برای عاشقان و دیوانگان گیم یا همان بازیهای ویدئویی، تمام لذت زندگی در پشت میز نشستن و چشم دوختن به صفحه رنگارنگ و نورانی نمایشگر خلاصه میشود. آنها کسانیاند که انجماد عقربههای ساعت را به چشم دیده و ساعات طولانی شب و روز را در یک لحظه کوتاه و گذرا سپری کردهاند. دار و ندار این آدمها، رایانهای است که درهای عزیمت به دنیای بهتر و زیباتری را به رویشان میگشاید و تفریح و خیالپروری و رهایی را بهشان ارزانی میکند. پس تماشای فیلم دوساعتهای با موضوع گیم و جهان گستردهاش، نخواهد توانست روح تشنه آنها را در حد یک جرعه هم که شده سیراب نماید. در ادامه با بررسی فیلم مرد آزاد یا همان Free Guy با بازی رایان رینولدز در گیمنیوز همراه باشید.
اما آخرین اثر شان لوی (Shawn Levy) با رویکرد متفاوت و کمنظیری وارد جهان گیمینگ شده. مرد آزاد یا Free Guy (ویکیپدیا) به جای آن که نسخه سینمایی و دست چندم یک بازی مشهور و پرآوازه باشد، فیلمی درباره اهداف و انگیزههای کار در صنعت پولساز و پردرآمد گیم است. صنعتی که هم زندگی دوستداران بازی را مهیجتر از قبل کرده و هم به گردانندگان سرمایهدار و منفعتطلب آن، ثروت هنگفت و استودیوهای عظیم و پایگاه اجتماعی رفیعی بخشیده. ثروتمندانی مانند آنتوان (تایکا وایتیتی) که هیجان و سرخوشی نهفته در لحظه به لحظه بازیهای ویدئویی را فقط محل کسب درآمد و پر کردن حسابهای بانکی خود میدانند. گیم در نزد آنها تا زمانی محترم شمرده میشود و صنعت ارزشمندی است که تامینکننده منافع بلندمدت و مقاصد تجاریشان باشد. در مقابل، گیمرها برای پول بازی نمیکنند و تنها به دنبال لذت بردن از شگفتیهای پرزرق و برق آن هستند.
درگیری آنتوان با عاشقان بازی
همین تضاد و ناهماهنگی اهداف آنتوان با انتظارات گیمرها در کنار خودآگاهی و تحول شخصیت «گای» (رایان رینولدز) که مقدمات شورش NPCها را فراهم میآورد، عامل پیشبرنده و موتور محرک فیلم است. آنتوان میخواهد با منسوخ کردن و از بین بردن بازی جهان آزاد یا همان Free City، قسمتهای دوم و سوم این بازی پرطرفدار و شناخته شده را روانه بازار کند و با قیمت بیشتری به فروش برساند. اما طرفداران پروپاقرص جهان آزاد که از حضور گای در مراحل گوناگون بازی به وجد آمدهاند، خواسته دیگری دارند و با تصمیم ناگهانی و سودجویانه آنتوان موافق نیستند.
مشکل این است که غیر از خالقان و صاحبان اصلی جهان آزاد یعنی میلی (جودی کومر) و کیز (جو کیری)، هیچکس کار مفید و موثری در راستای اعتراض و مخالفت با آنتوان انجام نمیدهد. ابهام در نقش و وظیفه NPCها از این هم بیشتر است. هرگز معلوم نمیشود که آنها صرفا سیاهیلشکرهای کماهمیت بازیاند یا به دلیل قیام علیه بازیسازان و خدایگان جهان آزاد، شخصیتهای مهم و احتمالا کنشگری هم هستند.
فیلم مرد آزاد ملغمه نامتوازن ایدهها
فیلم با وجود گنجاندن ایدههای تضمین شده و امتحان پس داده در تاروپود داستان فانتزی خود، سعی دارد که لباس تازهای به این روایت سرشار از کهنگی بپوشاند. اما در نهایت به دستاورد مهمی نمیرسد و در سطح کلیشههای تاریخ مصرف گذشتهاش باقی میماند. مرد آزاد ابتدا دو فیلم They Live جان کارپنتر (۱۹۸۸) و آواتار جیمز کامرون (۲۰۰۹) را به یاد میآورد و در ادامه شباهتهایی به تلقین کریستوفر نولان (۲۰۱۰) و انیمه Summer Wars هوسودا مامورو (۲۰۰۹) پیدا میکند. با این تفاوت که برخلاف فیلمهای مذکور نه طرح و انگاره جدیدی را به ساختمان روایتاش میافزاید و نه همان ایدههای کهنه و نخنما شده را هماهنگی و انسجام میبخشد. پس شاید مرد آزاد به لحاظ رویکرد شبیه به مورتال کامبت (۲۰۲۱) و سونیک خارپشت (۲۰۲۰) و آثاری از این دست نباشد، اما درست مثل آنها رو بازی میکند و همانقدر محافظهکار و تکراری است.
فلسفه یا سوءتفاهم؟
در نقدهای زیادی خواندم که: مرد آزاد را نه فیلمی صرفا مفرح و مناسب وقتگذرانی بلکه باید اثری با محتوای عمیق و وامدار فلسفه اگزیستانسیالیسم بدانیم! حال چگونه میتوان به چنین نتیجهای رسید و این مفاهیم ژرفنگرانه و فلسفی را به یک فیلم بلاک باستر و گیشهپسند (معنای تحقیرآمیز آن مدنظرم نیست) الصاق کرد، خدا داند! این عقیده حاصل یک سوءتفاهم بزرگ است و مخاطب خوره سینما یا اصطلاحا سینهفیل را به مسیر گمراهکننده و اشتباهی کشانده. گذشته از اینها، مگر موضوع بحران هویت و بنبست وجودی در فیلم مرد آزاد هم مانند ماتریکس در محوریت وقایع و ماجراها قرار دارد؟ آیا دغدغههای فکری گای به چیزی فراتر از تحول مورد انتظار او منجر میشود که بر اساس آن، مرد آزاد را اثری با موضوع فلسفه اصالت وجود فرض کنیم؟ طبیعتا نه.
فیلم مرد آزاد برای افرادی مثل ما که اوقات خوش زندگیمان را به گیم و بازیهای رایانهای مدیون هستیم، مانند معجونی مسرت بخش و دلنشین است. این فیلم میتواند به هر گیمری نشاط و سرزندگی ببخشد و حس عشق و نوستالژی را در او زنده کند. با این حال نمیتوان انکار کرد که مرد آزاد هم در ردیف آثار یکبارمصرف و نهچندان بدیع این روزهاست. فیلمهایی که برای مدت کوتاهی در گوشه ذهنتان خانه میکنند اما زودتر از آنچه انتظار دارید از حافظه شما محو خواهند شد.