ادبیات، سینما، موسیقی و بازیهای ویدئویی همیشه یکی از راههای فرار از واقعیتها محسوب میشدند. برای فرار (Escape) هم داستان و فیلم و موسیقی فراوان است و هم بازی. اینکه شما کدام را انتخاب میکنید به خودتان بستگی دارد، و در نهایت اینکه در دسته انتخاب شدهتان چه اثری را برمیگزینید هم. اما این واقعیت دارد که در زمانهای بحران، تمایل انسان به این آثار بیشتر میشود. هر چه زندگی سختتر و شرایط بغرنجتر باشد، مردم بیشتر به فرار روی میآورند. بیماری کووید-19 بدبختی عالمگیر جدید انسانهای عصر ما است. حال که با این بحران درگیر هستیم، چرا یک بازی باید در جهت هر چه تلختر کردن زندگی، واقعگرایی داشته باشد؟ فیفا 21 در عصر کرونا منتشر شد و یک ویژگی همیشگی آن حالا به یکی از عجایب آن برای من تبدیل شده است.
آمار نشان میدهد که مردم در سراسر دنیا -به ویژه آمریکا و سایر کشورهایی که قرنطینههای طولانی را از سر گذراندند- در عصر کرونا به بازیهای ویدئویی روی آوردند. میزان توجه مردم به بازیها در یک سال گذشته بسیار فراتر از انتظار بوده است. همین اتفاق برای فیلمها و سریالهای سرویسهای استریم هم افتاده است. میتوان تخمین زد که آمار فروش کتابها هم بیشتر از گذشته بوده است. پیام واضح این آمار و ارقام این است که مردم در صدد فرار از واقعیت وحشتناک عصر کرونا هستند. برای این کار پول خرج میکنند و چون وقت بیشتری دارند به دنبال سرگرمی میگردند. چه بسا سرگرمیهای تازهای را امتحان کنند.
این اقبال البته جای امیدواری دارد، چون در جهانی زیست میکنیم که تهدیدها تمامی ندارند. خوشبختانه عمده انسانها به فکر زندگی در صلح و آرامش هستند و هر چقدر هم که دنیا تنگ و تاریک شود، روزنهی امیدی را خواهند جست.
اما با فراگیر شدن ویروس و تغییرات سبک زندگی و کار روزمره مردم به تبع آن، کم و بیش شاهد نتایج ناگوار آن هم بودیم. تعطیلی سینماها، استودیوهای فیلمسازی، بازیسازی و… از این جمله بودند. بعد موج تاخیر در عرضه بازیها و اکران فیلمها آغاز شد. سال 2020 به هر ترتیب اینگونه گذشت. در خوف و رجایی وصف ناپذیر در صنعت سرگرمی و البته متوازن با دیگر جنبههای زندگیمان. اکنون نیز با اینکه واکسیناسیون در اغلب کشورهای جهان آغاز شده است، مردم هنوز در شرایطی عجیب و متفاوت از سابق زیست میکنند.
ماسک -به عنوان مثال- به یکی از اجزای جدانشدنی زندگی ما تبدیل شده است. شویندهها و مواد تمیزکننده الکلی، همیشه همراه ما هستند. این روزها اگر کسی را بدون ماسک در خیابان ببینید تعجب میکنید. اما دو یا پنج سال پیش را به یاد بیاورید که دقیقا شرایط برعکس بود. حالا قریب به یک سال است که کرونا تاثیر خود را در جهان گذاشته و همه چیز را تغییر داده است. سینماها تعطیل شدند. فیلمسازها پشت سر هم شکست خوردند. استودیوهای بازیسازی پروژههای خود را به تعویق انداختند. در بدترین سناریوها اثری ناقص را تحویل مصرفکننده دادند. و صدها مورد مشابه دیگر. مرگ هنرمندان، ورزشکاران، بازیسازان و افراد سرشناس دیگر در کنار مردم بیگناهی که هر روز قربانی این ویروس چینی میشوند را هم ضمیمه کنید.
فوتبال هم مثل دیگر پدیدههای عامهپسند و محبوب دنیا از واقعیتهای عصر کرونا در امان نماند. سال گذشته در همین ماه مارس تقریبا همه لیگهای فوتبال تعطیل شدند. برنامه باشگاهها تغییر کرد. رویدادهای مهم فوتبالی و ورزشی به تاخیر افتادند یا کاملا لغو شدند. شرایط در زمین بازی و خارج از آن تغییر کرد. بسیاری معتقدند که این تغییر دائمی خواهد بود و هرگز به شرایط قبل برنمیگردیم.
بعد از چند ماه وقفه، مدیران لیگها تصمیم گرفتند فوتبال باشگاهی را از سر بگیرند. این بار بدون تماشاگر. بدون حضور مردم. تماشاگرانی که روح فوتبال هستند و حضورشان در استادیوم کیمیا است. حالا آنها در برخی کشورها -از جمله ایران- کاملا کنار گذاشته شدهاند و در برخی کشورها فقط تعداد محدودی حق حضور در ورزشگاه را دارند. بازیکنان ذخیره تیمها از روی نیمکت به سکوها منتقل شدند و به جز بازیکنان داخل زمین و داورها، تنها سرمربی هر تیم است که میتواند بدون ماسک روی مستطیل سبز قدم بزند.
این شرایط را ویروس کرونا به فوتبال تحمیل کرده است. قاعده بازی تغییر کرده و فوتبال دیگر آن هیجان سابق را ندارد. بسیاری از شبکههای پخشکننده تصمیم گرفتند در عصر کرونا از صدای تماشاچیان بازی فیفا استفاده کنند. تصویر تماشاگران در برخی پخشهای زنده تلویزیونی جایگزین حضور واقعی آنها شده است. این شرایط به مدت چند ماه ادامه یافته و عاشقان فوتبال دیگر با آن آشنایی کامل دارند. اگرچه بهتر است به آن عادت نکرده باشند. اما واقعیت این است که فوتبال متفاوت از قبل است. شاید هواداران تیمی مثل لیورپول این موضوع را بهتر از دیگران درک کنند. تیمی که سال پیش با اقتدار فاتح لیگ برتر انگلیس شد و امسال همچون یک شیر زخمخورده، بازیهای داخل خانه را واگذار میکند. البته حق هم دارند، چون دیدن آنفیلد خالی از تماشاگر به خودی خود یک تراژدی است و دیدن این صحنه، هر شیری را به زمین میاندازد.
فلورنتینو پرز رییس باشگاه رئال مادرید هم گفته تا زمانی که تماشاگران به برنابئو برنگردند، این تیم توان خرید بازیکن جدید را نخواهد داشت. البته طبیعی است که یک مدیر باشگاه از این زاویه به اهمیت تماشاگر نگاه کند. این را نباید از واقعیت پیش آمده بر سر فوتبال جدا کرد. تیمی مثل رئال مادرید همیشه باید نتیجه بگیرد و زمانی که موفق به خرید بازیکن جدید نشود، از آن تصویری که در ذهن هوادارانش است فاصله میگیرد. ممکن است که هواداران یک باشگاه به دیدن ورزشگاه خالی عادت کنند، اما هرگز به نتیجه نگرفتن تیمشان عادت نخواهند کرد.
در همین شرایط بازی فیفا 21 معرفی و سپس عرضه میشود. صدای هیاهوی تماشاگران فوتبال در تیزرها هم به گوش میرسد. صدایی که شاید ملموسترین چیزی باشد که دیگر در ورزشگاهها وجود ندارد. نه تصویر تماشاگران آنقدر مهم است نه حضور فیزیکی آنها در کنار تیم. در اغلب اوقات این واکنش زنده و در لحظهی هواداران به اتفاقات داخل زمین است که اهمیت دارد. همین عنصر بینظیر پویا که فوتبال را دگرگون کرده است. صدایی که فوتبال را از یک ورزش هیجانانگیز با قواعد پیچیده و اشکال مختلف بازی به صحنه تئاتری پر خروش و بینظیر تبدیل کرده است. مرگ حضور تماشاگران در استادیوم، یعنی مرگ مهمترین اختراع بشر در زمینه سرگرمی. کرونا دارد همین کار را با فوتبال میکند و اگرچه دیر یا زود این عصر وحشت به پایان خواهد رسید، تاثیر خود را خواهد داشت.
فیفا 21 شروع میشود و شما وارد بازی میشوید. (البته در اینجا شما میتوانید بازی فوتبال دیگری را هم جایگزین کنید. مثلا PES را بازی کرده باشید.) میبینید که همه چیز مثل قبل است. این تناقض هر چقدر هم که شما را در لحظه آزار ندهد برای ذهنتان واضح است. یک بازی را که آغاز کنید میبینید فیفا 21 دست میگذارد روی مهمترین المان ممکن در بازیهای فوتبال و قبل از هر چیز تصویری از تماشاگران نشان میدهد. آنها یکی یکی و با سرعت به ورزشگاه میآیند. هیچ کدام ماسک بر صورت ندارند. آیا این واقعیت است؟ یا شما به بیرحمانهترین شکل ممکن به گذشتهای پرتاب شدهاید که همه چیز از جمله فوتبال در آن بهتر بود؟
تصویر ورزشگاه پر از تماشاگر اکنون برای من به عنوان یک هوادار فوتبال شوکه کننده است. چه در قاب تلویزیون باشد و چه در یک بازی ویدئویی. روزی که دوباره تماشاگران به ورزشگاهها برگردند و بازیها با صدای همزمان تماشاگران واقعی پخش شوند یک روز مهم در تاریخ فوتبال است. اما این اتفاق هنوز نیفتاده و عجیب است که بازیسازان به این سادگی از آن عبور کردهاند. اگر ادعای واقعگرایی بازی شما گوش فلک را کرده است، چرا این جنبه مهم و حیاتی از واقعیت را به بازی خود اضافه نکردید؟ چرا فیفا 21 در عصر کرونا همانطور عرضه شد که پیش از آن میشد؟
در فوتبال چیزی برای همیشه تغییر کرده است. درست مثل اضافه شدن VAR که فوتبال را برای همیشه تغییر داد. یک دوره از رقابتهای ملتهای اروپا برگزار نشد چون کشورهای اروپایی درگیر همهگیری این ویروس هستند. بازیها برای چند ماه برگزار نمیشدند. حالا تماشاگران در ورزشگاهها جایی ندارند. فوتبال برای همیشه تغییر کرده است و عجیب است که بازی ویدئویی واقعگرایانهای که بر اساس فوتبال ساخته شده است تغییر نکرده است. اما این سوال مطرح میشود که بهتر است این واقعیت را به بازی ویدئویی هم منتقل کنیم؟ مگر بازی جایی برای فرار از واقعیت نیست؟ یا اینکه باید این تغییر را حفظ کنیم و به بازی ببریم؟ کدام تصمیم درست است و کدام کار بهتر است؟
پاسخ این سوال را من از زبان یک منتقد بازی و نه یک هوادار فوتبال میدهم: واقعیت را باید به بازی اضافه کنید و اگر تغییری در فوتبال رخ داده آن تغییر هم باید در بازی ویدئویی نشان داده شود. چرا؟ خیلی ساده است، چون روان مردم امروز شکنندهتر از هر زمان دیگری است. با دیدن آنچه در گذشته داشتیم و اکنون از ما به بدترین شکل ممکن سلب شده است، میشکنیم. فیفا 21 در عصر کرونا باید به تغییرات جهان و فوتبال در عصر کرونا پایبند باشد. نشان دادن موهبتی که حالا از آن برخوردار نیستیم در یک بازی ویدئویی، یک نوع شکنجه روحی است. ای کاش مسابقات فوتبال در بازی فیفا 21 بدون تماشاگر برگزار میشدند. تا همچنان یادمان نباشد که درگیر چه مصیبتی هستیم. تا همچنان بتوانیم با این فیفا هم از واقعیت زندگی خود فرار کنیم.