پیشتر با انتشار دو مطلب، به معرفی 5 مورد از بهترین بازیهایی پرداختیم که سال 2007 را به یکی از مهمترین سالهای عرصهی گیمینگ تبدیل کرده بودند. بازیهای سال 2007 امسال 10 ساله شدند و این بهانهای بوده است برای معرفی عناوین خاطرهانگیزی که توانستهاند از جهاتی دید و انتظارات ما نسبت به بازیهای ویدئویی را تغییر بدهند. حال در این مطلب ادامهی عناوین مهم سال 2007 را برای شما آماده کردهایم. برای بررسی دو قسمت پیشین این مطلب میتوانید به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
با گیمنیوز همراه باشید.
Super Mario Galaxy
تقریبا 10 سال قبل از عرضهی اولین عنوان ماریو برای کنسول نینتندو سوییچ، Super Mario Odyssey به بازیکنان اجازه داد که در برخی از عجیبترین محلها در تاریخ این مجموعه به ماجراجویی بپردازند. ماریو در این بازی به جایی رفت که هیچ لوله کشی تاکنون نرفته بود. معمولا هنگام انتشار هر عنوان جدیدی از سوپر ماریو انتظارات طرفداران بسیار بالا هست؛ اما بازی Galaxy به طور خاص میبایست خود را به خوبی نشان میداد. این موضوع به این خاطر بود که Super Mario Galaxy در واقع اولین بازی ماریوی منتشر شده برای جدیدترین کنسول آن زمان نینتندو، یعنی Wii بود و همینطور اولین عنوان سهبعدی این محموعه بعد از Super Mario Sunshine میشد.
با وجود انتظارات بالایی که از این بازی وجود نداشت، گلکسی توانست به سرعت یکی از بازیهای کلاسیک ماریو شود و رنسانسی در این مجموعه آغاز کند. در این بازی به جای این که از سبک آزاد بازیهای ماریو 63 و ماریو سانشاین پیروی شود، مراحل آن به شکلی طراحی شده بودند که چالشها خطیتر باشند و این مسئله باعث شده بود که توسعهدهندگان بتوانند کنترل آزادانهتری روی سرعت و روان بودن ماجراهای بازی داشته باشند. نتیجه، یک بازی بسیار خلاقانه و مملو از چالش بود که میتوانست در هر زمان بازیکننده را غافلگیر کند.کهکشانها و اهداف جید با سرعت بالایی آغاز میشدند و ایدههای گیمپلی بازی به قدری تند و سریع عوض میشدند که فرصت کافی برای خستهکننده شدن پیدا نمیکردند.
سه سال بعد از انتشار این بازی، Super Mario Galaxy 2 روانهی بازار شد و ایدههای بهکاربردهشده در بازی اول را بهینهتر کرد اما میتوان گفت که بازی اصلی به دلیل غافلگیرکنندهتر بودن و بنا کردن زیرساخت برای بازیهای سهبعدی آیندهی ماریو، از اهمیت بیشتری برخوردار است. ردپای این بازی همچنان در برخی مراحل بازی Odyssey به چشم میخورد و این نشان میدهد که چرا Super Mario Galaxy یکی از بهترین عناوین منتشرشده توسط نینتندو خواهد ماند.
Call of Duty 4: Modern Warfare
یکی دیگر از بازیهای سال 2007 که از اهمیت بالایی برخوردار هستند، بازی ندای وظیفه 4: جنگاوری مدرن بوده است که اولین قدم در این مجموعه برای خارج شدن از محیط جنگ جهانی دوم و ورود به دنیای مدرن بود.
بخش داستانی این بازی سرشار از ویدئوهای اکشنی بود که برخی از بهیادماندنیترین و تاثیرگذارترین لحظات این مجموعه را شامل می شود. برای مثال با تیتراژ آغازین بازی، میبینید که شما (در نقش رئیس جمهور یک کشور خاورمیانهای نامشخص) شاهد یک کودتا هستید و برای اعدام آماده میشوید. انفجار اتمی در مرحلهی Shock and Awe و سکانس مرگ کوتاه در قسمت بعدی یعنی Aftermath باعث می شوند که از فانتزی قدرت بیرون بیایید و با عواقب جنگ روبرو شوید. دو مرحلهی All Ghilied Up و Mile High Club نیز از جهت طراحی و تغییر دادن سرعت بازی از دیگر مراحل بخش داستانی بازی متمایز میشوند.
بازی جنگاوری مدرن همچنین توانست که بخش چندنفره را نیز دستخوش تغییراتی کرد که میتوان به معرفی سیستم ساختن شخصیتی اشاره کرد که امروزه حالت استاندارد پیدا کرده است.
Crysis
در دههی اول 2000 میلادی، بازی کردن روی پلتفرم پیسی جانی دوباره پیدا کرد. بازیهایی مانند Half-Life 2 و World of Warcraft تجاربی غنی و لذت بخش به بازیکنان ارائه میکردند که باعث پیشرفت در ژانرهای خود شدند. در کنار این عناوین، بازیهای دیگری نیز وجود داشتند که باعث میشدند مجموعهی بازیهای پیسی بسیار ارزشمند باشد.کرایسیس در ماه نوامبر سال 2007 منتشر شد و در نهایت تبدیل به یکی از معیارها برای سنجش عملکرد و قدرت رایانههای شخصی شد.
Crysis یک بازی تیراندازی استاندارد است که شما در آن نقش ابرسربازی را ایفا میکنید که یکتنه میتواند ارتش دشمن و متجاوزین بیگانه را از پای درآورد. کلیات و داستان بازی دارای نکتهی خاصی نیست و میتوان به آن کلیشهای گفت، اما آنچه که این بازی را قدرتمند میکند، ترکیب روایت داستانی خطی با طراحی مراحل با پایان باز در یک محیط جنگلی زیبا است. با این که داستان بازی حالتی جدی دارد، گیمپلی آن گاها حالت شوخی پیدا میکرد و برای مثال میتوانستید مرغها را با نهایت قدرت پرتاب کنید و یا هنگامی که با یک دست سربازی را خفه میکردید، با دست دیگر به شلیک کردن بپردازید.
اجرا کردن این بازی برای بسیاری در آن زمان مشکل بود و با مشکلاتی نظیر افت نرخ تصویر با وجود انتخاب کردن با تنظیمات متوسط و یا پایین مواجه بودند؛ اما با این وجود هم کرایسیس خیرهکننده بود و هنوز هم بازی تیراندازی قدر و متنوعی محسوب میشود. با این که کرایسیس دیگر رایانههای شخصی را به چالش نمیکشد و دو دنبالهای که برای آن ساخته شده بود نتوانستند به پای بازی اصلی برسند، اما این بازی هنوز هم یکی از عناوین تیراندازی قدرتمدی است که میتواند با کیفیت خود افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
Assassin’s Creed
اگر اولین تریلر بازی Assassin’s Creed را به خاطر داشته باشید میدانید که در آن قاتلی پوشیده وجود داشت که از میان مردم میدوید و با پرش روی یک انسان شرور نامشخص در میان جمعیت، او را با یک تیغ پنهان مورد حمله قرار میداد. این عناصر بعدها کلیت این مجموعه بازی پرطرفدار را تعریف کردند، اما در آن زمان، بسیار جدید و تازه بودند. اولین بازی از مجموعهی Assassin’s Creed توانست که با موقعیت زمانی و مخفیکاری در میان جمعیت در کناز حرکات آزادانه، فلسفهای را در طراحی خود به کار بگیرد که تا آن زمان در میان بازیهای اکشن و ماجراجویی بیسابقه و خلاقانه بود. در ابتدا بسیاری گمان میکردند که این بازی قرار است صرفا مختص به دورهای خاص باشد اما با انتشار بازی مشخص شد که در روایت آن از عناصر مدرن بهره گرفته شده بود.
اساسین کرید نتوانست به عنوان یک بازی، انتظارات بالایی که به خاطر ایدههای جاهطلبانهاش از آن میرفت را برآورده کند. شخصیت اصلی فاقد جذابیت و اساس تکراری مراحل بازی، آسیبهای زیادی به آن زده بودند. با این وجود داستان مرتبط با توطئه در کنار مسائلی مانند بازسازی درست و اصولی یک دورهی تاریخی و جذابیت انیموس به عنوان دستگاهی که بتواند در میان خاطرات اجداد یک فرد کندوکاو کند، از جمله مسائلی بود که تاکنون نیز با این مجموعه همراه بوده است.
با این که شاید اولین نسخهی این بازی، محبوبترین عنوان از این مجموعه نبوده باشد، اما نمیتوان جذابیت و هیجانانگیز بودن آن به عنوان اولین از یک مجموعه منکر شد. از بسیاری جهات جهتگیری بازیهای نسل هفتم کنسولها را مشخص کرد و حد ارتباط و تعامل با بازی (چه با محیط و چه با شخصیتها) افزایش داد. این که در این بازی میشد از هرساختمانی بالا رفت و یا این که جلوی چشم بقیه در میان جمعیت ناپدید شد، در کناز پرداختن به دورهای از تاریخ که کمتر در بازیها به آن پرداخته شده بود از جمله مسائلی بودند که باعث میشد Assassin’s Creed تجربهای متحیرکننده باشد. ده سال پس از انتشار این بازی، اولین عنوان این محموعه هنوز هم نمایانگر خلاقیت جاهطلبانه است و با این که عناوین بعدی این مجموعه نحوهی اجرای بهتری داشتند، باز هم ارزش دارد که بخواهیم به این بازی بپردازیم.
Uncharted: Drake’s Fortune
Naughty Dog برای انتشار بازی جدید خود روی سومین کنسول سونی، شمایل کارتونی بازیهای مربوط به پلیاستیشن 2 مانند Jak and Dexter را رها کرد و نتیجهی آن عنوانی بود که آن را با نام Uncharted: Drake’s Fortune میشناسیم. این بازی از مجموعهبازی Tomb Raider الهام گرفته و تمرکز خود را روی تیراندازیهای درگیرکننده، اکتشاف و حل معماها قرار داده بود. با این که عناصر یاد شده در طی 10 سالی که از انتشار اولین بازی از مجموعه میگذرد، به طور مساوی در بازیها وجود نداشتهاند اما باعث شدند که بازی آنچارتد بهترین مجموعهی انحصاری سونی در یک دههی گذشته باشد.
Uncharted ترندهای جدید در عرصهی بازی را با آغوش باز پذیرا بود که از میان آنها میتوان به تیراندازی “با مانع” که توسط بازی Kill.Switch ابداع شده بود و با Gears of War به محبوبیت رسید اشاره کرد. این سبک از مبارزه در لحظات هیجانانگیز بسیاری که برای شخصیت اصلی بازی، نیتن دریک، پیش میآمد بسیار تاثیرگذار بود. فرقی نداشت که شخصیت اصلی در بازی پشت یک ستون یا یک دیوار کوتاه پناه گرفته باشد؛ به هر جهت بازیکن میتوانست موقعیت حساس را به خوبی درک کند.
اگر به جنبههای سینماتیک بازیهای روایتمحور علاقه داشته باشید، به احتمال زیاد خواهید خواست که بازیهای این مجموعه را در یک تلاش بازی کنید. این مدل از بازی کردن ضروری نیست اما باعث میشود که بتوانید ماجراجوییهای نیتن دریک را که مانند یک فیلم پیوستگی دارند را به خوبی درک کنید و متوجه ارزش آن شوید.
Mass Effect
2017 سال سختی برای فرنچایز Mass Effect بود، چرا که عرضهی مشکلساز بازی Andromeda باعث ساخته شدن جوکهای زیادی شده بود. اگرچه ایده و هدف اولیهی این بازی که بازگشت به ایدههای خاص بازی اول بود قابل تقدیر بود. به همین دلیل خالی از لطف نیست که به دستآوردهای بازی اصلی که سال 2007 منتشر شده بود نگاهی بیاندازیم.
استودی بایووور برای معرفی دنیای عظیم Mass Effect، جهانی را مملو از شخصیتهای دوستداشتنی و جزئیات خلق کرده بود. کُدکس بازی نقش یک یک دائرهالمعارف را داشت که به بازیکنان اجازه میداد همهچیز را راجع به سیارات کهکشان راه شیری و گونههای جانوری آن بدانند. هستهی این بازی یک ماجراجوئی علمی تخیلی است که در آن شما در نقش فرمانده شپرد، انتخابهای معنیداری پیش رو دارید که نهتنها داستان بازی را تحتتاثیر قرار خواهد داد، بلکه داستان بازیهای بعدی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. این وفاداری به انتخابهای بازیکنان در کنار چرخ دیالوگی که در حال حاضر همهجا به چشم میخورد، احتمالا بزرگترین میراث مس افکت برای بازیهای نقشآفرینی و داستانمحور بوده است. این میراث برای BioWare به معنی عصر جدیدی از بازیهای نقشآفرینی سینماتیک بود. زوایای پویای دوربین و جزئیات چهره در این بازی چیزی بود که تاکنون در بازیها دیده نشده بود.
بسیاری از جنبههای بازی Mass Effect در گذر زمان رنگ باختهاند که میتوان برای مثال به مبارزهی ضعیف و مجموعه سیارههای زیبا اما خالی آن اشاره کرد. با این که دنبالههای این بازی با بهبود مبارزه و طراحی بازیهای بهتری بودهاند، اما این جاهطلبی بازی اصلی برای خلق یک کهکشان قابل اکتشاف است که از بسیاری جهات هیچ بازی دیگری نتوانسته با آن برابری کند. امید است که روزی یک بازی بتواند آن را محقق کند.
Rock Band
در سال 2007، بازیهای نوبتی ریتمی به کمک مجموعهی Guitar Hero از محبوبیت بالایی برخوردار بودند. در ابتدا این سبک از بازی در ژاپن از محبوبیت زیادی برخوردار بود اما بازی هارمونیکس باعث شد که بتواند مخاطبین بیشتری را در بازار بازیهای غربی به دست بیاورد. با این که این شرکت با عرضهی گیتار هیرو موفقیت زیادی به دست آورده بود، اما انتشار Rock Band بود که توانست آن را به اوج برساند.
در ظاهر Rock Band یک مجموعهی ساده از ایدههای تستشده بود که مکانیزمهای دیگر بازیهای این سبک را عینا در حالت همکاری دونفره به کار برده بود؛ اما شیوهای که این بازی توانسته بود بسیار استادانه این عناصر را در کنار هم پیاده کند بود که باعث شد به موفقیت دست پیدا کند. به خاطر کلیت بازی بسیار جذاب و فریبنده به نظر میرسید؛ چرا کسی نباید بخواهد که حس کند جزئی از یک گروه راک است؟ این بازی به بازیکنان اجازه داد که حس بودن در یک گروه زنده را تجربه کنند و با دیگر اعضا به نواختن بپردازند.
زمانی که «راک بند» در سال 2007 منتشر شد، یکی از عناصر ثابت مهمانیها شده بود؛ بازیکنان ساعتها با سازهای پلاستیکی آن مشغول می شدند؛ نگاهشان به نتهای روی نمایشگر خیره بود و هنجرهها به خاطر رد و بدل شدن میکروفون میان افراد خسته شده بود. زمانی که راک بند وجود داشت، مهم نبود که کسی اهل بازیهای ویدئویی باشد یا نه، چون همه میخواستند که در این تجربه سهیم باشند. یاد گرفتن بازی نیز بسیار ساده بود و در نتیجه محدودیت زیادی برای لذت بردن از آن از طریق آواز خواندن و یا نواختن گیتار، باس و درام وجود نداشت. Rock Band توانست همگان را مجذوب کند و مرز میان بازیکنان حرفهای و عادی را از بین ببرد.
متاسفانه این گونه از بازیهایی که به خاطر موفقیت Rock Band بسیار زیاد شده بودند باعث شدند که مدت نهچندان زیادی پس از انتشار سومین نسخهی این بازی، محبوبیت آن کاهش پیدا کرد. با این وجود راک بند توانسته است که عدهای از بازیکنان پروپاقرص خود را نگه دارد. بازی راک بند 4 که در سال 2015 منتشر شده بود با استقبال گرمی مواجه نشد اما هارمونیکس تا به امروز نیز از جامعهی کاربران آن پشتیبانی میکند و مرتبا بستههای الحاقی قابل دانلود شامل آهنگهای جدید منتشر میکند.