فیلم «سقوط» (Fall) محصول سال 2022 اولین ساختهی موفق «اسکات مان» بعد از چندین تجربهی شکست خورده مالی و هنری در کارگردانی است. این فیلم که با بودجه محدود ۳ ملیون دلاری در ژانر بقا و دلهره آور ساخته شده با نظرات مثبت مردمی و منتقدان همراه شده است. سقوط به طرز غافلگیر کنندهای میتواند لقب یکی از هیجانانگیز ترین فیلمهای سال را به خود اختصاص دهد. با نقد و بررسی فیلم Fall (2022) با گیمنیوز همراه باشید تا ببینیم چگونه با کنارهم قرار دادن درست کلیشهها هنوز هم میتوان فیلمی موفق ساخت.
داستان فیلم سقوط با یک سقوط شروع میشود. بکی، هانتر و دنی (بکی و دنی باهم ازدواج کردند) سه کوهنورد عاشق آدرنالین هستند که همیشه با یکدیگرند. در یکی از صخره نوردیهای خود، که یادآور صحنههای خیره کنندهی صعود از مستند Free Solo است، دنی دچار حادثهای میشود که به سقوط و مرگ او ختم میشود. اما این تنها سقوطی که رخ میدهد نیست.
بکی، همسر دن، بعد از مرگش دچار سقوطی از نظر روانی در زندگی شخصیش میشود. یک سال و نیم بعد از مرگ دن، بکی تنها راه کنار آمدن به وضعیت را غرق شدن در خوردن مشروب و تنهایی میبیند. او نه تنها به سختی از خانه خارج میشود که با پدرش، که بشدت نگران وضعیت اوست، به خاطر اینکه او همیشه مخالف ازدواجش با دن بوده قطع ارتباط کرده. همچنین ارتباطش بعد از مرگ دنی با بهترین دوستش هانتر انگار به صورت کلی قطع شده است. بکی در عمیقترین پرتگاه زندگیش قرار گرفته است. از هر کس که او را دوست دارد فاصله گرفته، عشق زندگیش را از دست داده، زندگی عادی برای او تمام و عملا تبدیل به پوستهای از چیزی که قبلا بوده شده است.
بیشتر در گیمنیوز بخوانید: نقد و بررسی فیلم Luckiest Girl Alive
اینجای داستان هانتر یه سفارش پدر بکی با یک پیشنهاد جذاب جلوی در خانهی بکی ظاهر میشود. تنها راهی که هانتر برای خارج شدن از پرتگاه میشناسد، یک صعود، صعود از برج تلویزیونی ۲۰۰۰ فوتی (۶۱۰ متری) KXTV/KOVR در صحرا. صعودی به یاد گذشته و احترام برای دنی با پخش کردن خاکسترش از آن بالا است. پیشنهادی که حتی بکی در یک سال و نیم گذشته از خانه خارج نشده را به سوی ماجراجویی دوباره سوق میدهد و داستان ما را به سوی لوکیشن اصلی خود هدایت میکند. جایی که شخصیتهایی اصلی ما همانطور که از پوستر فیلم معلوم است قرار است بالای برج رادیویی گیر بیفتند.
بگذارید مستقیم بگویم فیلم سقوط، فیلمی نیست که بخواهید بخاطر داستانش تماشایش کنید. در حقیقت با توجه به مسیری که فیلم انتخاب میکند، داستان واقعا اهمیت چندانی ندارد. درست است که فیلمهای این ژانر همیشه با یک داستانگویی قوی احتمال تبدیل شدن به یک ۱۲۸ ساعت را دارند، اما واقعیت این است که به ازای هر ۱۲۸ ساعت، ما ۱۰ فیلم بیمغز داریم که فقط برای خوشگذرانی بیننده ساخته شدهاند. فیلم سقوط در مرز میانی این دو قرار گرفته است.
سقوط با داستان گویی سطحی خود هرگز توانایی نزدیک شدن به بهترینهای سبکش را ندارد. همزمان با جدی گرفتن داستان خود بخش زیادی از فیلم را به آن اختصاص میدهد که نه آنقدر بد و بیاهمیت است که آن را جلو زد و نه آنقدر جذاب و شگفتآور که حتی لحظهای بعد از فیلم به آن فکر کنید. صرفا هست که باشد. حتی گاهی سعی میکند خوب باشد اما در آن لحظات هم آخر تو زرد از آب در میآید. به همین خاطر است که ۴۰ دقیقهی ابتدایی فیلم به پاشنهی آشیلش تبدیل میشود. ۴۰ دقیقهای که به داستانگویی خالص اختصاص مییابد و خبری از هیجان نیست.
اینجاست که مخاطبی که برای هیجانزده شدن به تماشای فیلم آمده ناامید میشود و مخاطبی که دنبالهی داستان را گرفته (از خودم میپرسم که چرا این کار را کردم؟) هم احتمالا از نتیجهی داستان ناامیدتر.
اما بگذارید به یک نکتهی مثبت و قابل ستایش در فیلمنامه اشاره کنم که در حقیقت یکی از اصول اولیهی داستان گویی است که همه باید رعایت کنند. اما به لطف فیلمنامههای بی در و پیکر هالیوود، تبدیل به یک نکتهی مثبت کمیاب شده است. فیلمنامه تقریبا خالی از موارد زائد و بیکاربرد است. تقریبا هرچیزی که در گفت و گوها، خاطرات، مکانها یا حتی شخصیتها نمایش داده میشود در ادامه به دلیلی استفاده میشود. از روش شارژ کردن گرفته تا فالورهای هانتر یا روش دوستت دارم گفتن دنی و فیلم عروسی همه برای فیلم نامه کاربردی و مهم هستند و این نکتهای قابل تحسین است.
با این که اکثر این موارد یکبار مصرف و به روش خیلی واضحی در فیلم استفاده شدند، همین استفاده هم نشان از درست کنار هم قرار گرفتن فیلمنامه دارد. جایی که شاید مخاطب بابت داستان ناامید شود، اما بابت دنبال کردن نشانهها پاداش دریافت میکند و با کارکتر اصلی همراه میشود و همزمان با او در تک تک مراحل برای راه نجات دنبال راه حل میگردد.
اما باید به موضوعی بپردازیم که تمام مخاطبان، فیلم را برای آن تماشا میکنند: هیجان زده شدن. هیجانی که مخاطب را بر روی لبه صندلی بنشاند و اجازه ندهد حتی لحظهای هم پلک بزنند. وقتی اسم فیلم سقوط است دو موضوع مهم برای این هیجان انگیز بودن در صدر قرار میگیرند. یک: باور پذیر بودن تک لوکیشن نیمه دوم فیلم که بالای یک برج رادیویی ۶۰۰ متری است. دو: فیلم تا چه حد بر روی ترس از ارتفاع مخاطب خود سرمایهگذاری کرده است.
برای جواب سوال اول باید به طراحی صحنه و جلوههای ویژهی فیلم نگاه کرد. با توجه به بودجه سه میلیون دلاری فیلم، استفادهی هوشمندانه از لوکیشنهای محدود و نداشتن بازیگر مشهور، به سود جلوههای ویژه تمام شده است. بهطوری که از منظر فنی بجز چند صحنهی کوتاه که کمی توی ذوق میزنند با یکی از واقعیترین جلوههای ویژهی ممکن طرف هستیم که به خوبی روی فیلم مینشیند و حس و حال یک برج رادیویی ۶۰۰ متری را به بهترین شکل به تصویر میکشد.
سوال دوم اما جواب قطعی مثل سوال اول ندارد. بنظر میرسد به دلیل اینکه تهدیدی به غیر از ارتفاع بشدت بلند برای شخصیتهای اصلی وجود ندارد، اضطراب و هیجان شما رابطه مستقیمی با ترس شما از ارتفاع داشته باشد. هرچه ترس شما بیشتر، لذت شما از تماشای فیلم بیشتر. اما این به این معنا نیست که اگر شما هر روز بانجی جامپینگ میروید این فیلم دیگر برای شما هیچ هیجانی ندارد. به هرحال فیلم در ژانر بقاست و پر از لحظات مرگ و زندگی که میتواند شما را هیجان زده کند.
چیزی که معمولا فیلمهای تک لوکیشنی را تهدید میکند، تکراری شدن فیلم از نظر نماها و ظاهر برای مخاطبان است. اما روش هوشمندانه فیلم در این لوکیشن محدود نماهای باز آن است که با آب و هواهای مختلف و زمانهای مختلف روز رنگآمیزی میشوند. نماهایی که گاهی چشمگیر و زیبا و گاهی رعب آورند. این تغییرات باعث میشود فیلم همیشه از نظر ظاهری، تازه بنظر برسد و خسته کننده نشود.
فیلم سقوط تمام کلیشههایی را که از فیلمهای ژانر بقا انتظار دارید تیک میزند. سقوط عملا یک فیلم حملهی کوسهای بدون حضور کوسه است. آبی که تبدیل به ارتفاع شده و کوسهای که تبدیل به خطر سقوط شده است. درنهایت شاید چیز جدیدی وجود نداشته باشد اما هنوز هم میتواند مخاطب را جذب خود کند. فیلم سقوط پیشنهاد خوبی برای یک شب دورهم نشینی و هیجانزده شدن با دوستان و شاید کمی خندیدن به آن است.
نظر شما درباره نقد و بررسی فیلم سینمایی Fall چیست؟
سلام. شایان داش متوجه شدی رفیقش بهش خیانت کرده بود؟خودت اکه جاش بودی ایا این کارو میکردی؟در این زمینه هم به نظرم فیلم درست پیش رفت.
فیلم واقعا عالی بود و حتما ببینید اگه ندید.
سرگرمی یکی از مواردی ست که سینما آن را جزو دستورالعمل هایش می داند. و در حال حاضر سودآوری و اهداف پشت پرده در سینما بیشتر سنگینی می کند تا بعد هنری آن.
این طور بنظر می آید که فعلا رسالت هنرهای دیگر ارزشمندتر است.
از این حیث فیلم سقوط سرگرم کننده و هیجان انگیز به نظر می آمد گرچه هرقدر به پایان فیلم نزدیک می شویم این امتیاز به خاطر ضعف در یکسری مسائل، سقوط کرد.
فیلم، روایت دختری است که می خواهد با ترس مقابله کند و حوادث طوری پیش می رود که روش اشتباه غلبه بر ترس را گویا تایید می کند.
داستان، پیرنگی ضعیف و بسته داشت. اتفاقی برای کشف وجود نداشت. بصورت ناشیانه ای سعی شده بود برای حفظ جدال و کشمکش تا پایان داستان، سناریوهای افراطی وغیر قابل هضم رقم بخورد.
پیامِ آبکیِ آن به صورت شعاری داخل فیلم مرتب تکرار می شد.
تجهیزات شان بسیار خنده دار و غیر اصولی و خالی از تکنیک های سنگ نوردی بود. کاراکترها حتی شب و زمان خواب خود را به میله فیکس نکرده بودند یا در آن ارتفاع احساس سرما نمی کردند.
در بالای برج طوری رفتار می کردند که گویا روی یک سکو به ارتفاع یک متر ایستادند و امنیت شان تضمین شده. اضطراب و خطر لغزش را نمیتوانستند بخوبی نمایش دهند.
همه ی این مسائل باعث می شد سناریوها گاهن احمقانه و غیر قابل باور، به ذوق مخاطب بزند و او را عصبی کند.
در کل بنظر بنده این فیلم آن قدر درگیر مساله ی هیجان شده بود که از عناصر دیگر غافل مانده بود.
سلام
انتظار دارید با اون خیانتی که دوستش بهش کرده بود باز اونو توی بغلش بگیره و ببوسه ؟! من اگه جای بکی بودم وقتی جریان خیانت رو فهمیدم همون موقع که دوستم زنده بود از همون بالا پرتش میکردم پائین ! :))))) 😀
فیلم رو تماشا کردم بسیار زیبا بود نمرهش 20 بود ولی غمگینم کرد این همه اتفاق برای این زن افتاد شوهرش اول فیلم مرد دوستشم که روحش یا توهم زده بود نمیدونم اونجا که زنه فهمید خیلی ناراحتم کرد و اونجا که برای نجات جونه خودش پیکر دوستشو انداخت پایین واقعا گریم گرفت که همچنین کاری کرد و اینجا بود که درست بازی نشد اون باید دوستش رو بغل میکرد بوس میکرد ولی هیچ کدوم این کارا رو نکرده بود بخاطر این من 1 نمره کم میکنم
من امشب این فیلم رو دیدم. به نظرم خوب بود و بازیگرها واقعا درخشان بازی کردند. ولی خب ایراداتی هم داره مثل اینکه الان دیگه از روی گوشی موقعیت افراد رو تشخیص میتونند بدند حتی اگه گوشی خاموش یا حتی خوورد شده باشه.
یا اینکه به نظر میرسید تووی اون فاصله و ارتفاع از زمین ؛ تووی شب ها احتمال کاهش دمای بسیاری باشه. مخصوصا اینکه این دکل توی بیابون بود و خب گاها دما حتی توی تابستون تووی بیابون هم شاید به صفر برسه. که هیچ اثری از یخ زدگی یا حتی اینکه بازیگرها سردشون بشه نبود توی فیلم.حتی اون موقع که طوفان شدبا اینکه زخمی بودند و خون ازشون رفته بود از لحاظ بدنی اوکی بودند . البته دیگه این آخری ها که بکی توهم زده بود و داشت از حال میرفت وضعیت رو عادی تر کرد.
تجهیزیاتی هم که ماشالله نداشتند !!
در کل فیلم خوبی بود و ۱۰۰ دقیقه منو میخکوب کرد با اینکه آکروفوبیا ندارم ولی هیجانش خیلیییی خوووب بود