بتمن 2022 اولین فیلم اختصاصی بتمن از زمان شوالیه تاریکی برمیخیزد است که ده سال پیش اکران شد. بعد از شکست فاجعه بار هنری «بتمن علیه سوپرمن»، شکست مالی و هنری فیلم «لیگ عدالت» و در نهایت جدا شدن زک اسنایدر از دیسی، اعلام ریبوت شدن مجموعه بتمن جای تعجبی نداشت. با اعلام کارگردان جدید بتمن، «مت ریوز»، به عنوان یکی از با پرستیژترین کارگردانهای بلاک باسترساز هالیوود (دو قسمت جنگ و طلوع سیارهی میمونها و کلاورفیلد) و اعلام برداشت و نگاه متفاوت او به فیلم (دست گذاشتن روی بخش کارآگاهی و کمتر دیده شدهی بتمن) انتظارات طرفداران بسیار بالا رفت. حال با نقد و بررسی فیلم The Batman با گیمنیوز همراه باشید تا ببینیم آیا این فیلم توانسته انتظارات بشدت بالای طرفداران فیلم را برآورده کند یا نه.
جدیدترین فیلم بتمن که به معنای واقعی شروعی جدید و هیجانانگیز برای بتمن محسوب میشود درست مانند «بتمن آغاز میکند»، شروع بینقصی برای بتمن حساب نمیشود. اما این فیلم دنیایی را به مخاطبش عرضه میکند که سالهاست آرزوی دیدنش را داشته است. دنیایی که مخاطبان فیلم بتمن میتوانند خودشان را در آن غرق کنند و به راحتی به آن لقب یکی از نفسگیرترین دنیاهایی که تا به حال در فیلمهای کمیکبوکی دیدهاند را بدهند.
قبل از صحبت دربارهی هر نکتهی دیگری از فیلم باید به بزرگترین نقطه قوت فیلم جدید بتمن نسبت به فیلمهای قبل از خودش بپردازیم: گاتهام. گاتهام این فیلم نه مثل فیلم «جوکر» شبیه به نیویورکی دست دوم از فیلم «راننده تاکسی» اسکورسیزی است و نه مثل «بتمن علیه سوپرمن» زک اسنایدر یک شهر بیروح خالی از سکنه که بهخاطر استفادهی بیش از حدِ جلوههای ویژه از ریخت افتاده باشد. (این اتفاقی است که وقتی تمام فیلم را داخل استدیو با پرده سبز ضبط کنید میافتد). و نه مثل بتمن نولان یک شهر چشمنواز با ترکیبی از نیویورک و شیکاگو اما آنقدر دور از ریشههای کمیک بوکی خود که دیگر آن هویت گاتهام را نداشته باشد.
گاتهام مت ریوز ترکیبی فوقالعاده از گاتهام گاتیک «تیم برتون»، گاتهام زنده، خوفناک و وهمآور کمیکهای بتمن و درنهایت مدرنیتهی واقعگرای گاتهام نولان است. گاتهامی که به طرز توقف ناپذیری خشم، درد، ترس و تاریکی در خون آن جریان دارد ولی هیچگاه شکوه خیرهکنندهاش را از دست نمیدهد.
دومین نکتهی مهم دربارهی فیلم بتمن، خود شخصیت بتمن است. بتمن رابرت پتیسون نه تنها برعکس باور اولیه طرفداران ناامیدکننده نیست بلکه او غافلگیرکننده و بسیار تازه ظاهر میشود. (البته این مورد با توجه به انتخاب فیلمهای اخیر رابرت پتیسون بعد از تمام شدن مجموعه «گرگ و میش» و کیفیت بالای بازی او در فیلمهایی مثل «فانوس دریایی» و «شیطان تمام وقت» قابل پیشبینی بود). پرداخت شخصیت بتمن با رویکردی به این شدت متفاوت در فیلم جدید او، آن هم برای شخصیتی با این مقدار سابقه در دنیای ادبیات و سینما تحسین برانگیر و البته دیدنی است.
البته درست مثل کمیک «واچمن» (حرفی که رورشاک موقع دستگیر شدنش میزند [نقابش را پوستش خطاب میکند]) ایدهی این که بروس وین در حقیقت نقابی برای بتمن است ایدهی جدیدی نیست. اما بتمن رابرت پتیسون بازهم با الهام از کمیک واچمن (جایی که جغد شب (Night Owl) متوجه میشود که تنها زمانی میتواند با نهایت اعتماد به نفس و تماما خودش باشد که پشت ماسکش باشد) نمای جدیدی از بروس وین به نمایش میگذارد. نمای انسانی از درون شکسته، دورافتاده، گوشهگیر و پر از اندوه که آن را مخفی نمیکند بلکه با تمام وجود آن را در آغوش کشیده است. کارگردان اجازه میدهد تا مخاطب هم متوجه شود.
بروس وین در بتمن جدید یک پسر جذاب و ملیاردر که دلبری میکند و فقط ما از غم پنهان درون او خبر داریم نیست. او پسر شکستهای است که نه تنها کارهای مربوط به شرکت وین و خیریهها را اداره نمیکند که حتی از پس کارهای عادی زندگی خودش نیز برنمیآید. او انتخاب کرده بتمن باشد تا از بروس بودن فرار کند.
همچنین او حتی وقتی به بت کِیو برمیگردد هم لباس بتمن را از تنش در نمیآورد چرا که هیچ علاقهای به بازگشت به دنیای عادی به عنوان بروس وین ندارد. مگر اینکه از بروس وین به عنوان نقابی برای پیشرفت در تحقیقاتش به عنوان بتمن استفاده کند. بتمن بخشی از وجود اوست بخشی که میتواند زخمهای غیر قابل التیام کودکیاش را در آن پنهان کند.
این بتمن رابطهای ناگسستنی با وسواس روانی دارد. ساعتهای متمادی که بروس وین از زندگی عادی خودش میزند تا در نقش بتمن زندگی کند (همان طور که بالاتر اشاره کردم از نگاه او قضیه برعکس است). بتمن نماد بارز فردی با وسواس فکری برای نابودی خلافکاران است. برای او مهم نیست که این کار چقدر غیرممکن است. بتمن تنها چیزی که میخواهد انجام این کار است.
در فیلم جدید بتمن دیگر خبری از حرکات بینقص و ابهت خداگونهی او در فیلمهای قبلیش نیست. بتمنی تازهکار که دست یافتنیتر از همیشه بهنظر میرسد جایی که اشتباهاتش (مثل پریدن از سقف ساختمان پلیس گاتهام و در نهایت سقوطش در اثر اشتباهش) به او صدمه میزنند. او هنوز هم ابزارهای گرانقیمت و فوقالعادهی خودش را دارد. ولی کمبود تجربه و بُعد انسانیتری که این فیلم روی آن تمرکز دارد باعث میشود اکثر اوقات ما او را درحال دست و پا زدن برای فهمیدن بهترین راه برای حل مسئله پیدا کنیم. جایی که او مجبور میشود برای نجات خود دست به حرکاتی بدون نقشهی قبلی و ناگهانی بزند بخاطر اینکه او در اتخاذ تصمیمی درست، بی اشتباه نیست. بتمن در هر لحظهای میتواند همان بروس وین شکستهای شود که سعی در پنهان کردنش زیر نقاب بتمن دارد.
نکتهی جذاب فیلم بتمن پایبندی کنترل شده به ریشههای کمیک بوکیاش است. فیلم درحالی که کمیکهای بتمن را منبع اصلی خودش برای پیشرفت داستانی قرار میدهد هرگز آنقدر در آنها غرق نمیشود که ارتباطش با دنیای واقعی را از دست بدهد. این موضوع دربارهی شخصیتها هم حقیقت دارد.
شخصیتهای کمیک بوکی که در واقعیترین حالت خودشان هستند. شخصیتهای مکمل بتمن که شامل کمیسر گوردون (جفری رایت)، کت وومن (زویی کراویتس) و آلفرد (اندی سرکیس) است. هرکدام از این شخصیتها به بخش متفاوتی از زندگی و شخصیت بروس وین تعلق دارند و درست مثل اسمشان شخصیتهایی برای تکمیل قوس شخصیتی بتمن جدید هستند. شخصیتهایی با عمق و پیچیدگی لازم که با هربار ملاقات بتمن با زیر سوال بردن باورها و انگیزههای او و جایگزین کردن آنها تاثیری مستقیم بر روی شخصیت او میگذارند.
با نگاهی به «ریدلر» فیلم میتوان گفت نگرانی اولیه مردم در اینترنت حقیقت داشت. ریدلری که این فیلم بهنمایش میگذارد کیلومترها با ریدلر کمیکها فاصله دارد. اما واقعیت این است که ریدلر کمیکها هیچوقت انتخاب مناسبی برای فیلم واقعگرا، تاریک و افسردهی مت ریوز نبود.
ریدلر این فیلم نه بذلهگو است و نه از سر سرگرمی معما طرح میکند. او از عمق تاریکی گاتهام سر برآورده و به همان اندازه هم عصبانی و آمادهی انتقام گرفتن است. ریدلر بیش از اندازهای که بروس بخواهد او را یاد خودش میاندازد. پسر یتیمی که درجایی وحشتناک رشد کرده و حالا میخواهد از کسانی که باعث بوجود آمدن این تاریکی شدهاند انتقام بگیرد. او نه به اندازهی «بِین» قدرتمند است و نه به اندازهی «جوکر» کاریزماتیک و خفن بنظر میرسد. او دلش میخواهد مردم به او به همین چشم نگاه کنند: فردی کاریزماتیک و قدرتمند، اما او به طرز ترحمبرانگیزی هیچکدام نیست.
ریدلر نماد یک اینسل (Incel) در دنیای مدرن است.
افرادی که غالبا بخاطر عدم توجه و علاقه از سوی مردم، که تصور میکنند لیاقت آن را دارند، دچار خشم، مردم گریزی، ناراحتی و تنفر از خود، مردستیزی یا زنستیزی، نژادپرستی و داشتن حس استحقاق نسبت به محبوبیت و موقعیت اجتماعی میشوند و وقتی آن را به دست نمیآورند تنها راه را اعمال خشونت نسبت به کسانی که از نظر اجتماعی فعال و محبوبند میبینند. فیلم جدید بتمن این موضوع را به بهترین شکل ممکن با ریدلر با بازی بسیار دقیق «پل دینو» به نمایش میگذارد. فردی که به طرزی باورپذیر، قابل درک و ترحمبرانگیز از جامعه رانده شده است. البته فیلم هرگز از وحشت کاری که او میکند کم نمیکند.
اما بزرگترین وحشت زمانی برای بتمن از راه میرسد که در طی مکالمهاش با ریدلر متوجه میشود، خودش منبع الهامی مستقیم برای بوجود آمدن ریدلر بوده است. دیدن بتمن در چنین موقعیت گیجکننده و خفهکنندهای، آن هم بعد از تمام تلاشهایش برای نابودی ریدلر و جرم و جنایت، لحظهای دیدنی و جذاب و از نطر داستانی تمامکنندهی قوس شخصیتی او است. جایی که میفهمد آن خط جداکنندهی بین خودش و ریدلر شاید آن قدرها هم مشخص نباشد.
و شاید ونجنس (انتقام) نه اسمی از جنس واقعی او بلکه لقبی برای پسر بچه یتیم آشفته و شکستهی درون اوست که هنوز هم به طرز وسواسگونهای میخواهد از بدیهای دنیا بخاطر گرفتن پدر و مادرش انتقام بگیرد. پس دقایق پایانی فیلم به این تغییر میپردازد. اما نه به گونهی بیان آن دیالوگها بلکه تغییر به ما نمایش داده میشود، تغییری از امید و نجات، نجات دادنی در سکوت که دنیایی حرف در آن نهفته است و تمام دو و نیم ساعت قبلی فیلم با تمام دست و پا زدن در تاریکیها، تروماهای گذشته، انتقامجوییها و قتلها به این نقطه ختم میشود. بتمن در حالی که مشعلی به دست دارد افرادی را که نجات داده به خارج از تاریکی راهنمایی میکند. این صحنه چه از نظر داستانی و چه از نظر فنی خیرهکننده و زیباست.
در حقیقت تمام صحنههای فیلم از نظر فنی خیرهکننده و دیدنی هستند و این به لطف فیلمبرداری خارقالعادهی «گرگ فریز» است. از همان سکانس آغازین فیلم که با پخش آهنگ Something in the Way نیروانا به یکی از ماندگارترین و شگفتانگیزترین شروعهای ممکن سینما تبدیل شده است.
از سکانسهای گاتهام با بارشهای توقف ناپذیر باران تا صحنههایی که در تاریکی مطلق و تنها با نور تیرهای اسلحه روشن میشوند و صحنهی خیره کنندهی تعقیب و گریز بتمن (که متاسفانه به دلیلعدم توضیح منطقی فیلمنامه از مشکلات فیلم است) فیلم برداری خاکی و کثیف بتمن در کنار موسیقی گوش نواز و شگفتانگیز فیلم جلوی مخاطب را از خسته شدن با توجه به زمان به شدت طولانی سهساعته فیلم میگیرد.
فیلم جدید بتمن انتخابی ساده برای تمام طرفداران بتمن و فیلمهای ابرقهرمانی و فیلمی چشمنواز و شگفتآور برای دیگر مخاطبان است. فیلمی که با پژوهشی عمیق در باب انتقامجویی و روان شکستهی بتمن شروع میشود و در نهایت به تبدیل شدن سمبل انتقام به امید پایان مییابد. فیلم با مشکلات کوچکی در فیلمنامه دست و پنجه نرم میکند که در نهایت در تجربه اکثریت مخاطبان آن تأثیر بخصوصی ندارد.