Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

نقد و بررسی انیمیشن Lightyear – چه بلایی سر پیکسار آمده است؟

حدود سه سال پیش بود که انیمیشن Toy Story 4 به شخصیت‌های نوستالژیکی مانند وودی و باز لایت‌یر جان تازه‌ای بخشید و کاری کرد که هوس دیدار دوباره با آن‌ها و تجدید خاطرات شیرین گذشته به سرمان بزند. آن موقع گمان می‌کردیم که مجموعه‌ی داستان اسباب بازی در همین‌جا به پایان خواهد رسید و چاره‌ای به جز خداحافظی با شخصیت‌های دوران کودکی‌مان نداریم. ولی بعدا معلوم شد که هنوز کار دیزنی و پیکسار با آن‌ها تمام نشده است. با وجود این، همه‌ی ما می‌دانستیم که استودیو پیکسار بیشترین استفاده را از قابلیت‌های داستان اسباب بازی کرده و دیگر قطره‌ای هم در جام خالی‌اش نمانده تا نثار انیمیشن‌های جدیدتر کند. در نقد و بررسی انیمیشن Lightyear همراه گیم‌نیوز باشید.

وضعیت امروز پیکسار برای طرفداران دیروز آن از همیشه غم‌انگیزتر است. در حالی که کشتزارهای نبوغ و خلاقیت در انیمه‌های ژاپنی هنوز نخشکیده و فیلم به فیلم ثمربخش‌تر هم می‌شود، استودیو پیکسار با هر اثر تازه‌ای بیش از پیش به قعر مرداب کلیشه‌ها فرومی‌رود. با نگاهی به کارنامه‌ی این استودیو از انیمیشن حرص‌درآر Brave تا آخرین اثرش که همان Lightyear است، با انبوهی از آثار ضعیف و متوسطی روبه‌رو می‌شویم که در شأن بزرگ‌ترین کارخانه‌ی رویاسازی جهان نیستند (البته این حکم کلی را نباید به همه‌ی انیمیشن‌های پیکسار تعمیم داد که حساب شاهکارهایی مانند کوکو، درون و بیرون و قرمز شدن جداست).

رونوشتی از یک تکاور فضایی

حالا که شخصیت‌ها و انیمیشن‌های محبوب کودکی ما طعمه‌ی ایده پردازان هالیوودی می‌شوند تا دستمایه‌ی ساخت فرانچایزها و اسپین‌آف‌های گوناگون باشند، اکران Lightyear در حکم تیر خلاصی به قلب زخم‌خورده‌ی ما بود که طی این سال‌ها شاهد تجاوز به حریم خاطرات‌اش بوده است. چطور ممکن است فضانوردی که از تمام ویژگی‌های باز لایت‌یر تنها نام و ظاهر او را دارد و غیر از این دارای هیچ شباهتی به آن اسباب بازی جذاب و اسطوره‌ای نیست، دل اندی جوان را ببرد و عشق عروسکی با همان اسم و قیافه را در مزرعه‌ی قلب او بکارد؟ خودتان را جای اندی بگذارید. آیا پس از تماشای چنین فیلمی به داشتن اسباب بازی‌اش فکر می‌کنید؟

لایت‌یر عاجزانه تسلیم جبر روزگار می‌شود

ناگفته پیداست که باز لایت‌یرِ این فیلم از آن همه شکوه و گیرایی شخصیت باز لایت‌یر بهره‌ای نبرده و بیش از آن که ما را به یاد آن فضانورد عروسکی بیاندازد، ابرقهرمانان شرکت مارول را در ذهن‌مان تداعی می‌کند. او نه‌تنها تلاش موثری برای نجات دوستان خود انجام نمی‌دهد بلکه در پایان به‌راحتی شکست را می‌پذیرد و عاجزانه تسلیم جبر روزگار می‌شود. سوال این است که وقتی شکست و پیروزی او فرقی به حال کسی ندارد و تاثیری بر زندگی آدم‌های دیگر نخواهد گذاشت، اصلا چرا خطر چرخیدنْ دور خورشید را به جان می‌خرد تا راهی برای بازگشت به زمین پیدا کند؟

سرگردانی روایت

البته که لایت‌یر خودش را مسئول سرنگونی سفینه و فرود بر سیاره‌ای اشتباه می‌داند و به جبران خطاهای خود می‌اندیشد، اما این‌ها به‌تنهایی برای توجیه اعمال شخصیت کافی نیستند. بنابراین ابتدا باید بپرسیم که آیا خطری در کمین او یا دیگران نشسته و آن‌ها را به خروج از این سیاره واداشته است؟ ساکنان سفینه‌ی باز لایت‌یر که می‌توانند به گیاهان آدم‌خوار آن‌جا چیره شوند و هر گونه عامل تهدیدکننده‌ای را با ایجاد یک دیوار لیزری دفع کنند، چرا باید هنوز هم خواب برگشتن به سیاره‌ی زمین را ببینند؟ آیا مثلا با مشکلات تنفسی یا کمبود آب و غذا روبه‌رو شده‌اند که سکونت در آن سرزمین را برایشان سخت می‌کند؟

بیهودگی اهداف لایت‌یر هنگام بازگشت او از آخرین ماموریت‌اش بیشتر توی ذوق می‌زند. چندین نسلْ گذشته و نسل تازه‌ای پا به میدان گذاشته و درخت زندگی‌اش در خاک آن‌جا ریشه دوانده است. دیگر کسی دلتنگ زمین هم نمی‌شود تا کوشش بی‌ثمر لایت‌یر دلیلی داشته باشد. حالا که دست فیلم خالی مانده و قادر نیست تا استمرار وقایع را به هر ضرب و زوری که شده حفظ کند، یک ضد قهرمان قلابی از ناکجا سر می‌رسد و در برابر قهرمانان فیلم قد می‌افرازد. حتی اگر بی‌خیال این شویم که حضور او در برخی از صحنه‌ها به‌کلی اضافه است و تاثیری در روند داستان‌پردازی ندارد، هم‌چنان سوء استفاده‌ی فیلمنامه‌نویس‌ها از شمایل پرابهت زورگ گناهی نابخشودنی است.

سوء استفاده‌ی فیلمنامه‌نویس‌ها از شمایل پرابهت زورگ گناهی نابخشودنی است

یاران دردسرساز

این که انیمیشن Lightyear می‌خواهد به اهمیت کار گروهی بپردازد و این پیام اخلاقی را به طور ضمنی در لابه‌لای داستان خود بگنجاند حرفی است کاملا درست، ولی آنچه در طول فیلم اتفاق می‌افتد مسیر اندرزگویی‌هایش را به جهت مخالفی می‌کشاند. در نتیجه، برداشت مخاطب کودک یا بزرگسال از آنچه می‌بیند با اهداف محتوایی فیلم سازگار نیست. لایت‌یر باید به گروهی از تکاوران کارآموز ملحق شود تا به کمک آن‌ها بتواند زورگ را شکست داده، بر ارتش روبات‌های او غلبه کند که یعنی طرف حساب او و همراهان‌اش زورگ است. اما نکته این‌جاست که اغلب مشکلات آن‌ها به خاطر ناتوانی و بی‌کفایتی خودشان ایجاد می‌شود و انجام ماموریت را مدام به تعویق می‌اندازد، بی آن که زورگ یا سربازان او نقشی در این ماجراها داشته باشند. بنابراین به نظر می‌رسد که اگر باز لایت‌یر به‌تنهایی مشغول انجام وظایف خود می‌شد، هرگز این مشکلات به وجود نمی‌آمدند!

جمع‌بندی نقد انیمیشن Lightyear

وقتی انیمیشن زیبای قرمز شدن دوباره انتظارات ما را از پیکسار بالا برد و به همگان ثابت کرد که هنوز هم این استودیو بر قله‌ی انیمیشن‌سازی آمریکا ایستاده است، امیدوار بودیم که Lightyear هم خودی نشان بدهد تا بار دیگر شاهد یکی از بهترین آثار پویانمایی در چند سال اخیر باشیم. اما چه حیف که این فیلم تنها خیانت بزرگی به خاطرات شیرین کودکی‌مان بود، نه اثری درخور نام محبوب‌ترین استودیو ساخت انیمیشن در جهان. نظر شما درباره‌ی نقد انیمیشن Lightyear چیست؟ لطفا نظرتان را برای ما در بخش کامنت‌ها بنویسید.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.