همفری بوگارت را نزدیکترین دوستان و همکاراناش با نام بوگی میشناسند. او جایگاه خود را به عنوان یکی از منحصربهفردترین مردان برجستهی آمریکایی در تاریخ سینما به دست آورده است. این بازیگر، ستارهای بود که به هیچ کس دیگری شباهت نداشت. فیلمشناسی او پر از فیلمهای خیرهکنندهای است که عمق و تنوع شگفتانگیز استعداد عظیم او را منعکس میکنند. در اینجا فهرستی از یازده بازی برتر بوگارت را برای شما گردآوری کردهایم. بیشتر این فیلمها در ژانر نوآر هستند و همگی آثار ماندگاری به شمار میروند. همراه گیمنیوز باشید.
They Drive By Night (1940)
شاید They Drive By Night (آنها در شب رانندگی میکنند) نابترین فیلم دههی چهل باشد. داستانی تند و تیز از دو برادر که رانندهی کامیون هستند و در دام توطئهای مرگبار میافتند. این فیلمی است که بازی آیدا لوپینو، الههی بی-موویهای آن زمان، و بوگارت را با هم دارد. او در کنار بوگارت در فیلم High Sierra نیز نقشآفرینی کرد که در این فهرست وجود دارد. بوگارت در فیلم They Drive By Night یک شخصیت اصلی نیست، اما موفق میشود بیشتر صحنههایی را که در آنها حضور دارد، بدزدد. او در عین حال کاملا به شخصیت پرخاشگر و بینظیر خود در فیلمنامه، وفادار مانده است.
Sabrina (1954)
فیلم Sabrina اثر بیلی وایلدر جواهری است که در تاریخ سینما میدرخشد. اما این فیلم، اکنون نیز به اندازهی آثار مشهورتری مانند Sunset Boulevard یا Some Like It Hot مورد توجه قرار نمیگیرد. با وجود این، فیلم Sabrina شاهکار بیبدیلی در فیلمشناسی یکی از کارگردانان بزرگ تمام دوران است. بوگارت در این کمدی-رمانتیک جذاب 1954 صفحهی نمایش را با ویلیام هولدن به اشتراک میگذارد. او همچنین به طور شگفتانگیزی خود را از استایلهای همیشگی فیلمهای وایلدر جدا میکند. بوگارت در اینجا نقش یکی از دو برادری را بازی میکند که درگیر ماجرایی عاشقانه با دختر زیبایی به نام سابرینا (آدری هپبورن همیشه درخشان) شدهاند.
To Have and Have Not (1944)
داشتن و نداشتن به کارگردانی هاوارد هاکس، غول دوران طلایی هالیوود، است. این فیلم در کنار ریو براوو، رودخانهی سرخ، بزرگ کردن بیبی و منشی همهکارهی او (که همگی شاهکار هستند) یکی از معروفترین آثار هاکس به شمار میرود. جذابترین ویژگی این عاشقانهی ماندگار، رابطهی دوستداشتنی بازیگران اصلی آن یعنی بوگارت و لورن باکال است که در زندگی واقعی زن و شوهر بودند.
High Sierra (1941)
این نوآر کوهستانی، به کارگردانی رائول والش و نویسندگی جان هیوستون، مسیر حرفهای همفری بوگارت را برایش هموار کرد. و بهنوعی زمینهساز نقشهای بعدی او در فیلمهایی مانند شاهین مالت، کی لارگو، شیطان را بران شد. این فیلم، یک قوس شخصیتی فراموشنشدنی دارد که طی آن درمییابیم بوگارت در نقش اصلی محکوم به این است که زندگی غمانگیزی داشته باشد.
African Queen (1951)
بوگارت در اینجا در نقش مکانیکی به نام چارلی النات بازی میکند که کاپیتان کشتی بخار ملکهی آفریقایی است. خلاقیتهای بهیادماندنی بوگارت در این فیلم نیز خودنمایی میکنند. نقشآفرینی این بازیگر دوباره گرم و تاثیرگذار است. علاوه بر این، او در کنار یکی از بهترین بازیگران زن سینما یعنی کاترین هپبورن خوش میدرخشد. هپبورن نقش دختری شوخ را بازی میکند که هیچگاه از یادتان نخواهد رفت.
Casablanca (1942)
سخت میتوان گفت که بهترین بازی همفری بوگارت در فیلم کازابلانکا بوده است. زیرا بوگارت در همهی فیلمهایش با قدرت بازی کرده. ولی از آنجا که تمام محققان جدی سینما و سینهفیلها کازابلانکا را یکی از بهترین فیلمهای آمریکایی در تمام دورانها میدانند، شاید بتوان گفت که معروفترین نقش بوگارت در این فیلم است. شخصیت ریک، صاحب کلوپ شبانه و مهاجر آمریکایی، کمتر از بهترین شخصیتهای فیلم در تمام دوران نیست. و شیوهای که بوگارت موفق میشود این شخصیت را به یک ضدقهرمان معیوب تبدیل کند، بهراستی خیرهکننده است.
The Desperate Hours (1955)
بوگارت هرگز در هیچ فیلمی به اندازهی فیلم ساعات ناامیدی اثر ویلیام وایلر، ترسناک نبوده است. عمق سادیسم و رنجی که در ساعات ناامیدی به نمایش گذاشته شده است، بهویژه برای آن دوره واقعا چشمگیر است. و با گذشت این همه سال ذرهای از تاثیرگذاری این فیلم کاسته نشده. به طوری که استیون سودربرگ آن را در فیلم پرستارهی سال گذشته، فیلم حرکت ناگهانی ممنوع، بازسازی کرد.
The Big Sleep (1946)
نمیتوان انکار کرد که خطی از داستان اصلی ریموند چندلر در فیلم The Big Sleep هست. ولی همانطور که فیلمنامهنویسان فیلم یعنی ویلیام فاکنر و لی براکت و جولز فورثمن اقتباس کردهاند، چه کسی به جز بوگارت بزرگ میتوانست چنین قصیدهی جاودانهای را با چنین صراحتی بیان کند. به سخن دیگر، برداشت بوگی از شخصیت فیلیپ مارلو تفسیر حقیقی سینما تا به امروز از ریموند چندلر است.
Dark Passage (1947)
نیمهی نخست فیلم-نوآر خشمگین و دست کم گرفته شدهی دلمر دیوز از منظر یک فراری از زندان شکنجهشده، بوگارت، روایت میشود. این یک شاهکار رادیکال با سبک ناب فیلمسازی است که حتی بیش از نیمی از آن هنوز نامتعارف به نظر میرسد. جالب این که چهرهی بوگارت تا پایان ساعت اول فیلم به طور کامل آشکار نمیشود، ولی او همچنان موفق میشود یک شخصیت فراموشنشدنی را به تصویر بکشد.
The Maltese Falcon (1941)
چیزی یخزده و بیرحم در مورد شاهین مالت وجود دارد که آن را به یکی از شاهکارترین فیلم-نوآرها در تاریخ این ژانر تبدیل میکند. به این دلیل که وقتی بوگارت و جان هیوستون برای بار نخست در کنار هم جمع شدند، این نوابغ بهترین کارشان را ارائه کردند. بوگارت با داشتن یک نقش کارآگاهی دیگر به طور ماهرانهای صحنههایی را با بازیگران همکارش مری آستور، سیدنی گرین استریت و پیتر لوره به اشتراک میگذارد.
In a Lonely Place (1950)
فیلم جاودانهی نیکلاس ری، در مکانی تنها، یکی از فیلمهای ضروری است که تمام عاشقان سینما باید آن را ببینند. همفری بوگارت در اینجا نقش دیکسن استیل فیلمنامهنویس را بازی میکند. او بهندرت در نقشی مانند این مالیخولیایی یا آسیبپذیر به نظر میرسد. استیل، به دلیل نوسانات خلقی و عدم موفقیتاش عشق خود را با زنی که گلوریا گراهام آن را بازی میکند، به مسیری ناهموار میکشاند.