«جیغ» (Scream) یکی از فیلمهای مهم ترسناک دهه ۹۰ میلادی است. جیغ نه تنها یک بهروزرسانی وحشتناک برای ژانر اسلشر بود، بلکه طنز اجتماعی را هم در صحنههای هیجانی خود گنجاند. این فیلم چنان تاثیری مهمی داشت که در رابطه با مصادیق یک جنایت واقعی نیز مورد بحث قرار گرفت. در حالی که دوستداران فیلم جیغ این مجموعه را به نوعی زیرژانر جدیدی از فیلمهای ترسناک میدانند، فیلمهای مشابه Scream که باید تماشا کنند زیاد نیستند. در این مطلب به معرفی این فیلمها پرداختهایم.
فیلمهای مشابه Scream برای طرفداران ترسناک
جیغ بخطار خودآگاهیش فیلمی منحصر به فرد بود. این فیلم میدانست که ژانر اسلشر خسته کننده و مملو از کلیشههای تکراری شده است. به جای تکرار تصمیمگیریهای احمقانهی شخصیتها که در فیلمهای ترسناک رایج بود، قهرمانهای فیلم از قبل با فیلمهای مهم ترسناک آشنا هستند. آنها میدانند که شخصیتهای فیلم اسلشر چه کارهایی انجام میدهند. وس کریون (کارگردان مجموعه) در فیلم جیغ از ارجاع دادن به فیلمهای این ژانر و دیگر آثار کلاسیک محبوبش نهایت لذت را میبرد.
تاثیر جیغ بر سینما غیرقابل انکار است و طرفداران فیلم ترسناک باید این فیلمهای مشابه Scream فوقالعاده ترسناک که در این لیست نام برده شدهاند را ببینند.
Wes Craven’s New Nightmare
شاید استفاده از لفظ فیلمهای مشابه Scream برای این فیلم صحیح نباشد چون پیش از جیغ خلق شده است. «کابوس در خیابان الم» فیلم کلاسیک وس کارون در سال ۱۹۸۴ یکی از فیلمهای اسلشر مهم و جریان ساز است. با این فیلم فردی کروگر به جمع آنتاگونیستهای بزرگ سینما پیوست. مفهوم یک قاتل بیرحم که قربانیانش را هنگام خواب شکار میکرد وحشتناک بود. اما متأسفانه، فیلمهای بعدی که بدون دخالت مستقیم کارون ساخته شده بودند، نتوانستند این میراث ترسناک را حفظ کنند.
فردی در پنج دنبالهی بعدی به طور فزایندهای تبدیل به یک احمق شد. شخصیت ترسناک رابرت انگلوند دیگر کمتر کابوسی بیصدا و بیشتر کمدینی عجیب و غریب بود و قطعا دیگر ترسناک نبود.
خوشبختانه، کارون با دنبالهی خود در سال ۱۹۹۴، «کابوس جدید وس کریون» به این مجموعه برگشت. فیلم هفتم، فردی را نشان میدهد که از فیلم بیرون میآید و بازیگران اصلی خود این فیلمها را شکار میکند. اگرچه این حرکت منجر به طنزی خودآگاه شد، به خصوص زمانی که کارون حضور کوتاهی را در نقش خودش بازی میکند، فیلم رویکرد جدیتری نسبت به اضطراب رویا داشت. «کابوس جدید» بلافاصله مورد تحسین قرار نگرفت، اما لحن خودآگاه فیلم، راهی را برای کارون ایجاد کرد که دو سال بعد فیلم «جیغ» را بسازد.
The Texas Chainsaw Massacre 2
«کشتار با اره برقی در تگزاس» محصول ۱۹۷۴ یکی دیگر از فیلمهای اسلشر جریان ساز است که صورت چرمی وحشتناک را به تماشاگران معرفی کرد. این فیلم در چندین کشور ممنوع شد و به دلیل خشونت شدیدش مورد انتقاد قرار گرفت و یکی از برجستهترین «دختران نهایی» در تاریخ فیلمهای ترسناک اسلشر را با مریلین برنز خلق کرد.
با این حال، ژانر اسلشر در یک دههی بعدی بهطور چشمگیری تغییر کرد. لحن تاریک و وحشتناکی که توبی هوپر در فیلمش استفاده کرد، در میان دریایی از تقلید کنندگان و فیلمهای مبتذل و کمپی گم شد. دنبالهی این فیلن در سال ۱۹۸۶ «کشتار با اره برقی در تگزاس ۲» رویکردی دارک کمدی داشت و از شخصیتهای عجیب و غریب و سکانسهای مرگ بیش از حد در چشم برای هدفی طنز استفاده کرد.
مانند «جیغ»، «کشتار با اره برقی در تگزاس ۲» بر توانمندسازی زنان تمرکز دارد. استرچ براک، دختر نهایی فیلم (با بازی کارولین ویلیامز) هنگامی که صورت چرمی قصد حمله به او را دارد، از تمایلات جنسی کودکانه او استفاده میکند و او پیروزمندانه رقص شادیآور او را در آخرین صحنه فیلم اول تقلید میکند.
You’re Next
فیلم «تو بعدی هستی» ساخته آدام وینگارد در سال ۲۰۱۱ (که دو سال بعد در سینما اکران شد) یکی از بهترین فیلمهای اخیر تهاجم به خانه است. برای یک فیلم بلند سخت است که تنش ثابتی را تمام مدت بدون فاصله گرفتن از واقعیت حفظ کند. شخصیتها باید دلیل قابل باوری برای ماندن در این محیط خطرناک داشته باشند و در «تو بعدی هستی» تصمیماتی که شخصیتها میگیرند منطقی است.
صورت شبحی قاتل اسلشر فوقالعادهای است. بخاطر اینکه که تکه تکه کردنهای او منحصر به فرد است. قاتل مرموز ماسک روباهی در «تو بعدی هستی» نیز به همین صورت خلاق است و از کمان پولادی و سایر سلاحهای قرون وسطایی برای تهدید ساکنان یک کلبه چوبی استفاده میکند.
ارین همراه دوست پسرش، کریسپین، خانوادهی خود و پدر و مادر کریسپین جشنی را در تعطیلات در خانهی خود در میزوری میگیرند. در طول شب، در میز شام، طارق و دریک با کمان زنبورکی توسط مهاجم ناشناختهای مورد حمله قرار میگیرند. ایمی متوجه میشود که تلفن همراهش مسدود است و فایدهای در تلاش فرار از خانه برای کمک گرفتن وجود ندارد. پس از آن، روباه ماسک میآید و او را به قتل میرساند. خانوادهی او پس از شنیدن جیغ او به طبقهی بالا میروند تا او را پیدا کنند، اما با جسدش و عبارت «تو بعدی هستی» روبهرو میشوند.
مانند «جیغ»، «تو بعدی هستی» دارای رازهای قانع کنندهای است که با یک پیچ و تاب تکان دهنده در مورد هویت قاتل به پایان میرسد. هیچ یک از این دو فیلم آنقدر که در ابتدا به نظر میرسند ساده نیستند و «تو بعدی هستی» جزئیات شگفتانگیزی را در مورد قاتل و قربانیانش فاش میکند. هر دوی این فیلمها وحشیگری خود را با استفاده از خشونت به عنوان یک نقد اجتماعی توجیه میکنند.
Friday the 13th Part 2
در سکانس ابتدایی فیلم «جیغ»، صورت شبحی از شخصیت درو بریمور دربارهی فیلمهای اسلشر معروف، از جمله فرانچایز «جمعه سیزدهم» سوال میپرسد. هرگونه پاسخ نادرست منجر به مرگ او میشود و سوالی که در نهایت باعث مرگش میشود اسم قاتل فیلم «جمعه سیزدهم» است. او فریاد میزند که جواب جیسون وورهیس است، و صورت شبحی از پاسخ نادرست او لذت میبرد. این مادر جیسون است که در نسخه اصلی ۱۹۸۰ قتلها را انجام میدهد. خود جیسون تا سال ۱۹۸۱ هنوز به قاتل تبدیل نشده بود.
فیلم دوم کار بیشتری از معرفی جیسون انجام داد. این فیلم لحن کلی این مجموعه را تعیین کرد و در میان دوازده قسمت، «جمعه سیزدهم قسمت ۲» یکی از بهترین قسمتها است. جیسون قبل از اینکه در فیلمهای بعدی تبدیل به یک کاریکاتور شود، یک خشم وحشتناک را نشان میداد که مشاوران کمپ کریستال لیک را تحت تأثیر قرار داد. این یکی از فیلمهای کمیاب در این مجموعه است که میتوان بصورت جداگانه تماشا شود. فیلمهای بعدی مجموعه بهقدری پیچیده شدند که تماشای جداگانهی آنها کاری غیرممکن است.
به همین خاطر جمعه سیزدهم قسمت 2 یکی از مهمترین فیلمهای مشابه Scream است که باید تماشا کنید.
Ready or Not
جدیدترین قسمت مجموعه «جیغ» که در سال ۲۰۲۲ اکران شد برای اولین بار کارگردان جدیدی داشت. مت بتینلی اولپین که سابقهی کارگردانی فیلم «آماده باشی یا نه» را در کارنامهاش دارد. پس بد نیست فیلم قبلی سکان دار جدید مجموعه «جیغ» را به لیست فیلمهایی که باید ببینید اضافه کنید.
فیلم دارک کمدی «آماده باشی یا نه»، بازیگوشانه و پر پیچ و خم است و از همان ترکیب وحشیگری و طنز اجتماعیای (اینجا درباره اختلاف طبقاتی و مسیری که برای رسیدن به ثروت باید پیمود) استفاده میکند که وس کارون در آن بهترین بود. فیلم «آماده باشی یا نه» یکی از بهترین فیلمهای اسلشر مدرن است که بعد از شروع بخش اصلی فیلم یک ساعت سرگرمی و هیجان خالص را به مخاطبش ارائه میدهد.
این فیلم درباره گریس لو دوماس (با بازی سامارا ویوینگ) است که در مراسم ازدواجش با الکس (مارک اوبراین) به خانواده عجیب لو دوماس وارد میشود. گریس ناراحت است، زیرا افراد خانواده ثروتمند لو دوماس در یک قلعه قرون وسطایی عظیم جشن میگیرد و سنت منحصر به فردی دارند: آنها با بازی دورهمی از اعضای جدید خانواده استقبال میکنند. گریس متوجه میشود که آنها در واقع قصد دارند او را در این عمارت به دام بیندازند و او را با سلاحهای قرون وسطایی شکار کنند. او مجبور تمام شب را برای زنده ماندن خود تقلا کتد و از اقوام حواس پرت شوهرش دوری کند. مانند سیدنی پرسکات، قهرمان فیلم جیغ، گریس یک دختر نهایی باهوش و قدرتمند است.
The Cabin in the Woods
قاتلان فیلم «جیغ»، بیلی لومیس (اسکیت اولریش) و استو ماچر (متیو لیلارد) به اتفاقاتی که در فیلمهای ترسناک دیدهاند پاسخ میدهند. بیلی به سیدنی میگوید که «فیلمها روانی نمیسازند. فیلمها روانیها را خلاقتر میکنند!»
آگاهی شخصیتهای فیلم «جیغ» از رسانهها و فیلمهای موجود باعث برجسته شدن «جیغ» شد. زیرا مخاطبان میتوانستند با شخصیتهایی ارتباط برقرار کنند که تمام مدت کلیشهها را زیر و رو میکردند.
کمدی ترسناک درخشان «کلبهای در جنگل» در سال 2012 از جمله فیلمهای ترسناکی بود که رویکردی مشابه Scream داشت و بینندگان را با شروع ساده خود فریب داد. «کلبهای در جنگل» مانند هر «مردگان شریر» دیگری شروع میشود، پنج جوان سرخوش است که تصمیم میگیرند برای تفریح و خوشگذرانی به کلبهای در جنگل بروند. این پنج نفر در نقشهای کهن الگوی فیلمهای اسلشر قرار میگیرند. دانا پولک (کریستن کانولی) «باکره»، کرت وان (کریس همسورث) «ورزشکار»، جولز لودن (آنا هاچینسون) «فاحشه»، هولدن مککریا (جسی ویلیامز) «دانشمند» و مارتی میکالسک (فران کرانتس) «احمق» است.
جنگلی که این پنج نفر پا در آن میگذارند جای بسیار زیبایی است اما هرچه که آنها به مقصد نزدیک میشوند متوجه میشوند که همه چیز آن طور که تصور میکردند رویایی نبوده! با اینحال آنها به راه خود ادامه میدهند تا اینکه به کلبه مورد نظر که کاملاً متروکه و عجیب و غریب است میرسند. آنها بزودی مورد حمله زامبیها قرار میگیرند و همچنین متوجه میشوند که در جای جای این کلبه میکروفن و دوربین کار گذاشته شده است.
It Follows
«جیغ» فقط یک شاهکار ترسناک نیست، بلکه یکی از فیلمهای اصلی نوجوانان در دهه ۹۰ میلادی است. به تصویر کشیدن تعاملات نوجوانان و فشارهای گروههای دبیرستانی واقع گرایانه بود. این که سیدنی با یک قاتل دیوانه برخورد کند یک چیز است، برخورد با قلدرهای نفرتانگیز و بزرگسالانی که به فردیت او احترام نمیگذارند چیز دیگر. به تصویر کشیدن تمایلات جنسی جوانان در فیلم بسیار جدی است. سیدنی برای رابزه داشتن با دوست پسرش بیلی فشاری روی خودش احساس میکند، و فیلم نشان میدهد که چقدر معمول است که فیلمهای ترسناک باکرگی را ایدهآلسازی کنند.
فیلم ترسناک رابرت میچل در سال ۲۰۱۵ با عنوان «آن تعقیب میکند» نیز با تفسیر خود در مورد کاوش جنسی نوجوانان به این اضطرابها میپردازد.
ماجرا با دختری جوان به نام «جی» شروع میشود که پس از رابطهی جنسی با پسری به نام «هیو» وجود شخص یا چیزی را احساس میکند که مدام به دنبال تعقیب و گریز اوست تا او را به قتل برساند. هیو به او میگوید که آن شخص یا چیز پس از یک رابطه جنسی با یک دختر به او سرایت کردهاست و جی اگر میخواهد چیزی که او را تعقیب میکند دست از سر او بردارد باید شخصی را پیدا کرده و با او رابطه جنسی برقرار کند.
یک موجود فراطبیعی مرموز بین جوانان به مانند یک بیماری مقاربتی منتقل میشود. شخصیتها از رابطه داشتن به دلیل این نیروی شیطانی که استعارهای هوشمندانه از بحران HIV و AIDS و «شرمندگی بابت رابطهی جنسی» در جوامع کوچک است میترسند. فیلم قطعا یکی از گزینههای مورد علاقه طرفداران ترسناک است که در زمره فیلمهای مشابه Scream قرار میگیرد.
Gremlins 2: The New Batch
فیلم «جیغ» حساسیتزدایی رسانهها نسبت به خشونت را بررسی کرد و جنایات بیلی و استو را با پوشش خبری مکرر جنایات واقعی و خشونت در فیلمها مرتبط کرد. کارون هالیوود یا روزنامه نگاری را اهریمنی نکرد، اما بیانیهای قدرتمند صادر کرد. کارون پیام خود را از طریق کمدی سیاه دلپذیرتر کرد.
کارگردان جو دانته در هنگام ساخت دنباله فیلم «گرملینز» خود در سال ۱۹۹۰ به نام «Gremlins ۲: The New Batch» موضوعات جاه طلبانهتری را در ذهن داشت. اولین فیلم دانته «گرملینز» قطعا احمقانه بود. اما فیلم دوم با مضحک بودن تا جای ممکن، حرص و طمع وعدم اصالت هالیوود را تحقیر میکند. سرمایهداران و دانشمندان دیوانهای که با بیاحتیاطی موقعیتی خطرناک ایجاد میکنند و بدون توجه به آسیبهای جانبی، روی موجودات پشمالو آزمایش میکنند.
در این فیلم به مانند «جیغ»، ارجاعات زیادی به آثار کلاسیک وجود دارد، و این یک تماشای ضروری برای علاقه مندان به سینما محسوب میشود است. کارون از «جیغ» برای ابراز نارضایتی خود از شیوههای تغییر ژانر وحشت استفاده کرد، حتی به دنبالههای مجموعه «کابوس در خیابان الم» خودش اشاره کرد. دانته با «گرملینز ۲: دسته جدید» به کل تاریخ هالیوود نگاه کرد و «جادوگر شهر آز»، «اولین خون»، «مرد ماراتون» و «شبح اپرا» تنها برخی از فیلمهای یاد شده در این فیلم هستند.
Come to Daddy
«جیغ» یک رابطه پدر دختری دراماتیک و متقاعد کننده بین سیدنی و پدرش نیل پرسکات (لارنس هچت) را ارائه میکند. هر دو بخاطر از دست دادن مادر سیدنی، شوکه شدهاند و نمیتوانند به رابطه و نندگی راحت خود بازگردند. انزوای سیدنی بسیاری از رفتارهای او را تعیین میکند، اما او در نهایت میتواند از این تراژدی عبور کند. کاراکتر دراماتیک فیلمهای ترسناک را جذابتر میکنند.
فیلم ۲۰۲۰ به شدت دست کم گرفته شده مورچه تیمپسون «بیا پیش بابایی» موضوعات مشابهی را بررسی میکند. الیجا وود در نقش نوروال گرینوود، که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدهاند و در حال حاضر با مادرش زندگی میکند. این جدایی باعث شده نوروال در زندگی خود با مشکلات زیادی درگیر باشد، به همین دلیل وقتی پدرش نامهای به او میفرستد و دعوتش میکند که به دیدنش برود، نوروال بلافاصله چمدانش را بسته و راهی جاده میشود. اما پس از رسیدن به خانه پدری، نوروال خیلی سریع میفهمد که امیدش برای رابطهی پدر و پسری به فنا رفته و به جای یک دیدار خانوادگی، خود را در یک کابوس پیدا میکند.
شخصیت نوروال در ابتدا مانند سیدنی پرسکات دوست داشتنی نیست، اما غیبت طولانی مدت پدرش به رشد نگرش بدبینانه و خود بزرگ بین او کمک کرده است. «بیا پیش بابایی» وقتی نوروال متوجه میشود که هویت پدرش پیچیدهتر از آن چیزی است که او تصور میکرده، یک پیچش عجیب به خود میگیرد.
داستانی مرموز و غیر قابل پیش بینی با طنزی عجیب در این فیلم به هم گره خورده است. بیا پیش بابایی جسورانه، سرگرم کننده و رنگارنگ است. داستان و اجراها در محدوده فیلم واقعاً خوب هستند. در مجموع بیا پیش بابایی به طرز شگفتانگیزی پوچ و مضحک است، اما یک پوچی دلپذیر!
The Descent
درد از دست دادن مادر، سیدنی را در سرتاسر سفرش در «جیغ» آزار میدهد. به او زمان کمی برای عزاداری داده شده است و دائماً با این انتظار که باید به زندگی عادیش بازگردد، مخالف است. با وجود اینکه سیدنی میتواند زندگی روزمرهاش را به اسم بهبودی پشت سر بگذارد، اما صورت شبحی آسیبهای روحیاش را به یادش میآورد و باعث ایجاد بحران در او میشود.
فیلم ترسناک زیرزمینی نیل مارشال در سال ۲۰۰۵ به نام «هبوط» به موضوع مشابهی از بهبود پیدا کردن میپردازد. فیلم تراژدی گیرای خود را در لحظات آغازین نشان میدهد: سارا کارتر (شانا مکدونالد)، کاشف غارهای عمیق، دچار یک تصادف رانندگی میشود که در آن شوهر و دختر خردسالش جان خود را از دست میدهند. این از دست دادن باعث میشود سارا تمایلی به ادامه دنبال کردن اشتیاق و امیدهای خود نداشته باشد، اما یک سال بعد او به گروهی از دوستانش میپیوندد.
شش زن ماجراجو که درجات مختلفی از رفاقت و صمیمیت میانشان جریان دارد به دل غاری رازآلود میزنند که روی نقشههای جغرافیایی ثبت نشده است و هیچکدام راه خروجیاش را نمیدانند.
متأسفانه سارا و دوستانش در اعماق این غار مرموز به دام میافتند که در آنجا توسط موجودات اهریمنی طعمه میشوند. محیطهای تنگنا هراسانهی مارشال و وحشت بدنی بیمارگونه درد آورند، اما قوس شخصیتی، عاطفی سارا در اثربخشی «هبوط» اثر گذار است.
نظر شما درباره این فیلمهای مشابه Scream چیست؟ کدام یک را میپسندید؟ از بین فیلمهایی که تماشا کردهاید، کدامیک از نظر شما فیلم بهتر و ترسناکتری است؟