که نوزادش را در بغل گرفته و میخواهد از روی یک پل پایین بپرد چرا که نمیخواهد بچهاش را از او بگیرند. جون موفق میشود قبل از این که جِنین بپرد بچه را از او بگیرد. در این حال، سرنا به خیانت فرد مشکوک میشود، و مویرا تلاش میکند از گیلیاد فرار کند. پل قسمتی قدرتمند است که نمایانگر آثار اجبار به تولد یک کودک، و در ادامه گرفتن آن کودک از مادر است.
فصل اول- «جایگاه زن» امتیاز: 8.7
ششمین قسمت سرگذشت ندیمه، جایگاه زن است که از IMDB توانست 8.7 ستاره کسب کند. این قسمت نقطه کانونی طعنه آمیز دست داشتن سرنا در ایجاد گیلیاد است. جایی که او کتابی مینویسد درباره قدرت زنان در حالی که تبلیغ گرفتن حقوقشان را از آنها میکند.
جایگاه زن، بازدید یک نماینده مکزیکی، سفیر «کاستیو (زابرینا گوئوارا)» را دنبال میکند، که به دنبال مواجهه مکزیک با مشکلات ناباروری خودش، به ایده ندیمه علاقه نشان میدهد. جون مجبور میشود که درباره تدارکات مذاکره کند، به گونهای که انگار به اراده خودش این کار را میکند. و خیلی زود ندیمگان دیگر زمانی که به یک مهمانی شام به همراه کودکانی که تحت دیکتاتوری گیلیاد متولد کردهاند دعوت میشوند به این باور میرسند که زنان باردار به زودی بخشی از تجارت جهانی خواهند شد.
فصل دوم- «آخرین مراسم» امتیاز: 9.0
دهمین قسمت از فصل دوم، آخرین مراسم، سرنای ناشکیبایی را به تصویر میکشد که در انتظار تولد اولین فرزندش است. جون وضع حملی کاذب را متحمل میشود و این باعث عصبانیت سرنا میشود که به مناسبتی میزبان تمام ندیمگان و همسران فرماندهان بود. سرنا جون را تهدید به فرستادنش به ناحیهای دیگر زمانی که زایمان کند میکند، جایی که بعدا جون تلاشی ناموفق دارد تا فرد را راضی کند او را به جایی که هانا زندگی میکند بفرستد. به عنوان تلافی وضع حمل کاذب جون، سرنا مراتب تجاوز فرد به جون را برای تسریع تولد فرزندش آماده میکند، تا جون را عاری از احساسات کند.
پس از آن، فرمانده جون را به داخل خودرو احضار میکند، جایی که به او اجازه داده میشود تا برای مدت کوتاهی با هانا دوباره ملاقات کند. نیک ناگهان به جون هشدار میدهد تا خودش را پنهان کند، چرا که تعدادی نگهبان به محل آمدهاند. به نیک حمله میشود و او را با خود میبرند و جون که به شدت باردار است در مکانی مخفی تنها میماند.
فصل دوم- «قدرت هوشمند» امتیاز: 8.9
قسمت نهم از فصل دوم بر اتفاقاتی که در کانادا در حال افتادن است تمرکز دارد. و اینکه چگونه گیلیاد بر کسانی که توانستهاند فرار کنند تاثیر گذاشته است. سرنا و فرد به کانادا سفر میکنند تا ثابت کنند زنان تحت حکومت گیلیاد مورد سرکوب قرار نمیگیرند. و این جون رو در اختیار نگهبان «آیزاک (روهان مید)» قرار میدهد. در کانادا، «مارک توئلو (سم ییگر)»، نمایندهای از دولت آمریکای در تبعید به ملاقات سرنا میرود و تلاش میکند تا او را قانع کند که برای همیشه گیلیاد را ترک کند و کتابی درباره قساواتی که در آن جا اتفاق میافتند بنویسد.
در طی یک اعتراض، نیک و سرنا لوک را میبینند، که در ادامه نیک را درباره امنیت جون بازخواست میکند. نیک به او میگوید جون باردار است و به او قول میدهد که مراقبش باشد. قدرت هوشمند با انتشار نامههایی از ندیمگان در فضای مجازی و برآب شدن نقشههای سرنا و فرد برای فریب و تغییر دیدگاه عموم تمام میشود.
فصل دوم- «جون» امتیاز: 8.8
فصل دوم سرگذشت ندیمه، با یک سکانس ترسناک آغاز میشود که سرگذشت جون و دیگر ندیمگانی که از حضور در مراسم سنگسار جِنین سر باز زدند را به تصویر میکشد. آن ها که به یک استادیوم متروکه برده شدهاند، به دور گردنهایشان کمندی بسته شده و در یک تاکتیک آکنده از تعلیق وحشت آفرین از آنت لیدیا میافتند. زنان در ادامه دوباره با نگهداشتن سنگهایی زیر باران در حالی که آنت لیدیا به آنها با برق شوک وارد میکند مجازات میشوند.
جون زمانی که آنت لیدیا متوجه میشود او باردار است نجات مییابد، اما برای شکنجه روانی، یک دست از مابقی ندیمگان سوزانده میشود در حالی که جون مجبور به تماشای آن است. شانس جون زمانی میزند که بعد از یک اسکن بارداری، به او کلیدی داده شده و به داخل خودرویی هدایت میشود که او را به خانهای خالی میبرد که در آنجا نیک انتظار او را میکشد.«جون» توانست 8.8 ستاره از IMDB دریافت کند.
فصل سوم- «وضعیت اضطراری یا Mayday» امتیاز: 9.3
قسمت پایانی فصل سوم، تا به حال محبوبترین قسمت سریال سرگذشت ندیمه با دریافت 9.3 ستاره از IMDB بوده است. این قسمت حول محور نقشه دقیق اما مخاطرهآمیز جون برای انتقال 50 کودک به فرودگاه در شب و کمک به آنها برای فرار از گیلیاد میچرخد. این اقدام زمانی به مشکل میخورد که Eyes از نبود کودکان مطلع شده و تعدادی از ندیمگان در یک درگیری مسلحانه مجروح میشوند.
حواس نگهبانان به اندازه کافی پرت میشود تا کودکان بتوانند سوار هواپیما شوند و به بنیاد کمک به پناهندگان کانادا، جایی که لوک و مویرا داوطلب شدهاند، برسند. لوک از این که هانا در هواپیما نیست ناامید میشود اما با «ریتا (آماندا بروگل)» ملاقات میکند که به او از نبوغ جون میگوید. در گیلیاد، جون خونین و گیج است در حالی که به کمک ندیمگان دیگر در جنگل حمل میشود. در کانادا، سرنا متوجه میشود که شهادتش کمکی به توجیه علت وجود گیلیاد نکرده است. جایی که «نیکول» را از او میگیرند و به خاطر جرائم علیه بشریت، تجاوز و دست داشتن در بردگی جنسی او را دستگیر میکنند.
فصل سوم- «دروغگوها» امتیاز: 9.2
دروغگوها دومین قسمت محبوب سرگذشت ندیمه در رتبهبندی IMDB تاکنون است. در این اپیزود برتر از سریال The Handmaid’s Tale جون به جزبلز باز میگردد به این امید که بتواند دوباره نقشه فراری دادن کودکان از گیلیاد را به راه بیندازد، جایی که به سختی از مورد تجاوز قرار گرفتن توسط فرمانده وینسلو نجات مییابد و او را تا سرحد مرگ میزند.
در عین حال، سرنا و فرد به یک سفر جادهای میروند و در ادامه با مارک توئلو ملاقات میکنند که آنها را فریب میدهد تا وارد خاک کانادا بشوند و در آنجا فرد به دلیل جرائم جنگی و تجاوز به حقوق بشر دستگیر میشود. قسمت دروغگوها به خاطر شرایط اقلیمی داستانش و پرت کردن مخاطب به شروع دورهای جدید، توانست 9.2 ستاره از IMDB دریافت کند.
فصل سوم- «تماسگیرنده ناشناس» امتیاز: 8.4
تماس گیرنده ناشناس به تلاشهای خستگی ناپذیر گیلیاد برای برگرداندن نیکول به آغوششان زمانی که متوجه میشوند او در اختیار لوک در کانادا است میپردازد. جون مجبور میشود تا با لوک تماس بگیرد تا مقدمات دیدار سرنا و نیکول را برای یک بار دیگر فراهم کند، جایی که لوک به سرنا میقبولاند که نیکول هرگز بخشی از زندگی او نخواهد بود.
به عنوان انتقام به خاطر قبول کردن بچهای دزدیده شده از گیلیاد، فرمانده واترفورد و سرنا یک تقاضای کمک تلویزیونی آماده میکنند تا بتوانند نیکول را به «خانه» بازگردانند. و جون به اجبار در پسزمینه کمپین آنها قرار دارد.
فصل چهارم- «طبیعت بکر» امتیاز: 8.7
به منظور آمادهسازی برای فصل پنجم، قسمت پایانی فصل چهارم تعداد زیادی از سوالات و شرایطی را مطرح میکند که بینندگان مشتاق پاسخشان هستند. در این اپیزود برتر از سریال The Handmaid’s Tale، جون علیه رنج و سختیهایی که بر او در زمانی که ندیمه خانواده واترفورد بوده وارد شده شهادت میدهد. در حالی که برای گذشتن از گذشتهاش و ساختن آیندهای زیر سایه امنیت کانادا دست و پا میزند.
جون با توئلو و فرمانده لاورنس ملاقات میکند تا برای یک معامله به بحث بنشینند: 22 مارتا (جایگاهی بالاتر از ندیمگان در دنیای داستان) در ازای فرد. توئلو قبول میکند و فرد با دستبند به سرزمین بیصاحب برده میشود جایی که چندین ندیمه به او وحشیانه حمله میکنند. جون خونین و مالین به خانه برمیگردد و با نیکول خداحافظی میکند، در حالی که لوک با چشمانی اشکبار او را تماشا میکند. صحنه پایانی خیلی کوتاه لاشه فرد را نشان میدهد با کلماتی که با خون زیر آن نوشته شده است:
“nolite te bastardes carborundorum”
یعنی اجازه نده حرامزدگان تو را پایین بکشند.
فصل چهارم- «گذرگاه» امتیاز: 8.5
گذرگاه خشونت را به تلافی هرج و مرج و خیانت جون نسبت به گیلیاد و سلطهاش به تصویر میکشد. این قسمت، جون را دنبال میکند، در حالی که با اجازه آنت لیدیا دستگیر و شکنجه شده است. آنت لیدیایی که کمر همت بسته تا جای ندیمگان را پیدا کند (که در حال حاضر در مزرعه کیز یا Keyes هستند). به خاطر پافشاری جون برای مخفی نگه داشتن جای ندیمگان، «بث (کیرستن گوتوسکی)» و «سیهنا (شوگنجا سری)» از بالای ساختمان پرت میشوند و هانا آورده میشود تا یادآور این باشد که چه چیزی در خطر است.
جون با دیدن هانا که حالا از دیدن او میترسد، در هم میشکند و مکان ندیمگان را لو میدهد. سپس قرار میشود این زنان به یک مستعمره زاد و ولد فرستاده شوند جایی که مجبور خواهند شد تا در «مراسم» ماهی یک بار شرکت کنند. جون با یک سیخک الکتریکی به آنت لیدیا حمله میکند و مابقی زنان اقدام به فرار میکنند. دو تا از ندیمگان تیر میخورند، و «آلما(نینا کری)» و «بریانا (باهیا واتسون)» با یک قطار برخورد میکنند. و جون و جِنین تنها بازماندگان هستند.
فصل چهارم- «خانه» امتیاز: 8.5
خانه بر جون و تلاشش برای سازش با زندگی جدیدی در کانادا، رابطهاش با لوک، و این که چه نقشهای برای گرفتن انتقام از سرنا جوی حامله دارد تمرکز دارد. جون با سرنا ملاقات میکند، که به او برای بخشش التماس میکند. جون که از حاملگی سرنا خشمگین است، به او یادآوری میکند که او شایستگی رستگاری از گناهانش را ندارد و لایق زندگیای پر از درد و رنج است. در یک چرخش قدرت، جون برفراز سرنای ملتمس ایستاده و در اقدامی برای فهماندن ذرهای از احساس ندیمگان زمانی که فرزندانشان را بهزور از آنها میگرفتند، آرزو میکند بچه سرنا در رحمش بمیرد.
در عین حال این قسمت به خاطر زمانی که جون به خانه برمیگردد و قصد همبستر شدن با لوک را دارد حاشیهساز شد. لوک به او میگوید که دست نگهدارد اما جون دهان لوک را میبندد و ادامه میدهد. با این حال این اتفاق ظاهرا تاثیری در رابطهشان نگذاشته، چرا که در روز بعد لوک و جون از وقت گذراندن با یکدیگر و نیکول لذت میبرند.«خانه» نقطه عطف داستان جون است، جایی که او با کسی که در گیلیاد بود و کسی که میتواند در کانادا باشد درگیر میشود.