Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

یادداشت سردبیر: راکی قهرمان محبوب سینمای آمریکا یا یک متعرض جنسی؟

0

در توییتر فارسی طی چند روز گذشته یک توییت بسیار دیده شد. نویسنده به درست یا غلط مدعی شده بود که در سینمای امروز ساخته شدن «شاهکاری» همچون «گلادیاتور» ریدلی اسکات ممکن نیست. دلیل؟ زیاده روی در مسائل فمنیستی و همجنسگرایی. توییت حاضر واکنش‌های بسیاری را در پی داشت که من را هم به عنوان یک علاقه‌مند به سینما به فکر فرو برد. نکته‌ای که در ذهنم ماند و بعد باعث شد که وقتی مشغول تماشای مجدد فیلم «راکی» (Rocky) سیلوستر استالون بودم، در چند صحنه دچار شرم نیابتی شوم. در ادامه این موضوع را توضیح خواهم داد.

مورد عجیب راکی در گیشه و فصل جوایز

راکی قهرمان محبوب سینمای آمریکا است. نمادِ رویای آمریکایی. او یک فرصت برای کسب عنوان قهرمانی بوکس سنگین وزن را به دست می‌آورد و آن را در هوا چنگ می‌زند. راکی، برای سال‌های طولانی، قهرمان محبوب طرفداران سینما هم بود. یک پسرِ ساده‌لوح با قلبی رئوف، سواد کم و درگیر فقر بسیار، که در زندگی‌اش تنها علایق قلبی‌ش را دنبال کرده بود. «راکی بالبوا»‌ در اولین حضورش در دنیای سینما، یک فرصت به دست می‌آورد تا به رویاهایش رنگ واقعیت بزند.

فیلم را همه دیده‌ایم. شاید دوباره و چند باره. و همه می‌دانیم که در سالی که فیلم اکران شده بود (1976) با وجود رقبای سرسختی مثل «همه مردان رییس جمهور» و «شبکه» (Network) موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم و اسکار بهترین کارگردانی و بهترین تدوین شد. اگرچه امروز بسیاری معتقدند که آکادمی می‌بایست اسکار اصلی را به فیلم دیگری می‌داد، اما این موضوع بحث الان نیست.

همزمان با استقبال منتقدان و جوایزی مثل آکادمی و گلدن گلوب، فیلم در گیشه هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت. فیلم کم‌بودجه راکی، به نویسندگی «سیلوستر استالون» آن‌قدر زیاد فروخت که تا مدت‌ها دنباله‌هایی برای آن ساخته شد.

به فرهنگ کنسل سلام کنید

من به طور خاص دو صحنه از فیلم راکی (1976) و راکی 2 (1979) را در ذهن دارم که به عقیده من، اگر اکنون در هر فیلمی آن‌ها را ببینیم، نه تنها در فصل جوایز و در گیشه به آن فیلم توجهی نمی‌شود، بلکه آن‌قدر مورد نکوهش منتقدان و مردم قرار خواهد گرفت که همه دست‌اندرکارانش، از نویسنده و کارگردان و بازیگران تا حتا آهنگساز فیلم هم از کار بیکار خواهند شد. به هر حال ما سال‌ها است به فرهنگ کنسل سلام کرده‌ایم.

صحنه اول مربوط به فیلم راکی (1976) است. اولین بار که راکی و «آدریان» به اصرار «پالی» قرار می‌گذارند و پس از چند ساعت خوش‌گذرانی در تعطیلی عید شکرگزاری به سوی خانه روانه می‌شوند. آن دو به خانه‌ی راکی می‌رسند و او به آدریان اصرار می‌کند که به خانه بروند. با این‌که آدریان میلی ندارد و بسیار نگران است، بالاخره با اصرار راکی قبول می‌کند.

در خانه وضعیت بدتر هم هست. اتاق به هم ریخته و محقر راکی، فضای بسته‌ی آپارتمان کوچک و تاریک او و وضع زندگی فقیرانه و خلافکارمآب قهرمان فیلم، اکنون دیگر میزانسن درستی برای آغاز یک رابطه عاشقانه در سینما محسوب نمی‌شود. با این حال، در همین میزانسن و در همین فضا است که راکی برای اولین بار آدریان را می‌بوسد.

اما نحوه‌ی اتفاق افتادن این بوسه هم بسیار مهم است. راکی با وجود مخالفت‌های چندباره‌ی آدریان به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. آدریان حتا سعی می‌کند از خانه برود اما راکی با بستن در مانع او می‌شود. سپس مثل یک بوکسور حرفه‌ای حریفش را گوشه‌ی رینگ گیر می‌اندازد و با قد بلند و هیکل ورزیده‌ی خود، به آدریان بیچاره غلبه می‌کند. در نهایت او را می‌بوسد و آدریان هم که بالاخره به این اتفاق تن داده، پاسخ بوسه‌ی راکی را می‌دهد.

قواعد امروزی جامعه ایجاب می‌کنند که چنین اتفاقی هرگز در یک فیلم نمایش داده نشود. مگر این‌که هدف صحنه نشان دادن تعرض جنسی به یک زن باشد.

اگر این هدف را برای این سکانس متصور شویم، آن‌چه اتفاق می‌افتد با میزانسن هم کاملا هماهنگ است. فضای بسته، به‌هم‌ریخته و غیرقابل دفاع خانه‌ی راکی و رفتارش در اصرار به آدریان برای در آغوش گرفتن و بغل کردن او، و جایگاه دوربین که در سینمای امروزی رمانتیک محسوب نمی‌شود. همه دست به دست هم می‌دهند که فیلمِ 1976، امروز حداقل یک سکانسِ بدریخت داشته باشد.

اگر فیلمی امروزی چنین صحنه‌ای در بر داشت، قطعا (به درستی) با آن برخورد می‌شد. چرا به درستی؟ چون اکنون استانداردهای جامعه تغییر کرده است. اکنون چنین رفتاری، مصداق واضحی از تعرض جنسی است. اما این که امروز این نکته را واضح و روشن می‌دانیم، به این معنا نیست که راکی یک متجاوز است. او همچنان قهرمان محبوب ما هست و باقی خواهد ماند.

راکی بالبوا

در صحنه‌ای از فیلم راکی 2 (1979) که آدریان پس از به دنیا آمدن زودهنگام بچه‌اش به کما می‌رود، راکی تمام وقت در بیمارستان در کنار همسرش می‌ماند. او منتظر است تا آدریان از خواب طولانی خود بیدار شود. برای او دعا می‌کند، کتاب می‌خواند و همواره نوازشش می‌کند. اما در یکی از سکانس‌های گذرایی که این فیلم در بر دارد، در حالی که آدریان هنوز در کما و طبیعتا بیهوش است، راکی لب‌های او را می‌بوسد.

امروز می‌دانیم که حتا این کار هم (یعنی بوسیدنِ لب‌های همسر) بدون رضایت (consent) او مصداق تعرض جنسی است. وقتی یک نفر در کما است و هشیاری ندارد، یعنی نمی‌تواند رضایتِ خود از بوسیده شدن را اعلام کند. پس در این صحنه هم راکی مرتکب جرمی شده که اگر امروز چنان می‌کرد با او با ملایمت برخورد نمی‌شد.

چگونه می‌توانیم این تناقض را توجیه کنیم؟

مهم است بدانیم که هر اثر در زمانی ساخته شده که استانداردهای جامعه‌ی خودش را داشته است. فیلم‌ها، به ویژه فیلم‌های هالیوودی همواره کاملا مطابق استانداردهای جامعه خودشان ساخته می‌شوند و آن‌ها را مو به مو رعایت می‌کنند. اگر این سینما مخاطب را از دست بدهد، دیگر چه دارد؟ هر فیلمسازی سعی می‌کند اثر خود را با استانداردهای روز تطبیق دهد. راکی نیز قطعا مطابق استانداردهای سال ساختش خلق شده و همه چیز را رعایت کرده است.

پس مهم است که با دیدِ امروزی به اثری متعلق به سال‌ها قبل نگاه نکنیم. چرا که آن زمان، نه سازندگان و نه مخاطبین فیلم، خبر از آینده‌ی جامعه نداشتند. آن‌ها نمی‌دانستند که روزی رفتار راکی تعرض جنسی محسوب خواهد شد.

تاکید می‌کنم که اگر امروز فیلمی با در بر داشتن صحنه‌هایی همچون آن‌ها که توصیف شدند ساخته شود، نه تنها اسکار و گلدن گلوب، که هزار بلیط سینما هم به آن تعلق نخواهد گرفت.

با این همه ما امروز همچنان طرفدار راکی هستیم و موسیقی به یادماندنی فیلمش را در ذهنمان تکرار می‌کنیم.

تکلیف گلادیاتور چه می‌شود؟

مسئله حداقل برای من روشن است. با تمام توصیفاتی که از دو فیلم راکی کردم، باید متوجه شده باشید که موضوع بر سر تفاوت استانداردها در زمان‌های متفاوت است. اگر نگارنده‌ی آن توییت مدعی است که امروز نمی‌شود فیلمی به خوبی گلادیاتور ساخت، اشتباه می‌کند. چون سینما پیشرفت بسیاری کرده و فناوری،‌ مهارت و دانش فیلم‌سازی بیشتر شده است. اگر امروز نشود فیلمی بهتر از گلادیاتور ساخت،‌ حداقل می‌شود فیلمی به همان خوبی وارد بازار کرد.

اما برداشت من از آن جمله‌ی آخر این است که امروز دیگر نمی‌شود همان گلادیاتور را ساخت. همان، یعنی جزء به جزء و پلان به پلان. با تمام جزئیات و بدون هیچ حذف و اضافه‌ای. امروز میشود فیلمنامه‌ی گلادیاتور را به فیلم تبدیل کرد، اما اولا باید روایت و دیالوگ‌ها ویرایش شوند و ثانیا، یک بار باید همه‌ی گروه و بازیگران را از صافیِ فرهنگ کنسل رد کرد و دید کدام‌یک باقی می‌مانند و پروژه را با آن‌ها کلید زد.

طبیعتا با این کارها، نتیجه، چیزی متفاوت از گلادیاتور (2000) خواهد بود. حتا اگر یک فیلمِ خوش‌ساخت و حتا شاهکار باشد.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.